تاریخ بروزرسانی : 2023-07-04
گردآوری : نیک صالحی
اشتراک گذاری :برخی از ماجراهای واقعی، باور خوبی ها و رخ دادن معجزه در زندگی را تقویت می کنند. یکی از موارد ماجرای زنی است که بر حسب اتفاق یک نوزاد زنده به گور شده را پیدا کرده و نجات می دهد ولی به گزارش نیک صالحی خبر نداشت سال ها بعد چه اتفاقی می افتاد.
ناجی نوزاد زنده به گور شدهماجرای این خانم در سال ۱۹۹۸ رخ داد، یک زن مهاجر ایرانی در امریکا به نام آزیتا میلانیان با سگ هایش در التادنا – کالیفرنیا می دوید ولی ناگهان یکی از سگ ها به نام تانگو مشغول بوییدن و کندن قسمتی از زمین می شود.
آزیتا به آن نقطه نزدیک شده و دقیق تر نگاه می کند و پاهای کوچکی را می بینید که از زمین بیرون آمده بودند. او در ابتدا فکر می کند حیوان است ولی بعد صدای گریه نوزاد را می شوند. به دقت شروع به کنار زدن خاک ها و بیرون کشیدن نوزادی می کند که به دور حوله آبی رنگ پیچیده شده بود.
تصویر نوزاد و زن ناجی بیست سال پیش نجات نوزاد از دل خاکاین خانم در آن لحظه فورا نوزاد را در آغوش گرفته و صورتش را تمیز می کند و می گوید: “خواهش می کنم زنده بمان. من اینجا پیشت هستم. دوست دارم.”
نوزاد که دچار سرمازدگی بسیار شدید شده بود را فورا به بیمارستان منتقل می کنند و طبق گفته پزشک زنده ماندن او “تقریبا یک معجزه بود” و پرستاران او را “بچه مسیح” نامیدند. در این زمان خانم میلانیان بارها به نوزاد سر زد و هر بار که نوزاد را می دید به گریه می افتاد.
دیدار مجدد نوزاد رها شده با زنی که نجاتش داداین خانم نمی توانست نوزاد را به سرپرستی بپذیرد چرا که داستان نجات یافتن او در رسانه ها منتشر شده بود و می ترسید او را پیدا کنند، در عین حال می خواست تماس خود را با کودک حفظ کند. ولی وقتی نوزاد به سرپرستی پذیرفته شد، دیگر به او اجازه ندادند با کودک ملاقات کند.
این خانم درباره این موضوع می گوید:” “تجربه خیلی ناراحت کننده ای بود. آرزو می کردم خودش مرا پیدا کند، درست همانطور که در آن روز همدیگر را پیدا کردیم.”
متیو ویتاکر در زمان بازدید از محلی که دفن شده بود دیدار نوزاد با ناجی اش بعد ۲۰ سالاین کودک به نام متیو ویتاکر در خانه ای پرمحبت در گاردنا به سرپرستی گرفته و بزرگ شد و کاملا از اینکه چطور پیدا شده بی خبر بود . نام میانی او را کریستین گذاشته بودند ولی نمی دانست به چه علت این نام برای او انتخاب شده است. ظاهرا در سال ۲۰۱۷ ماجرای سرگذشت خود را از مادر خوانده اش شنیده بود.
مدتی بعد، مادر یکی از دوستان ویتاکر نامه ای به یک ایستگاه رادیویی نوشت و از آنها خواست بپرسند آیا کسی از پیشینه زندگی ویتاکر خبری دارد تا به او جزئیات بیشتری درباره ماجرای زندگی اش بگوید.
متیو ویتاکر و آزیتا میلانیانبدین شکل بالاخره پس از سال ها کودک زنده به گور شده و ناجی او بعد ۲۰ سال دوباره با هم دیدار کردند. این خانم همزمان که متیو را در آغوش می گرفت گفت: “۲۰ سال منتظرت بودم.” این خانم سپس متیو را به محلی برد که اولین بار او را پیدا کرده بود و با هم در آن منطقه قدم زدند ولی حال و هوای شاد متیو فورا تغییر کرد.
پس از بازگشت به اتومبیل میلانیان از پسر جوان پرسید که آیا حالش خوب است و متیو در حالی که بغض کرده بود گفت:”این می توانست قبر من باشد!”
تهیه و ترجمه: گروه خبر نیک صالحی
بخش اختصاصی نیک صالحی
منبع: brightside