نتایج این بررسی نشان میدهد که خط فقر متوسط کشوری در سال 1400 به طور سرانه یک میلیون و 680 هزار تومان بوده که این عدد برای یک خانوار چهار نفره برابر 4 میلیون و 500 هزار تومان خواهد بود. با این اعداد، نرخ فقر یعنی درصد جمعیت زیر خط فقر مطلق در کشور در سال 1400 برابر 30.4 درصد بوده است. نرخ فقر در سال 1400 نسبت به سال 1399 مقدار 0.9 واحد درصد کاهش یافته که باعث شده در حدود 700 هزار نفر از جمعیت فقرا کاسته شود. شکاف فقر که فاصله فقرا تاخط فقر را اندازه گیری می کند در سال های 1399 و 1400 به بالاترین مقدار خود یعنی حدود 27 درصد رسیده است.بررسی مصارف خانوار در سال های گذشته نیز کاهش در رفاه خانوار را تایید می کند. نگاهی به مصرف خوراک خانوار، سه اتفاق به طور همزمان را نشان میدهد: اول افزایش سهم خوراک از کل هزینه خانوار، دوم کاهش کل خوراک خانوار یعنی کاهش کالری دریافتی و سوم کاهش کیفیت کالری دریافتی خانوار.
نکته مهم اینجاست که با افزایش قیمت مواد غذایی به خصوص از سال 1397 و کاهش درآمدهای خانوار-از آنجا که خوراک کالای ضروری است- خانوار مجبور شده تا سهم بیشتری از هزینههایش را به خوراک اختصاص دهد، از این رو سهم خوراک از هزینه های خانوار از 29 درصد در سال 1396 به بیش از 32 درصد در سال 1400 رسیده است.همچنین همزمان خانوار نتوانسته همان سطح قبلی از خوراک را حفظ کند و کالری میانگین کالری دریافتی از 2431 سرانه در روز در سال 1396 به 2182 در سال 1400 رسیده است.سهم مسکن از کل هزینههای خانوار به عنوان دیگر کالای ضروری نیز از 23 درصد در سال 1390 به 27 درصد در سال 1400 افزایش یافته است. بررسی های هزینه های غیرضرور خانوار نیز نشان از کاهش رفاه خانوار دارد؛ سهم آموزش از کل هزینه های خانوار در دهه 1390 بیش از 50 درصد کاهش یافته که می تواند خط افزایش فقر بین نسلی را داشته باشد.
علل فقر در دو دسته کلی قرار دارد؛ اول وضعیت کلی اقتصاد کلان است که باعث فقیرتر شدن همه مردم می شود. اتفاقی که در دهه 1390 در اقتصاد ایران رخ داده و نتایج این مطالعه نیز (نمودار4) نشان میدهد که فاصله خانوارهای بالای خط فقر نیز با خط فقر در طول زمان کمتر شده است. اما دوم علل خرد و در سطح خانوار فقر است. یعنی برخی ویژگی های خانوار باعث فقر شده و ممکن است به گرفتاری خانوار در تله فقر منجر شود.