با توجه به اینکه طبیعت آدمی با این وعدهها عموما سازگار میشود دو مقوله منفعت و مصلحت مردم نیز به مباحث اندیشهای و اجرایی واردشده است. . پرسش کانونی ای نوشته این است : آیا نهاد دولت و نهادهای قدرت در یک جامعه باید و لزوما برای کسب آرای شهروندان منفعت کوتاهمدت و بعضا آسیبساز را در دستور کار قرار دهند یا اینکه مصلحت را بر منفعت کوتاه مدت ترجیح داده و به مردم وعدههای زودگذر ندهند؟ برای روشن شدن ذهنها در باره پرسش اصلی نوشته حاضر یادآوری مثال هایی از نمودهای عینی در جهان امروز خالی ازفایده نیست . ونزوئلا یک کشور نامدار در آمریکای لاتین است . کشوری که همانند ایران از کشورهای قدیمی صادرکننده نفت در دنیا به حساب می آید و در نیم سده سپری شده درامد هنگفتی از صادرات نفت خام به دست اورده است. اما یک سیاستمدارپو پولیست دراین کشور به نام هوگو چاوز در دهه های اخیر توانست با دادن وعدههای دلفریب و اغواکننده آرای مردم ونزوئلا را برای تصدی مقام ریاست جمهوری به دست آورد. وی پس از آنکه رییسجمهور شد درآمد سرشار از فروش و صادرات نفت خام را به جای سرمایهگذاری در صنعت، در راه و حمل و نقل، در راه به دست آوردن تکنولوژی روزآمد که البته نیاز به صبر و بردباری دارد تا میوه دهد، توزیع پول را در دستور کار قرار داد. او با این نظریه که من منفعت مردم را لحاظ میکنم درآمد سرشار نفت ونزوئلا را هدر داد . پس از سقوط قیمت نفت ونیز تحریم شدن صادرات نفت این کشور قیمت نفت در بازارهای جهانی شهروندان ونزوئلا شرایط دشواری را تجربه می کنند. تورم ترمز پاره کرده وسقوط رشد اقتصادی به مهاجرت میلیونها نفر از ونزوئلایی ها منجرشد و کار به جایی رسید ه است که مردم برای خرید و به دست آوردن مایحتاج روزانه به کشورهای دیگر میروند. در مقابل این کشور، کشوری به نام نروز وجود دارد که صادرکننده نفت بوده و هست. مقامهای سیاسی و رهبران احزاب قدرتمند در نروژ بر اساس عقل و خرد جمعی به این نتیجه رسیدند که درآمد حاصل از صادرات نفت خام را به جای اینکه در امور روزمره و هزینههای جاری هزینه کنند در صندوق ثروت این کشور حفظ کنند. ثروت این صندوق حالا بیش از هزار میلیارد دلار شده است و با توجه به جمعیت نسبتا کم نروژ، مردم این کشور با یک اقدام مبتنی بر مصلحت میتوانند امیدوار باشند هرگز تهیدست نخواهند شد.
جامعه ایرانی میتوانست راه نروژی را انتخاب کند یا راه ونزوئلا شدن را. عقل و منطق و انصاف و آیندهنگری و دلسوزی برای این مردم مرز و بوم حکم میکرد نظام سیاسی ایران به جای رفتن در مسیر بلاساز ونزوئلا، به راه نروژشدن فکر می کرد اما با توجه به روندهای سیاست داخلی و سیاست خارجی در ایران فرصت نروژی شدن از کف ایرانیان خارج شد. نظام سیاسی ایران شوربختانه گونه ای تصمیم گرفت که با توجه به شرایط تحریم نفت از سوی آمریکا فرصت نروژی شدن از دست رفته است . آیا می توان کاری کرد ایران به مصیبت ونزوئلا شدن دچار نشود؟ متاسفانه ایران در راه ونزوئلایی شدن افتاده است واگر با همین دست فرمان پیش رود دور نیست که بلاهای امده بر سرمردو ونزوئلا بر سرمردم ایران نیز آوار شود.