وبسایت کارناوال: پیش از آنکه شهرها یکی یکی در سرزمین مان شکل بگیرند سکونتگاههای کوچکتری در گوشه گوشه این مرز و بوم به وجود آمدند. هر یک از این سکونتگاهها شکلی خاص داشتند و محلی برای تشکیل یک اجتماع بودند. ساختار زمین، آب و هوا و شیوه زندگی عواملی بودند که چهره متفاوتی به هر روستا میبخشیدند. برخی از این روستاها در قلب کوهستان شکل گرفتند و به شکل پلکانی در آمدند، برخی در مناطق پرباران ایجاد شدند و پس از مدتی به استفاده از سقف شیروانی برای خانهها روی آوردند. در این میان عدهای هم بودند که ترجیح دادند در میان عناصر طبیعی به زندگی ادامه دهند و به جای ساخت و ساز، مکانهای مناسبی همچون غارها را در دل طبیعت یافتند.
شاید سالها از دوره غارنشینی انسان گذشته باشد و با شکل گیری آسمان خراشها و ویلاها و ساختمانهای مدرن، کسی تصورش را هم نمیکند که کسی در غار به زندگی ادامه دهد؛ اما کافیست راه تان را به سمت استان کرمان کج کنید و در حوالی شهربابک به سراغ روستای میمند بروید تا چیزی شبیه به غارهای مسکونی را در آن ببینید. امروز در این مطلب سفری به روستای صخرهای میمند خواهیم داشت؛ جایی که خانهها در دل کوه تراشیده شده اند و فضاهایی متفاوت را در اختیار ساکنان شان قرار میدهند. روستایی که پس از هزاران سال هنوز هم میزبان انسانهایی است که در آن به زندگی ادامه میدهند.
چرا روستای صخرهای میمند؟
نام این روستا در فهرست میراث جهانی یونسکو قرار دارد و منظر فرهنگی آن در این فهرست به ثبت رسیده است. از معدود روستاهای صخرهای در دنیاست که انسانها هنوز هم در آن زندگی میکنند. جاذبههای تاریخی و طبیعی متعددی دارد. امکانات رفاهی و گردشگری خوبی در این روستا تعبیه شده است که میتوانید از آنها استفاده کنید. روستای میمند یکی از روستاهای تاریخی جهان است که هنوز روابط سنتی زندگی را میتوان در آن دید. تعامل انسان و طبیعت به خوبی در این روستا قابل مشاهده است.
آشنایی با روستای صخرهای میمند؛ میراث ایران در فهرست جهانی یونسکو
در ۳۸ کیلومتری شمال شرقی شهربابک استان کرمان، روستایی زیبا و تماشایی درهای خود را به روی گردشگران داخلی و خارجی گشوده و دل از آنها برده است؛ روستایی با معماری صخرهای و مردمانی مهربان و مهمان نواز که میمند نام دارد. نامی که با مرور فهرست میراث جهانی یونسکو در ایران، به چشم تان میخورد و ردای غرور را بر تن تان مینشاند.
هر چند نمونههای معماری صخرهای در دیگر کشورها نیز دیده میشود؛ اما هیچ کدام به پای میمند نمیرسند و جاذبههای فرهنگی، تاریخی و گردشگری این روستا را ندارند. مهمترین شاخصه میمند جریان زندگی در آن است؛ اگر این روستا را با مواردی، چون دهکده کاپادوکیه (Cappadocia) در ترکیه مقایسه کنیم مسکونی بودن خانهها به خوبی خودش را نشان میدهد؛ ویژگی خاصی که در کمتر روستای صخرهای دیگری از این نوع به چشم میخورد. ارتفاع این روستا از سطح دریا ۲۲۴۰ متر است و وسعت آن به ۴۲۰ کیلومتر مربع میرسد.
برای شناخت این روستا و جاذبه هایش روزها و ساعتها وقت نیاز است؛ ما در ادامه به شما میگوییم که چه جاذبههایی را در این روستا خواهید دید تا در انتخاب درست مقصد دچار سردرگمی نشوید...
منظر فرهنگی میمند؛ مردم و جریان زندگی
میمند به واسطه منظر فرهنگی نابش توانسته به فهرست میراث جهانی یونسکو راه یابد؛ اما وقتی از منظر فرهنگی سخن میگوییم دقیقا به چه چیزهایی اشاره داریم؟ این چیزی است که در این قسمت به بررسی آن میپردازیم و میبینیم که چرا منظر فرهنگی یک روستا باید تا این حد اهمیت داشته باشد.
منظر فرهنگی چیست؟
وقتی از منظر فرهنگی سخن میگوییم به منظومه پیچیدهای از پدیدههای مختلف اشاره داریم که در یک گستره جغرافیایی پراکنده اند. این پدیدهها یا از انسان متاثر شده اند و یا بر او تاثیر گذار بوده اند. به عبارت دیگر هر چه در یک محدوده در تعامل با انسان پدید آید و یا در اثر دخالت انسان دچار تغییر شکل و ماهیت شود، عنصری از یک منظر فرهنگی به شمار میآید.
منظور از منظر فرهنگی میمند چیست؟
منظر فرهنگی میمند علاوه بر روستای میمند شامل روستاهای کوچک و بزرگ دیگری است که همگی از شرایط جغرافیایی و اقلیمی یکسانی برخوردارند. بخش شمالی منظر فرهنگی میمند به کوههای پورکان محدود میشود که بیش از ۲۵۰۰ متر ارتفاع دارند قسمت جنوبی، اما دشتهای وسیعی است که شهرهایی همچون شهربابک و خاتون آباد را در خود دارند.
رودخانههای جاری در منظر فرهنگی میمند جریانهای فصلی هستند که از کوههای شمالی سرچشمه میگیرند و تا دشتهای جنوبی ادامه دارند. چهار رودخانه اصلی که در فصل بهار و ماههای پربارش آب دارند عبارتند از: مورنگ، لاخیس، لاخورین و کرم که همگی نقش مهمی در جانمایی سازههای خدماتی مانند آسیابها و حوض انبارها داشته اند.
یکی از ویژگیهای مهم روستای میمند، وجود جریان زندگی در آن است؛ چیزی که در هیچ روستای صخرهای دیگری از این نوع نمیبینید. با کمی دقت میفهمیم که پدیدآورندگان این دیار موقعیت روستا و منطقه پیرامونی آن را به خوبی میشناخته اند و عناصر طبیعی ارزشمند از جمله آبها، پوشش گیاهی و بستر طبیعی زمین را به خوبی مورد بررسی قرار داده بودند. آنها به بهترین شکل به طبیعت و عناصر طبیعی مربوط به آن توجه داشته و کمترین دخل و تصرف و آسیب به طبیعت اطراف را وارد کرده اند. به همین دلیل با گذشت سالیان بسیار هنوز هم طبیعت منطقه بکر است و زیبایی آن هر کسی را تحت تاثیر قرار میدهد. برخورد آگاهانه و تعامل خوب و ساده انسان با محیط پیرامون خود باعث شده تا مجموعهای بی نظیر خلق شود. تعامل میان انسان و طبیعت را میتوان به وضوح در تمامی ابعاد زندگی اهالی میمند دید و لمس کرد؛ ابعادی، چون خوراک، پوشاک، صنایع دستی و ابزار زندگی روزمره، مصالح و شیوه ساخت و ساز، معماری، فضاهای زندگی، شیوه زندگی، معیشت و حتا رفتار مردم.
برای همین است که میمند به عنوان یک منظر فرهنگی اهمیت دارد؛ جایی که گفتگوی انسان با طبیعت را به شکلی خارق العاده به نمایش گذاشته است و با پشت سر گذاشتن سرد و گرم روزگار هنوز هم اصالت و راهکارهای همزیستی مسالمت آمیز با طبیعت را مورد توجه قرار میدهد. مردم آن قدر به سنتهای خود پای بندند که هنوز هم سه دوره در یک سال به زندگی کوچ نشینی میپردازند و یک دوره را در این روستا به سر میبرند. روستای دستکند میمند بخش زمستاننشین این کوچ به شمار میرود و اوایل آبان تا اوایل دی ماه میزبان مردم میشود. در این دوره فعالیتهایی، چون گلیم بافی و رسیدگی به دامها کم و بیش صورت میگیرد؛ مردم بیشتر ترجیح میدهند از آذوقههای ذخیره شده استفاده کنند و در پناه گرمای خانههای شان باشند.
مردم با آمدن بهار دوباره به مراتع و دشتها باز میگردند تا در کنار دام خود در سرآغلها به دامداری مشغول شوند. تابستان هم فصل مراجعه به مزارع و باغ هاست و همه به جمع آوری محصولات میپردازند؛ محصولاتی، چون پسته وحشی، بادام وحشی، بادام، گردو و زیره و .... همین کوچ سهای دوره میمند و مجموعه بستر طبیعی و اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی آن است که منظر فرهنگی نیمه بیابانی را شکل میدهد؛ منظری که در نوع خود بی نظیر است و همه را حتا از آن سوی مرزها انگشت به دهان گذاشته است. میمند میتواند یکی از بهترین مراجع برای تحقیق در خصوص فرهنگ ایرانیان قدیم نیز باشد.
تاریخچه روستای میمند
با وجود تاریخی بودن روستا، هنوز نظریهای قطعی در مورد قدمت آن بیان نشده است؛ اما بسیاری از کارشناسان پیشینه آن را بین ۸ تا ۱۲ هزار سال میدانند. نقوش سنگ نگاره موجود در منطقه که قدمت آن را به ۱۲۰۰۰ سال پیش نسبت میدهند یکی از شواهد این کارشناسان است. لورواگوران- باستانشناس ایتالیایی- با بررسی سنگ نگارههای یافته شده، عمر تمدن در میمند را حدود ۶ تا ۱۲ هزار سال بیان میکند. یک هیات فرانسوی در حدود ۳۵ سال پیش سنگ نگارههایی با نقوش شکار در ۸ کیلومتری جنوب میمند را مورد بررسی قرار دادند و قدمت این روستا را ۱۲۰۰۰ سال تخمین زدند.
مدارک قطعیتر در رابطه با تاریخ میمند سفالهای به دست آمده از دژ میمند هستند که بر اساس بررسیهای معاونت پژوهشی سازمان میراث فرهنگی به ۲ تا ۳ هزار سال پیش تعلق دارند. سنگ نگارهها و نقوش صخرهای موجود در این منطقه، با صحنههای شکار، قدمت میمند را به چندین هزار سال پیش باز میگردانند. ناگفته نماند که نمونههای مربوط به دورههای مختلفی از جمله اشکانی، ساسانی و اسلامی نیز در منطقه یافت شده اند. جستجو و بررسی در این زمینه همچنان ادامه دارد تا اطلاعات دقیق تری در مورد تاریخچه روستا به دست آید. بد نیست بدانید که در ۶۵ سنگ نگاره یافت شده از میمند و اطراف آن، نقوش متعددی به چشم میخورد از جمله صحنههایی از شکار، جنگ، نقوش حیوانات نظیر سگ، اسب و بز؛ اما دو نمونه از این نقوش، از سنگ نگارههای بینظیر در کشور به شمار میروند که یکی از آنها نقشی رنگین است و دیگری تصویری از صحنه شکار با تیر و کمان را نمایش میدهد.
انگیزه ساخت این روستا چه بوده است؟
هنوز هیچ کس نمیداند که این مجموعه چگونه و به دست چه کسانی ساخته شده و انگیزه آنها از ایجاد این اثر چه بوده است؛ اما باز هم این روستا جذابیت خاص خود را دارد.
در این میان دو نظریه در مورد انگیزه ساخت این روستا توسط کارشناسان مطرح شده است:
مجموعه میمند در قرون هشتم و هفتم پیش از میلاد توسط گروهی از اقوام آریایی ساخته شده است؛ دقیقا زمانی که قوم ماد در غرب ایران به ساخت نمونههایی از معماری صخرهای مشغول بود و امروزه آثاری از آنها دیده میشود. در اینجا این احتمال مطرح است که بناهای صخرهای میمند از اعتقادات آیین مهرپرستی نشات گرفته باشند چرا که یکی از ارکان این آیین، شکست ناپذیری و جاودانگی پدیدهها بود و همین باور موجب قداست کوهها در میان مردم شد. گفته میشود که معماران و حجاران میمندی باورهای مربوط به آیین خود را -که مهرپرستی بود- در معماری این سکونتگاه پیاده کرده اند. این روستای صخرهای و دستکند یادآور روزگاری است که انسانها خدایان خود را در ارتفاعات جستجو میکردند چرا که کوه به عنوان استواری و توان و پایداری و اراده در نظر گرفته میشد. بی شک این سکونتگاه دستکند از نخستین سکونتگاههای بشری در ایران است و قدمت آن به دورانی باز میگردد که هنوز ایرانیان مهرپرست بودند و کوهها برای شان قداست خاصی داشت. آنها در دل سنگها پیش رفتند و اثری کم نظیر را خلق کردند که هنوز هم نماد عزم و اراده و اقتدار اجداد ایرانی محسوب میشود. عدهای از محققان معتقدند مهرپرستان از این غارهای دست کند تنها برای عبادت و دفن مردگان بهره میبردند؛ اما بعد از مدتی بنا به شرایط آب و هوایی و یا هر عامل محیطی دیگری به ناچار در آنها سکنی گزیدند. فنجانهایی نیز در میمند کشف شده که تصاویر حک شده روی آنها صحنههایی از زایش دارند. گویا از این محل برای نیایش الهه یا ایزد باروری استفاده میشده است.
بر اساس نظریهای دیگر میمند به قرون دوم و سوم میلادی تعلق دارد. در زمان اشکانیان قبایل کوچ نشین در بخش جنوبی کرمان به قسمتهای مختلف کوچ میکردند. در اواخر این دوره و اوایل دوره ساسانیان متوجه نقاط خوش آب و هوا شدند و این مکانها را برای سکونت برگزیدند. محلی موسوم به دژ میمند وجود دارد و در آن بیش از ۱۵۰ اتاق مدور سنگی به چشم میخورد که گویا دخمههایی برای قرار دادن مردگان (استودان) بودند. وجود این سازه صحت این نظریه را تقویت میکند چرا که موقعیت این استودانها نشانههایی از دوران ساسانیان دارد. طبق سنت آن زمان، دخمهها باید در منطقهای کوهستانی و به دور از شهر و محل سکونت ساخته میشدند و فاصله این دخمهها با میمند کاملا حساب شده است.
میمند در گذر تاریخ
میمندِ امروزی، دورههای تاریخی متعددی را پشت سر گذاشته تا به شکل کنونی خود در آمده است. پیش از این گفتیم که اطلاعات دقیقی از چگونگی شکل گیری روستا در دست نیست؛ اما با توجه به شواهد موجود میتوان مراحل زیر را برای شکل گیری میمند امروزی در نظر گرفت:
مرحله اول: استقرارهای کوچک در قلعههای مسکونی
قدیمیترین شواهد شناخته شده در مورد حضور انسان در قلعههای میمند به سده ششم قبل از میلاد مربوط میشود که همزمان با حکومت هخامنشیان بر این سرزمین بوده است. این شواهد دو قطعه سفال هستند که یکی از محوطه قلعه میمند و دیگری از قلعهای به نام مرج به دست آمده است و هر دو جریان زندگی را بازگو میکنند. سفال قلعه میمند به کوزه یا خمرهای برای نگهداری مواد غذایی مربوط است و سفال قلعه مرج به یک ظرف تنگ مانند تعلق دارد و نقوشی هندسی روی آن دیده میشود.
حضور جوامعی در حدود ۲۵۰۰ سال پیش در قلعه مرج را میتوان توجیه کرد؛ این قلعه در فاصله کمی از یک راه اصلی واقع شده که شهربابک را به رفسنجان و رودان متصل میکرده است. ویژگیهای طبیعی محل قرارگیری قلعه مرج نیز وجود سکونت در آن را توجیه میکند.
اما داستان قلعه میمند کاملا متفاوت است و نمیتوان سکونت در آن را در نتیجه نزدیکی به راه اصلی دانست. قلعه سرگله در ۵ کیلومتری شمال شرق قلعه میمند نیز وضعیتی مشابه را دارد. وسعت اندک این قلعهها و ویژگیهای زمین شناختی آنها حکایت از آن دارد که سکونت در آنها به ناچار و از روی اضطرار صورت گرفته است. رودخانههای جاری در پای این قلعهها آب ساکنان را تامین میکردند و زمینهای حاصلخیز اطراف آنها نیز جای خوبی برای کشاورزی بوده اند. شیب به نسبت تند زمین نیز به ساکنان قلعه کمک میکرده تا به خوبی از خود دفاع کنند. در نتیجه آب، غذا و امنیت موجب تداوم سکونت در این قلعهها شد.
مرحله دوم: کوچ روی و چادرنشینی در سایه مدیریت یکجانشینان
نتایج پژوهشهای باستان شناسان در این منطقه، وجود محوطههایی با آثار مربوط به پس از هخامنشی را تایید میکنند. فراوانی سفال، نبود شواهد معماری و انباشت سنگها در محوطههایی با نامهای لاخورین، تل ریگ، تل قلعه گلاب و سنگ آباد و وجود آثاری از دوران اشکانی، ساسانی و اوایل اسلام نشان دهنده این است که منطقه میمند در طول دورههای یاد شده، پذیرای کوچ نشینان بوده است. نبود نشانههای ساخت و ساز و معماری و پراکندگی سنگها به این معناست که چادرنشینان روزها و ماههایی از سال را در این مناطق سپری میکردند و با تغییر فصل بار خود را میبستند و جا به جا میشدند.
همزمان با حضور کوچ نشینان در منطقه میمند، قلعههای مرج و میمند و سرگله و محوطه تل عمارت در ۹ کیلومتری جنوب شرق روستا نیز سکونتگاه مردم بوده اند. وجود بقایای بناهای یادمانی در قلعههای مذکور و آثار ساخت و ساز در تل عمارت حاکی از حضور مردمی در دوران اشکانی، ساسانی و احتمالا اوایل دوره اسلامی است که به جای کپر و چادر در ساختمانهایی مجلل سکونت داشتند. احتمالا این افراد از ثروتمندان بودند و جایگاه اجتماعی بالاتری نسبت به کوچ نشینان داشتند و در این سکونتگاهها جوامع کوچرو را مدیریت میکردند.
کوچ نشینان نیز چادر خود را در جایی برپا میکردند که بتوانند با این مراکز ارتباط برقرار کنند. البته در مورد این ارتباط اجتماعی شواهد باستان شناسی کافی وجود ندارد؛ اما میتوان این احتمال را مطرح کرد که جوامع یکجانشین در ازای تامین امنیت و مدیریت کوچ نشینان از محصولات دامی آنها استفاده میکردند. دامداری و محصولات دامی کوچ نشینان پایه اصلی معیشت افراد ساکن در منطقه میمند بود و کشاورزی در مقیاسی محدود رواج داشت.
مرحله سوم: شکل گیری روستاها
در پی اتفاقات قرنهای چهارم تا دهم هجری در منطقه شهربابک، (حمله اعراب، شورش طوایف مغول، غارت شهربابک و توابعش توسط ازبکان و.) گروههایی از جوامع یکجانشین و کوچرو به سمت ارتفاعات شمالی شهربابک یعنی میمند آمدند. میتوان احتمال داد که این منطقه پناهگاه کسانی بوده که از شَرِ مهاجمان فرار میکردند و به سوی ارتفاعات میرفتند. این مهاجران در جستجوی نقاط امنی برای سکونت بودند؛ پس امتداد درهها را در پیش گرفنتد و نقاطی در انتهای درهها و بالادست رودخانهها را برای اقامت انتخاب کردند. سه نقطه در منطقه میمند بهترین شرایط را برای سکونت این افراد داشت: پیش استا، لاخورین و میمند. این سه نقطه، هم در میان ارتفاعات محصور بودند و هم پناهگاههایی غار مانند داشتند که مناسبترین محل برای پناهندگان به شمار میرفتند.
جنس اغلب کوههای میمند از توف (خاکستر آتش فشانی) است که لایههایی از کنگلومرا (سنگ دانه درشت) به صورت افقی در برخی نقاط آن گسترده شده است. عوامل فرسایشی مانند باد و باران بر لایههای نرم توف که در زیر کنگلومرا قرار دارند اثر تخریبی بیشتری داشته و باعث شده تا حفرههای کوچک و بزرگی در دامنه کوههای میمند پدید آید.
ساختار نعلی شکل میمند و لاخورین و ارتفاع زیاد پیش استا، بهترین شرایط را برای دفاع ایجاد میکرد. با افزایش جمعیت در این خانههای طبیعی به مرور مردم حفرههای طبیعی را گسترش دادند. گرچه هنوز هم تاریخ دقیق نخستین استقرار انسان در میمند مشخص نیست؛ اما معلوم است که پناهگاهای کوچک و کم جمعیت به مرور گسترش پیدا کرده و به روستاهایی با خانههای دست کند تبدیل شده اند. از آنجا که در آن دوران هنوز ساکنان زیرساختهای لازم برای کشاورزی در شیب و سیستم انتقال آب از رودخانه و ... را نداشتند، دامداری به شیوه غالب معیشت مردم تبدیل شد.
قلعههایی هم که از دورههای قبل به جا مانده بودند همچنان نقش نهادهای دفاعی را داشتند و وظیفه شان تامین امنیت بود. برجهای مشرف به روستاها بر امنیت آنها میافزودند و حیات شان را تضمین میکردند. این برجها هر یک نامی داشتند و بر اساس کسی که در آنها نگهبانی میداد خوانده میشدند مثلا برج عباس.
در میان این روستاهای تازه شکل گرفته، میمند، راه توسعه را با سرعت بیشتری پیمود و دلایل آن هم از این قرار بود:
رودخانهای که از جوار میمند میگذشت، هم آب شرب ساکنان را تامین میکرد و هم رونق کشاورزی را رقم میزد. کرانههای رودخانه مناسبترین مکان برای کشاورزی بودند.شرایط زمین شناختی میمند به گونهای بود که بهترین شرایط را برای دفاع داشت. میمند از هیچ نقطهای قابل دسترس نبود مگر معبر جنوبی که آن هم تحت مراقبت قلعه میمند قرار داشت. برجهای میمند نیز امنیت این روستا را تضمین میکردند.
در اواخر قرن دهم هجری بود که میمند به یک مرکز جمعیتی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در منطقه تبدیل شد و نقش یک پایانه را به خود گرفت؛ از یک سو مبدا و منشا تولید محصولات دامی، کشاورزی و نیروی نظامی بود و از سوی دیگر مقصد پناه جویان بود. توسعه میمند منجر به افزایش جمعیت در این سکونتگاه شد؛ اما این جمعیت نیاز به منابعی برای تامین نیازهایش داشت و این نیاز جز با توسعه روستا برطرف نمیشد.
مرحله چهارم: توسعه روستا
در طی قرنهای دهم تا دوازدهم هجری قمری افزایش ناگهانی جمعیت و توسعه زیرساختهای اقتصادی در میمند رخ داد. بررسیها حکایت از آن دارند که این دوره مصادف با دوران حکومت صفویان بر ایران است که حدود ۲۵ گورستان از این دوره در منطقه شناسایی شده است. بهرهگیری از سنگهای مرمر مرغوب و وجود هنرهایی همچون خوشنویسی و سایر تزیینات حکایت از توسعه و رونق فرهنگی - اقتصادی منطقه در قرنهای دهم تا دوازدهم هجری دارد. بیشترین تراکم این گورستانها پیرامون پنج روستای میمند، کرم، مرج، گلاب و چنار به چشم میخورد و توزیع جمعیت را در آنها نشان میدهد.
در روستاهای کرم، مرج، گلاب و چنار خانههایی وجود دارند که دست کند نیستند؛ اما سبک فضاهای داخلی روستای میمند را دارند. این مساله بیانگر آن است که در این بازه زمانی تعدادی از خانواده ها، میمند را ترک کرده و راهی درههای همجوار شده اند. آنها نقاطی را برای سکنی برگزیده اند که نزدیک رودخانه قرار داشته و از امکانات خوبی برای زندگی برخوردار بوده اند. آنها دانش کشاورزی را از میمند به نقاط دیگر بردند و همین مساله موجب گسترش باغها در اطراف میمند شد. وجود آسیابها در این مناطق نیز این جابه جایی را تایید میکند.
آسیابهای میمند متعلق به عصر صفوی اند و مانند دیگر آسیابهای شناخته شده در مرکز ایران دارای سه بخش نهر، تنوره و ساختمان اصلی بوده اند و تاسیسات مکانیکی و انبار را شامل میشدند. تاسیس و توسعه این آسیابها همزمان با افزایش جمعیت رخ داد تا نیازهای ساکنان به آرد برطرف شود. نکته جالب وجود بیشترین آسیابها در کنار رودخانهای است که از کنار میمند میگذرد و این خود شاهدی بر مرکزیت اقتصادی میمند در آن دوره است.
گرچه در این دوران دامداری از میان نرفت؛ اما نمیتوان منکر گسترش چشمگیر کشاورزی در این بازه زمانی شد. از قرن دوازدهم تا چهاردهم هجری ارتباط میمند با شهربابک تقویت شد و میمندیها بیشتر نیروی نظامی شهربابک و منطقه غرب کرمان را به خود اختصاص دادند. در نتیجه شهربابک تامین امنیت را بر عهده گرفت و همین امر موجب متروک شدن قلعههای دفاعی منطقه شد.
مرحله پنجم: افول کشاورزی و توسعه دامداری
در اواخر دوران قاجار بود که دامداری در میمند گسترش یافت و کشاورزی اهمیت خود را کم کم از دست داد. این مساله را میتوان از دو اتفاق فهمید:
آسیابها یکی پس از دیگری متروکه شدند. اقامتگاههایی با عنوان آغل یا سرآغل در بخشهای پایینتر شکل گرفتند.از این دوره دامداری تبدیل به پایه اصلی معیشت شد و کشاورزی به عنوان مکمل به حیات خود ادامه داد. کلبههایی که در صد سال گذشته در کنار باغها و مزارع ایجاد شده بودند نیز به عنوان سکونتگاههای ییلاقی مورد استفاده قرار گرفتند. دامدارانی که در چهار ماه اول سال در سرآغلهای دشت بودند، چهار ماه دوم را در کلبههای مناطق مرتفع سپری میکردند. آنها خانههایی نیز در روستا داشتند و چهار ماه سوم را به این مکانها پناه میبردند. میتوان سرآغلها را منشا ایجاد مجموعهای از عوارض فرهنگی در میمند دانست. کاهش منابع سطحی آب که منجر به از میان رفتن کشاورزی شده بود مشکلی برای تامین آب شرب دامها نیز به شمار میرفت. مردم برای غلبه بر این مشکل در مسیر رودخانه ها، آب انبارها را شکل دادند تا آب جاری را ذخیره کرده و مورد استفاده قرار دهند.
گسترش آغلها منجر به شکل گیری شبکه در هم تنیدهای از راهها شد. این راهها ارتباط بین آغلها با مراتع، روستاها، منابع آب، راههای اصلی، شهرها و آغلهای دیگر بودند. این راهها به شکل خطهای راست و فاقد پوشش گیاهی هستند که رنگی روشنتر و سطحی پایینتر از محیط اطراف خود دارند. هر قدر این خطوط عریضتر و عمیقتر و کم رنگتر باشند استفاده از آنها بیشتر بوده است. بررسیها نشان میدهند که تا حدود نیم قرن اخیر، بیشترین ارتباط آغلها با روستاها برقرار بوده است چرا که تعدادی از اعضای خانواده در آغلها و تعدادی دیگر در روستاها حضور داشتند. با رونق گرفتن دو شهر خاتون آباد و شهربابک و زوال کشاورزی در روستاها، مردم راهی این شهرها شدند و کم کم از جمعیت روستاها کاسته شد. امروزه مالکان دامهای سرآغلهای میمند ساکن شهرهای خاتون آباد و شهربابک هستند. ارتباط میان سرآغلها با شهرها جایگزین ارتباط روستاها و سرآغلها شده و روستاها نقش کم رنگی در مدار روابط اقتصادی منطقه دارند.
معماری میمند
میمند به واسطه ساختار خانه هایش بسیار مورد توجه قرار میگیرد. این سکونتگاه به دلیل استحکام بی مثالش کمتر در طول تاریخ تحولات کالبدی و اجتماعی را به خود دیده است و بیشترین تغییرات آن به چند دهه اخیر مربوط میشود. روستا در دل تپهها قرار دارد و تا نزدیکی ورودی هیچ نشانهای از آن را نمیبینید. چند برج دیدبانی (قلعه)، با پلان دایرهای شکل بر فراز تپههای مجاور روستا دیده میشود که از آنها میتوان دژ میمند را دید. احتمالا اهالی روستا از طریق این برجها با دژ ارتباط داشتند و بدین وسیله از هجوم دشمنان باخبر میشدند. استودانها بر بلندای این ناهمواریها دیده میشوند. نقاط خاصی در روستا وجود دارند که به آنها «رخنه» میگویند و دسترسی از بام میمند به روستا از طریق آنها امکان پذیر است.
در ادامه معماری این روستا را با نگاهی دقیقتر مورد بررسی قرار میدهیم:
استفاده از روش دست کند
هیچ خانهای در بافت این سکونتگاه از روی هم گذاشتن سنگ و آجر و... به وجود نیامده و به عبارتی هیچ ساخت و سازی در فضای باز صورت نگرفته است. انبوهی از خاک برداشت شده تا میمند به شکل یک سکونتگاه در آید؛ انسان تودههایی را از زمین برداشته و به پیش رفته است تا بدون نیاز به خشت و آجر و ملات، چنین شاهکاری را خلق کند. همان گونه که گفتیم خانهها در دل صخرههایی از جنس توف (خاکستر آتش فشانی) قرار دارند و سقف هر خانه کف خانه دیگر را تشکیل میدهد. توف در زیر لایههایی از کنگلومرا (سنگ دانه درشت) قرار دارد و باد و باران باعث شده تا حفرههای کوچک و بزرگی در دامنه کوهها شکل بگیرد و بعدها انسان آن را گسترش دهد.
کوچههای روستا
در روستای میمند کوچهها معنای دیگری دارند. این مسیرها بر بدنه شیبدار تپههای غربی و شرقی و به صورت خطوط کمرنگ دیده میشوند و نمیتوانند ثابت باشند؛ چرا که با حرکت قطعه سنگها از بالادست و دخالت اهالی مدام در حال تغییر هستند و در لابه لای حفرههای مسکونی بدون پیروی از نظم خاصی جا به جا میشوند. در این صورت میتوان گفت که در روستای صخرهای میمند کوچه یا معبری وجود ندارد و کوچههای این روستا مسیرهای افقی هستند که در دل تپهها به عمق میروند و در انتها به منازل میرسند.
کیچه
یک واحد خانه در اینجا «کیچه» نام دارد که ممکن است دو تا پنج طبقه و شامل یک یا چند اتاق و اصطبل باشد. همه این فضاها یک ورودی مشترک دارند و ممکن است در پاگرد، درِ طویله در یک سو و درِ اتاق نشیمن در سوی دیگر به چشم بخورد. ساختار همه کیچهها شبیه هم نیست و اندازه و تعداد اتاقها در آنها متفاوت است. به طور کلی ۴۰۶ کیچه و ۲۵۶۰ اتاق در روستای میمند شهربابک وجود دارد که عمود بر خطوط تراز زمین و در امتداد دامنههای ناهمواری روستا ایجاد شده اند.
کیچهها به شکل بریدگیهایی به صورت شکافهای افقی هستند که طول آنها به ۶ تا ۹ متر میرسد. انتهای کیچه فضایی ایوان مانند به نام دالان وجود دارد که مهمترین عنصر به شمار میآید و اغلب امور روزمره خانواده در آن انجام میشود. در اطراف هر کدام از دالانها بین یک تا پنج خانه صخرهای شکل گرفته است. این خانهها به شکل پلکانی و یک در میان روی هم قرار دارند و هیچ کدام از آنها با یکدیگر برخوردی پیدا نمیکند. کیچههای زیرین بیشتر از کیچههای طبقات بالایی از هم فاصله دارند. فضای داخلی خانهها مربع مستطیل یا مدور است و نور آنها از ورودی کوتاهی با ارتفاع ۷۵ تا ۷۶ سانتی متر تامین میشود. پایین ورودی منازل از سطح کیچه یک برجستگی به ارتفاع ۱۵ تا ۲۰ سانتی متر دارد که از ورود آب و خاک به داخل منازل جلوگیری میکند.
در این سکونتگاه به همه نیازهای انسان توجه شده است و سازندگان اتاق، تاقچهها در اندازههای گوناگون برای جای رخت خواب، ظروف، صندوق، چراغ و … را کنده اند. کنار دیوارهای خانههای میمند گنجه یا صندوقچهای وجود ندارد چرا که حفره یا تاقچه با کندن ایجاد شده است و اهالی میتوانند اشیا و لوازم را در آنها گذاشته و یا از آنها بیاویزند. کلیدون (مغزی امروزی در) در دیوار کنار در قرار دارد و کلید را درون آن میگذارند تا زبانه را پشت در قرار دهند.
اتاقها
شکل ورودی اتاقها با مدل بدن انسان انطباق دارد و عرض ورودی در قسمت پایین ۶۵ تا ۸۰ سانتی متر است. اتاق با پرده از پستو جدا میشود و برخی از تاقچهها نیز با پردههای پارچهای پوشیده شده اند. اندازه اتاقها از نظر هندسی از هیچ نظمی پیروی نمیکنند و ساختاری کاملا متفاوت با یکدیگر دارند. یک اتاق ۳*۴ به بلندی ۱.۹۰ تا ۲.۱۰ متر، معمولی به حساب میآید و وسعت بزرگترین کیچه نیز از ۹۰ متر مربع بیشتر نمیشود. برای پوشاندن کف خانهها از نمد، مخشیف (۱)، گلیم یا قالیچه به اندازههای متفاوت ۱.۵۰ در ۱ و ۱.۴۰ در ۱.۸۰ متر استفاده میشود.
اتاقها و ایوانها همگی دستکند هستند و ایوانهایی با سنگ چین و تیر چوبی نیز در میان آنها به چشم میخورد. آبریزگاههای میمند را با سنگ و به صورت خشکه چین ساخته اند که مانند استوانههای سنگی بر دامنه دیده میشوند.
دمای اتاقها و عایق بودن آنها
معمولا خانهها در زمستان ۵ درجه گرمتر از بیرون هستند؛ در سال ۱۳۸۳ در بهمن ماه حرارت بیرون ۱۰ درجه سانتیگراد و در درون ۱۵ درجه بود. این درحالی است که در فصول گرم هوای کیچهها خنکتر از بیرون است و در خرداد ماه ۱۳۸۴ دمای کیچهها به ۱۸ درجه رسید در حالی که بیرون ۲۴ درجه سانتیگراد بود.
درون اتاقها اجاقی وجود دارد که در زبان محلی به آن «دیدوُن» میگویند که به دلیل ساختار خاص روستا نتوانسته اند دودکشی برای آن تعبیه کنند. وجود دیدون در اتاق ها، برپا کردن آتش، سوزاندن هیزم و تهیه غذا در آنها باعث شده تا رنگ سقف و بدنه اتاقها سیاه شود. این امر به عایق شدن اتاقها نیز منجر شده و عمر آنها را افزایش داده است. به طوری که در اتاقهایی که آتش افروخته نمیشد ریزش خاک سقف را شاهد هستیم.
دیدنیهای روستای میمند
به واسطه ساختار متفاوت میمند، فضاهای متفاوتی نیز در آن وجود دارند؛ فضاهایی که هر یک دیدنی این مقصد خاص به شمار میروند. در ادامه دیدنیهای این روستا را به شما معرفی میکنیم.
نکته مهم:
ذکر این نکته ضروری است که کلیه این دیدنیها توسط مردم بومی اداره میشوند و ساعات بازدید مشخصی برای آنها تعریف نشده است. همچنین ورود به آنها هزینهای در بر ندارد.
۱- سرآغلها
سرآغلها مکانهایی در جنوب روستای میمند و در مجاورت جاده خاتون آباد هستند که اهالی میمند در دوره خاصی از سال در محدوده آنها به سر میبرند. ارتباط تنگاتنگ فضاها با فعالیتهای تولید دام در فصل بهار از ویژگیهای این مکان است و اهالی در زمان زاد و ولد گوسفندان در محدوده سرآغلها به نگهداری از گوسفندان و برهها و کارهایی، چون جوشاندن کشک، تهیه مواد لبنی و علوفه دادن به گوسفندان مشغول میشوند.
حدود ۲۰ سرآغل در میمند ساخته شده است که هر یک به طایفهای خاص تعلق دارد. مالکیت هر آغل به صورت ۶ دانگ متعلق به یک ارباب یا چند ارباب است و اهالی با توافق ارباب از آنها استفاده میکنند. بعضی از مردم با خانواده خود در سرآغلها استقرار مییابند و در بعضی موارد تنها مرد خانواده در این فضا سکنی میگزیند.
در گذشته سرآغلهای میمند در مجاورت رودخانه قرار داشتند تا به آب دسترسی داشته باشند. آمدن امکانات جدید و سیستم آبرسانی باعث شد تا سرآغلهای دیگری نیز در دشت شکل بگیرند.
سرآغلها مجموعهای از فضاهای سکونتی انسانی و دامی هستند که در مجاورت یکدیگر ساخته شده اند. کپر، مَرخانه (فضاهای انسانی)، کوز و درکوز، کُرم، سول، حوضچه آب، تَلگَرد، جیرهدان و زندان گوسفند عناصر این فضاها هستند.
۲- آبادیها؛ سکونتگاههای تابستانه
در کناره رودخانه و در نقاط مرتفعتر از روستا، آبادیهایی وجود دارند که مردم روستا در فصل تابستان در آنها زندگی میکنند. آبادیها در دامنه مشرف به رودخانه قرار دارند؛ قسمتهای صخرهای و غیرقابل کشت مختص فضاهای مسکونی است و باغها بر کناره رودخانه شکل گرفته اند.
رسیدگی به باغها و بردن گوسفندان به چرا از جمله فعالیتهای این فصل است. عبور و مرور دامها یکی از جالبترین تصاویر در این دوران را شکل میدهد و اطراف کپرها مردم به تهیه خشکبار مشغول میشوند و جلوهای جالب میآفرینند. هر طایفه از طوایف منطقه میمند در آبادی خاص خود سکونت میگزیند و جمعیت آبادیها از یک تا چند خانوار متغیر است. حریم ورودی یک خانه را با قرار دادن شاخه درخت یا سنگ چین مشخص میکنند و مسیرهای میان باغها و مجموعههای مسکونی، دسترسی بین رودخانه و فضاهای مسکونی را فراهم میسازند.
معماری آبادیها
قسمتهای صخرهای یا غیر قابل کشت آبادیها به محوطههای مسکونی اختصاص یافته اند. سازندگان با مسطح کردن بخشی از زمین یا با ریختن خاک یا سنگ چین کردن، فضا را برای خانه سازی آماده کرده اند و پلکانهای سنگی ارتباط فضای مسکونی و دامی در امتداد شیب دامنه را میسر میکنند. ورودی، کپر، گُمبه، کِلِه، تَل گَرد، پرواربند، خرمن کمری، چهارپاره، کارخانه دوشاب و محوطه سازی عناصر معماری آبادیهای میمند هستند.
کپر فضای اصلی زندگی در خانه هاست که در اطراف آن طاقچههایی به نام تلواره ساخته شده است تا وسایل زندگی بر روی آنها قرار گیرند. در میان کپر دیدان قرار دارد؛ اجاقی برای آشپزی که در دیوار سنگی پشت آن تاقچههای کوچک سنگی برای قرار دادن وسایل مورد نیاز آشپزی تعبیه شده است.
گمبهها اتاقهایی هستند که تنها از طریق کپر میتوان به آنها وارد شد و امروزه تقریبا در اکثر خانهها متروک و بلا استفاده مانده است. این فضاها بیشتر در فصول سرد سال مورد استفاده قرار میگیرند و در فصول گرم جایی برای نگهداری وسایل اضافه، رختخوابها و یا حتا دام هستند.
تعداد آبادیهای موجود در عرصه و حریم منظر فرهنگی میمند به ۳۵ عدد میرسد که عبارتند از: بارگو، سرگله، بن لا، بن در، حسین آباد سفلی، حسین آباد علیا، پادژ، پشت کر، پوراز، تیدوئیه، تیلا، حدکنوئیه، حنگر، دربید، درگوئیه، دربنه، ده ظاهر، ده شمس، رزر، رزملک، سرجنگ، غریبان، کل حسین، کلمندوئیه، کموچک، کهنمور، گزگستان، لاخورین، ده آخوند، لاخیس، لاشکورگوئیه، للان، مورنگ، مورنگ رودخانه، مهروکان
۳- حمام میمند
حمام میمند مثل خانههای آن در دل سنگ کنده شده است و یکی از عجایب آن به شمار میرود. گفته میشود این حمام به شکل حمامهای سنتی خزینه داشته و نکات بهداشتی در آن رعایت میشده است. ساختمان این حمام شکل جالب و پیچیدهای دارد. کوچه در انتها به دالانی میرسد و پس از دالان و درست در وسط آن دری وجود دارد که به رختکن حمام منتهی میشود. حوضی در وسط این رختکن و سه سکو در اطراف آن قرار دارد. درِ دیگری رختکن را به صحن حمام مرتبط میکند. در پایین صحن خزینهای کنده شده در سنگ به چشم میخورد و منفذی هلالی شکل موجب اتصال آن به صحن است تا برداشت آب میسر شود.
در وسط خزینه گودالی وجود دارد که جای قرار دادن دیگ برای گرم کردن آب بوده است. در پایین و پشت این چاله دالانی قرار دارد که درِ آن به خارج حمام باز میشود. آتشخانه و محل برافروختن آتش در زیر حمام وجود داشته است. منفذی برای گرم کردن ح