داستان تلخ زلزله در شهر خوی در غرب ایران از جمله رخدادهایی است که ناکارآمدی مدیریتی در آن به وضوح به چشم میآید. این ناکارآمدی در بخشهای گوناگون اتفاق افتاده است و فضایی ناآرام دستکم به لحاظ ذهنی در میان ساکنان و آسیبدیدگان این شهر پدیدار کرده است. سطح، دامنه و گسترش نارضایتی و ناآرامی ذهنی و عملی در مدیریت بحران زلزله خوی که در عرف هم زلزله حتی نسبتا بزرگی به حساب نمیآید نشان میدهد ناکارآمدی شدید بوده است. این وضعیت گونهای بوده و هست که رییسجمهور خطاب به مردم خوی گفته است: مردم انشاءالله با صبوری شایعات را پشتسر بگذارید، شایعات میخواهد دل مردم را خالی کند، به اینها توجه نکنید. با صبوری شما و خدمتگزاری دولت، برادران سپاه، هلالاحمر و بقیه بخشها کار دنبال میشود و آرامش دوباره به خوی باز خواهد گشت.
واقعیت این است که حضور رییسجمهور و رییس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و معاون اول رییسجمهور در خوی و گفتوگوی مستقیم و چهره به چهره با آسیبدیدگان نشان میدهد سطح اعتماد به گزارشهای کارشناسانه نفر قبلی کافی نبوده و نفر اول اجرایی کشور ناگزیر شده که خود به دیدار مردم برود. ناکارآمدیها و نیز ایجاد محدودیت برای استفاده گسترده از نهادهای مدنی و چهرههای ملی- مردمی برای کمکرسانی به زلزلهزدگان این شهر نشان میدهد که شهروندان نیز اعتماد کافی به مدیریت بحران دولتی ندارند. بدترین ناکارآمدی شاید در سطوح فرهنگی و اجتماعی بوده و هست که نگاه شهروندان را به کارآمدی دولت تیره و تار کرده است. نهاد دولت که تریبونهای گوناگون تبلیغاتی مدرن مثل صداوسیما و دهها خبرگزاری، سایت و تلگرام دارد به هر دلیل نمیتواند به شهروندان ایرانزمین از جمله مصیبتدیدگان خوی اطمینان دهد که کارآمدی دارد و رییسجمهور از شهروندان میخواهد بردباری کنند. اگر شهروندان چشمانداز روشن و امیدوارکنندهای از مدیریت بحران دستگاههای دولتی داشتند و این کارآمدی را با دلسوزی همراه میدیدند نیازی نبود ناآرام باشند و رییس دولت از آنها بخواهد بردبار باشند.