پاکباز در گفتوگو ایکنا به مناسبت روز دانشجو:
ایکنا به مناسبت 16 آذر روز دانشجو گفتوگویی با مهرداد پاکباز، آهنگساز، نوازنده و عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران انجام داده است.
مهرداد پاکباز، دانشآموخته موسیقی در مقطع دکترا است و نوازنده گیتار کلاسیک در دانشکده هنرهای زیباست. پاکباز مقالات و تألیفات بسیاری در زمینه موسیقی دارد که میتوان به «شیوهنامه آموزش گیتار برای کودکان ایرانی» اشاره کرد. همچنین وی اجراهای بسیاری در ایران داشته و از داوران جشنواره موسیقی فجر و موسیقی جوان در ادوار مختلف بوده است.
در ابتدای این گفتوگو به بررسی وضعیت آموزشی در دوران کرونا پرداختیم که مهرداد پاکباز در این رابطه بیان کرد: وضعیت بد سامانههای آموزشی جای صحبت بسیار دارد. به حال مشکلات متعددی که در دانشگاه و هنرستان به علت شرایط موجود وجود دارد، تنها میتوانم خون گریه کنم. با مداخلاتی که مسئولین از بالا انجام میدهند، آن کاری را هم که ما میتوانیم انجام بدهیم، الآن دیگر امکان انجام دادن آن هم وجود ندارد و مشکلات از اینجا شروع میشود.
وی ادامه داد: مشکلاتی که در تمام دوره کرونا با آن مواجه بودیم، مشکلات مدیریتی بوده و ازذلحاظ روحی نه تنها به خود من و همکارانم، بلکه به دانشجوها به خاطر بایدها و نبایدها آسیب وارد کرده است. من در تعامل با مشاورها بودم و موارد به هم ریختگیهای دانشجوها خیلی شدید بوده، وقتی من مطلع میشوم از این موضوع سعی میکنم بهعنوان یک رابط با مشاوران هماهنگ کنم. من میپرسم که آیا در مدت کرونا چیزی از مشکلات دانشجوها شنیدیم؟ آیا به مشکلات و دغدغههای آنها پاسخی داده شد؟
این مدرس دانشگاه اظهار کرد: من متوجه شدم در شرایط سخت بحرانی پیوندهای بین انسانی از بین میرود. برای مثال وقتی مراکز آموزشی به تعهد و مسئولیت اساتید خود شک کنند و جلوی کاری که آنها میتوانند انجام دهند را بگیرند، بحران به وجود میآید وگرنه روند یادگیری که دارد انجام میشود.
وی ادامه داد: تنها مسئله اصلی ما مداخلهگری از بالا بدون در نظر گرفتن ساختارهایی است که از سالها پیش در هنرهای زیبا وجود داشته است. یک اشتباه و سوءتفاهم بزرگ در سیستم دانشگاهی ایران وجود دارد که وقتیکه من 13 سال پیش از اتریش بازگشتم، واقعاً نمیدانستم اینطور است. دانشگاه فکر میکند که او اعتبار آکادمیک را به شما میدهد، درصورتیکه برعکس است. دانشجوهایی در دانشگاه هستند که ایدههایی میدهند؛ تعجبآور است و اینها سرمایه هستند.
این مدرس با بیان اینکه من در این مدت فرسوده شدم، ادامه داد: در چنین شرایطی آدم دچار فرسایش و خستگی میشود و تنها میتوانم بگویم که ما فرسوده شدیم، ولی تعهد خود را انجام دادیم، اما این روال فرساینده است.
این هنرمند در پاسخ به این سؤال که به نظر شما دانشگاه هنرمندپرور است یا خیر؟ بیان کرد: خیر. هنر اصلاً نمیتواند در دانشگاه پرورش پیدا کند. ابتدا باید خود هنر و هنرمند را تعریف کنیم. آن چیزی که هنرمند امروزی با تعریف تجاری نام میگیرد، اصلاً دانشگاه نمیتواند پرورش دهد. هنرمند فاخر هم باید دید که در دانشگاه چقدر فاخر بودن ملاک است. اما به نظر من در دانشگاه، پژوهش هنر است که میتواند انجام شود. دانشگاه فقط میتواند شرایطی را ایجاد کند که یک دانشجو که از شهرستان میآید، بتواند در معرض بهترینها قرار بگیرد و از این بابت سیستم دانشگاهی ایران یک رویکرد خوبی دارد.
پاکباز افزود: من فکر میکنم دانشگاه نهایتاً یک نهاد ملی است، به خاطر اینکه یک شرایطی را برای دانشجوهای کل ایران ایجاد میکند تا حضور پیدا کنند. برای من افتخار من است که میبینیم در کلاسم از همه قومها حضور دارند و این برایم یک احساسی به وجود میآورد که نمیتوانستم این حس را در اتریش داشته باشم و برای همین هم اینجا هستم و این مرا زنده میکند.
وی در رابطه با جریانات هنری در دانشگاه بیان کرد: متأسفانه اینکه چه چیزی باید دانشگاهی باشد و چه چیزی دانشگاهی نباشد در دورهای تحت تأثیر جریاناتی تصمیمگیری شده است. یک دوره ملیگرایی زیاد بوده است، در دورهای مدرنیسم در پردیس هنرهای زیبا اهمیت داشته است. در بعد از انقلاب به قولی موسیقی حفظ و اشاعهای اهمیت پیدا کرد؛ شاید به خاطر شرایطی بوده است که در آن دوره ایجاب میکرده است، اما خیلی از گرایشها و افرادی که میتوانستند همان راهها گذشته را در دانشگاه ادامه دهند و در اختیار دانشجو بگذارند، منزوی شدند و از آنها استفاده نشد یا با مدرکگرایی خیلیها کنار گذاشته شدند که این داستانها از مشکلات بسیار جدی است.
پاکباز در پاسخ به این سؤال که آیا برای شغل فارغالتحصیلان رشته هنر و موسیقی فکری شده است؟ بیان کرد: من خیلی به این موضوع فکر میکنم، ولی هیچوقت جزو اولویتها و دغدغههای دانشگاه نبوده و همیشه در گروه موردبحث بوده است. آرمانگرایانی وجود دارند که معتقدند آنجا آرمانشهر است و هرکاری که میشود، به بیرون ربطی ندارد. برای من که بهعنوان یکی از دانشجوهای جدید که از خارج بازگشته، در جریان چیزی به نام دانشگاههای خارج از کشور در اروپا قرار دارم، قضیه مقداری عملگرایانهتر است. یعنی مواد درسی بهگونهای تنظیم میشود که دانشجو یک دورنمایی نسبت به واقعیت کاری اجتماعی خود هم داشته باشد و چهبسا همین موضوعات مواد آموزشی را تعیین میکند.
وی خاطرنشان کرد: سوءتفاهمی که در تعبیر حرف من به وجود میآید، این است که پس ما بیایم که در اینجا موسیقی پاپ سطح پایین آموزش دهیم یا سریال ترکی تولید کنیم. در صورتیکه در درس پداگوژی، یک دورنمای کاری و حرفهای را در رشته خودمان در نظر میگیریم، اما اگر بحث دورنمایی کلی کاری دانشجو موسیقی باشد، از نظر حرفهای یعنی تدریس و آنوقت میشود اولویت خیلی از درسها را داد به درسها و افرادی که قادرند این درسها را تدریس کنند و دانشگاه از آنها استفاده کند. البته این رشته خودش اصلاً تصویب نشده است، حالا چه برسد به اینکه چنین انتظاراتی داشته باشیم.
پاکباز ادامه داد: ولی بله، دغدغه خودم است. من فکر میکنم ناخواسته خودم تبدیل شدم به کسی که ایجاد کارکرده، یعنی بدون اینکه بخواهم، یک نسل از دانشجوها تربیت شدند که میتوانند در مراکز مختلف آموزشی چه در هنرستان و دانشگاه تدریس کنند.
وی افزود: دانشگاه بهعنوان راهکاری که بهصورت رسمی نوشتهشده باشد، برای شغل آینده دانشجوها برنامهای ندارد، اما شاید دغدغه شخصی اساتید باشد. ولی ما چقدر باید روشنفکر تربیت کنیم و در جامعه بفرستیم؟ روشنفکر بیکار؟ این متأسفانه وجه بد تولید دانشگاهی است. تازه نه افراد متخصص، بلکه افراد متخصصنما که مطمئنم در عرصههای دیگر هم زیاد است، ولی میتوان تا حدودی دورنماهای کاری را در دانشگاه در نظر گرفت، ولی آن دورنماهای کاری نیاز به یک سری بهروزرسانی دارد. یعنی اگر قرار باشد که آهنگسازی فیلم یک دغدغه مهم باشد، باید یک استودیویی وجود داشته باشد تا دانشجو بتواند از آن استفاده کند و از اینجور مسائل. من کاملاً معتقدم که دانشگاه نباید کاملاً ایزوله باشد و باید به دانشجو راهی نشان داده شود که تو بر چه چیزی میتوانی سرمایهگذاری کنی.
این هنرمند در رابطه با مهاجرت دانشجوها بیان کرد: جریان خارج رفتن و همهچیز را نصفه و نیمه رها کردن و رفتن هم یک همهگیری خیلی جدی است که باور کنید آسیبهای آن را خود معلمها و ماها میبینیم. ما از این جریانی که هرکسی میآید و میخواهد زودی یکچیزی بردارد و برود خارج، خیلی آسیب میبینیم؛ درصورتیکه رسیدن به آنها برای من سالها طول کشیده است و نمیشود در عرض مدت کوتاهی به دانشجو انتقال داد و این شتابزدگی که در جامعه وجود دارد، یک مشکل جدی است.
پاکباز اظهار کرد: یکی از مهمترین مشکلات جامعه خریدن فرهنگ و موفقیت است. من احساس میکنم این قشر تازه به دوران رسیده به دنبال بهروز شدن خودش، فرهنگ را هم میخواهد بار وحیه مصرفی در نظر بگیرد. این را در مصرف فرهنگ میتوان مطرح کرد. وقتیکه زیرساختهای فکری وجود ندارد و بستر آن نمیتواند به وجود بیاید ولی مدرک میتواند خریداری شود، از مشکلات قابل اشاره است. همچنین موضوع کیفیت آموزشی بسیار مهم است که آدمهای درست تربیت شوند. وقتی صحبت از تدریس میشود، علیرغم اینکه محل درآمد مدرس است، اما دغدغه فرد باید آموزش و تدریس باشد.
انتهای پیام