سایت پیک نت که از سوی کادرها وهواداران باقی مانده از حزب توده اداره می شوند تازه ترین خواسته روسیه را به صورت دیکته نوشته تحویل ایرانیان داده و نوشته است: ز شروع عملیات ویژه نظامی روسیه در اوکراین حدود ٥٠٠ روز میگذرد . با همه فرار و نشیب های عملیات، اکنون روسیه دست بالا را در جنگ دارد. ضد حمله اخیر اوکراین که با پشتیبانی بی سابقه مالی و تسلیحاتی ناتو همراه بود شکست خورد و ناتو نتوانست این احتمال را پیش بینی کند که پس از شکست ضد حمله روسیه خارکف و اودسا را نیز فتح خواهد کرد.همزمان با این شکست، جنگ اقتصادی غرب با چین نیز برای امریکا و اروپا روز به روز دشوارتر می شود. کمپانی های بزرگی مانند بلاک راک و smci با پانزده تریلیون دلار سرمایه (سه چهارم GDP امریکا) با رهبران چین تماس گرفته اند تا بلکه بتوانند بخش بزرگی از سرمایه خود را به چین منتقل کنند. در کنگره امریکا اضطراب عمیقی به وجود آمده و تیمی را مأمور کرده اند تا با رهبران کمپانی های ذکر شده صحبت کنند تا بلکه آنها را از انتقال به چین منصرف کنند.
حتی با همین خبرها میتوان حدس زد که هژمون امریکا با چه سرعتی در حال افول است و غربگرایان ایران هنوز در خواب خوش خرگوشی بسر می برند.البته ایالات متحده امریکا و اروپا برای حفظ هژمونی اقتصادی و سیاسی و حفظ نظام گلوبالیستی، شاید دست به یک قمار بزرگ بزنند. یعنی جنگ بزرگ امریکا و اروپا علیه مثلث چین، روسیه و ایران. جنگی که با شکست در آن، همه چیز را از دست خواهند داد و ناچار به تسلیم در برابر اراده مردم جهان برای آزادی از هژمونی امریکا خواهند شد. گرچه بهای سنگینی به کشور ما و دو کشور دیگری که دو ضلع مثلث یاد شده را تشکیل میدهند تحمیل شود. لشکر کشی در حال تکامل امریکا در خلیج فارس تدارک همین ماجراجوئی است که البته راس نظام جمهوری اسلامی با توجه به تجربه غافلگیر شدن در حمله ارتش عراق به ایران، خود را برای چنین احتمالی آماده می کند. مانور عظیم دریائی هفته گذشته ایران در خلیج فارس و تقویت بی سابقه نیروی دریائی ارتش و سپاه نیز در همین ارتباط باید باشد. ضعف بزرگ ایران در صورت چنین تهاجمی، پشت جبهه ضعیف داخلی است. درست بر خلاف هنگام تجاوز ارتش عراق به ایران که ملت یکپارچه به میدان آمد و ضعف نیروی نظامی کشور را جبران کرد. این ضعف دلائل گوناگون دارد . امریکا روی این ضعف داخلی حساب باز کرده است و حکومت چنان در چنگال غارتگران اقتصادی اسیر است که نمی تواند چاره ای برای آن بیابد. دراین میان، این احتمال را هم نباید فراموش کرد که تهاجم به ایران می تواند ابتدا از جبهه لبنان و سوریه به عنوان پشت جبهه و یا خاکریزهای نخست حمله به ایران آغاز شود. اگر حکومت نتواند فکری برای این پشت جبهه ضعیف بکند و صرفا متکی به قدرت نظامی بشود، آنگاه خطر چندین و چند برابر می شود. این همان چاره اندیشی است که روسیه مشغول آنست با این شانس بزرگ که حزب پرقدرت و سازمان یافته "کمونیست" در جامعه و در ساختار نظام حضور دارد و بی وقفه بر ضرورت سرعت بخشیدن به تحولات داخلی پافشاری می کند. آنها نیز روی تسویه حساب با الیگارش ها و غارتگران متمرکز هستند و روی بهبود شرایط زندگی اکثریت مردم. حضور جمهوری های خود مختار شرق اوکراین که به روسیه پیوسته اند، حزب کمونیست روسیه و جمهوری بلاروس که در مجموع خود، یک بلوک پرقدرت کمونیستی را تشکیل داده اند نیز ضمن حمایت از پوتین در این تحولات داخلی همانقدر نقش دارند که در اوکراین و پاکسازی آن از نازی ها و ناتو.