چـه افرادی از نظر ذهنی قویتر از دیگران هستند؟ نشانه هاي برتری ذهنی این افراد چیست؟ تا بحال فکر کرده اید کـه: ذهن مـن غالب اسـت یا مغلوب؟ ذهن هاي غالب و برتر توانایی بازرسی کردن اطرافیان شان را دارند، انها رهبران بسیار خوبی هستند و دوستان بسیاری دارند. امروز با نشانه هاي افرادی کـه ذهن غالب و برتر دارند آشنا میشویم. شـما هم می توانید قدرت ذهنی تان را بالاتر ببرید.
خوشحال شدن از موفقیت دیگراناصولا افرادی کـه بـه خودشان اعتماد ندارند چشم دیدن موفقیت دیگران را هم ندارند. فرض کنید دوست شـما یک شغل جدید پیدا کرده و شـما میدانید او برای بـهدست آوردن این شغل زحمت زیادی کشیده اما با این وجود احساس شادمانی بشما دست نمیدهد. از این کـه دوست شـما توانسته بـه موفقیت برسد بـه او افتخار نمیکنید ودر عوض احساس نا امنی یا حسادت بشما دست میدهد.
کسانی کـه از نظر ذهنی قویتر از دیگران نیستند از موفقیت و شادمانی دیگران احساس تحقیر و کوچک بودن می کنند. آن ها برای پوشاندن این حس تحقیر، سعی می کنند بـه هر طریقی شده دیگران را کوچک کنن یا این کـه شروع بـه لاف زدن در مورد موفقیتهاي خودشان نمایند.
این افراد حتی با دوستان نزدیک و آشنایان خودشان نیز بهمین صورت رفتار کرده و مرتبا در حال مقایسه خودشان با دیگران هستند. این رفتار از حس عدم امنیت ذهنی ناشی میشود. انها موفقیت خودشان را نسبت بـه دیگران میسنجند نه نسبت بـه خودشان. شروع میکنند بـه اندازه گیری بین خودشان و دیگران تا ببیند کدامشان موفقیت بیشتری داشته.
انها تا وقتیکه نسبت بـه دیگران احساس برتری نکنند نسبت بـه خودشان احساس خوبی ندارند. آن گونه مقایسه کردنها از اساس اشتباه اسـت چراکه هر شخصی را باید خودش را فقط با خودش مقایسه کند نه با بقیه افراد. مقایسه خودتان با دیگران نه تنها باعث خراب شدن رابطه دوستی شـما می شود بلکه باعث تبدیل شدن شـما بـه یک شخص ناخوشایند میشود.
نقطه مقابل این آدمها، افرادی هستند کـه دارای ذهنی قویتر از دیگران بوده و نسبت بـه هر گونه موفقیت دیگران خوشحال میشوند و شادمانی می کنند. آن ها خودشیفته نیستند و فکر نمیکنند کـه در مرکز دنیا قراردارند. آن ها می دانند هر شخصی اهداف متفاوتی دارد و اگر دوستشان بـه هدفش رسیده ناراحت نمی شوند چون آن ها نیز هدف خودشان را دارند.
افرادی که ذهنی قوی تر دارند با ضعف های خود روبرو میشونداصولا آدمها با نقاط قوت خود تغذیه می شوند ولی تمایلی بـه روبهرو شدن یا حتی شناختن ضعفهاي خود ندارند. اما افرادی کـه دارای ذهنی قویتر هستند، خودشان رابا نقاط ضعف خود بـه چالش می کشند. قضیه اینجاست کـه مـا خودمان را در انچه کـه در آن مهارت داریم تعریف می کنیم هر شخصی در هر زمینهاي کـه نیرومند باشد دارای اعتماد بـه نفس و خودباوری میشود.
مـا اغلب خودمان رابا نقاط مثبتمان تعریف میکنیم نه با نقاط ضعفمان. این کـه شغلمان چیست چـه جایگاهی در آن داریم تعریف کنندهي قدرت ماست اما چسبیدن بـه این قدرت بیرونی نشان دهندهي این اسـت کـه از نظر ذهنی، قویتر از دیگران نیستیم. مـا بـه هر آنچه در آن استعداد داریم میچسبیم و حاضر نیستیم یک قدم بیرونتر از استعدادهایمان برداریم ودر کارهایی کـه در آن استعداد نداریم ،خودمان با خودمان رقابت کنیم.
اما افرادی کـه واقعا دارای ذهنی قویتر هستند بـه شدت مشتاق هستند در هر انچه کـه ضعف دارند و فکر میکنند قادر بـه انجامش نیستند وارد شده و خودشان رابه چالش بکشند. مسئله این اسـت کـه محدودیتهایي نیز کـه در مـا وجوددارد، نشان دهندهي این اسـت کـه مـا چـه کسی هستیم. مـا نمی توانیم از نقاط ضعف خود فرار کنیم بلکه نیازمندیم با آن ها روبهرو شویم و آن ها را تقویت نماییم.
افرادی که دارای ذهنی قوی تر هستند دنبال راه حل اندوقتی با موانع غیر قابل عبور مواجه میشوید چـه کار میکنید؟ فرض کنید در حال راه اندازی کسب وکار خودتان هستید. شروع میکنید بـه فروش محصول یا خدمات خود. همه ی چیز خوب اسـت وفروش هم بالاست اما در عرض چند هفته همه ی چیز افت می کند. چـه کار میکنید؟ فقط تسلیم می شوید؟ افرادی کـه دارای ذهنی قویتر هستند مشغول فکر کردن و پیدا کردن راه حل می شوند.
این افراد حتی اگر راهی هم پیش پایشان نباشد با خلاقیتی کـه بـه خرج می دهند آن راه را میسازند. آن قدر راههای مختلف را امتحان می کنند تا بالاخره بـه هدفی کـه مدنظر دارند برسند. اما آدمهای معمولی، زیر فشار له شده و احساس میکنند قربانی شرایط شدهاند. دست از رویاهایشان بر میدارند چون فکر می کنند زندگی آن ها را زمین می زند.
کمک خواستن از دیگران
شاید تقاضای کمک از دیگران، برایتان یک امر ناپسند باشد و فکر کنید چراباید دیگران بـه مـن کمک کنند. اما افرادی کـه از لحاظ ذهنی قویتر هستند، از کمک کردن بـه دیگران لذت میبرند در نتیجه خودشان هم از کمک خواستن خجالت نمیشکند و از این کـه دیگران بدانند آن ها نمیتوانند کاری را انجام دهند و نیازمند کمک هستند ترسی بـه دل راه نمی دهند.
در واقع انها ادای آدمهای قوی را در درنیاورده و اگر در چیزی ضعف داشته باشند آشکارا آن را بیان می کنند. انها می دانند همه یي آدمها در برخی موارد قوی، ودر برخی موارد ضعیف هستند، این یعنی همه یي مـا بـه کمک هم دیگر نیاز داریم. هیچ کسی بدون همکاری با دیگران، نمیتواند بـه تنهایی بـه موفقیت برسد. البته این بدان معنا نیست کـه مسئولیتهاي خودمان رابه گردن دیگران بیندازیم.
احساس ارزشمندی
اگر شـما خودتان را بـه عنوان یک فرد مستقل، ارزشمند پندارید و هرگز بخاطر شرایط بیرونی آن را از دست ندهید، بـه این معنی ست کـه از نظر ذهنی قویتر از دیگران هستید. اما اغلب افراد فقط در مواقعی احساس ارزشمندی می کنند کـه بـه یک موفقیت دست یابند و اگردفعهي بعد شکست بخورند احساس عدم ارزشمندی پیدا میکنند چرا کـه حس ارزشمندی انها، از درون نیست بلکه وابسته بـه بیرون اسـت.
مسئولیت پذیر بودن
اگر اشتباه کنید و آنرا قبول کنید و مسئولیت اشتباه خود رابه عهده بگیرید، یعنی دارای یک ذهن قوی هستید. بـه عبارتی دیگر اگر شـما مشکلی با معذرت خواهی نداشته باشید، یعنی از لحاظ ذهنی قوی هستید. اما در اغلب موارد، آدمها حتی با این کـه می دانند اشتباه کردهاند از مغذرت خواهی خودداری میکنند.
فرض کنید در حال کتاب خواندن و پیاده روی، بـه سوی یه مغازه هستید کـه ناگهان با شخص مقابلتان برخورد میکنید. چـه کار میکنید؟ یا خودتان رابه بیخیالی می زنید انگار کـه اتفاقی نیفتاده یا این کـه مسئولیت حواس پرتی خودرا برعهده می گیرید و عذرخواهی می کنید. در حالت دوم، شـما شخصی هستید با ذهنی قویتر از حالت اول.
بدترین حالت ممکن این اسـت کـه شخص مقابل رابه خاطر این کـه سر راه شـما قرار گرفته سرزنش کنید. سرزنش کردن دیگران باعث احساس خشم و نگرانی و استرس در شـما میشود در حالی کـه بـه اسانی میتوانید اشتباه خودتان را بپذیرید آن را فراموش کنید. حتی اگر این اشتباهات کوچک از سوی دیگران باشد نیز میتوانید آن را بی اهمیت جلوه داده و رها کنید.
نداشتن انتظار جبران
وقتی بـه کسی هدیه میدهید، آیا از او انتظار دارید او هم در مقابل همین کار را بکند؟ اگر انتظار جبران دارید در واقع هدیهاي کـه می دهید صرفا محض خاطر خوشنودی دیگران نیست بلکه یک رفتار بیمار گونه اسـت. اما افرادی کـه دارای ذهنی قویتر هستند هرگز انتظار جبران از دیگران را ندارند.
در حقیقت ذهن هاي برتر فکر می کنند دیگران مدیون انها هستند. حقیقت این اسـت کـه از دیگران همیشه انتظار جبران داشته باشید همواره ناامید خواهید شد. بهترین راه این اسـت کـه بـه استقلال فکری خود و دیگران ارج نهید و فکر نکنید همه ی باید مثل شـما فکر کنند.
پذیریش تغییرات
تغییر کردن در همه یي ابعاد زندگی و طبیعت وجوددارد. تغییر کردن چیزی اسـت کـه بـه هیچ عنوان نمی توان ازآن دوری گزید. بـه ۵ سال پیش زندگی خودتان فکر کنید آن موقع چند سالتان بود؟ همین حالا چقدر با آن موقع فرق کرده اید؟ متوجه خواهید شد چـه بخواهید چـه نه، تغییرات در شـما وجود داشته.
حالا سوال اینجاست کـه آیا آمادهي تغییر کردن هستید؟ در واقع تغییر کردن کار سهولت نیست، اما افرادی کـه دارای ذهنی قویتر از دیگران هستند بـه خوبی از عهدهي آن برمیآیند.
مرزبندی مشخص
آیا شـما فردی هستید کـه با دیگران مرزبندی مشخصی دارد؟ این کـه مرزهایی برای خود قائل شوید و بـه دیگران اجازه ندهید بـه حریم شـما تجاوز کنند بـه معنای این اسـت کـه از نظر ذهنی قویتر از دیگران هستید. البته بین مرزبندی و بیرون راندن دیگران از زندگیتان فرق دارد. این دو را با هم اشتباه نگیرید. مرزبندی یعنی در عین حالی کـه با دیگران هستید، استقلال شخصیتی خودتان برایتان مهم اسـت.
تشکر کردن
تشکر کردن یکی از نشانههاي بارز افرادی ست کـه دارای ذهنیتی قوی هستند. از این کـه دیگران برای شـما وقت می گذراند درصورتیکه وادار نبودهاند اینکار را انجام دهند بایستی سپاسگزار باشید. تشکر کردن شـما، نشان از این دارد کـه هم برای خودتان و هم برای دیگری ارزش قائل هستید.
ترک کردن اهمیت دادن به نظرات دیگراناهمیت دادن بیش از حد بـه نظرتان دیگران، از بی اعتمادی بخود، و غلبهي ترس بر شجاعت ناشی میشود. وقتی شـما یک ایدهي خیلی عالی دارید یا در مورد چیزی، یک نظری دارید ولی خودتان را عقب می کشید برای این اسـت کـه بـه قضاوت دیگران در مورد خودتان و این کـه آن ها راجع بشما چطور فکر می کنند بیش از حد اهمیت می دهید در حدی کـه ترس تمام وجودتان را می گیرد.
ترس از نظرات دیگران
ترس از نظرات دیگران باعث میشود بدترین حالت موجود را در ذهنمان تصور کنیم و این تصورات اشتباه را تبدیل بـه واقعیتِ ذهنی نماییم، در حالیکـه واقعیت موجود، آنقدرها هم کـه در ذهنمان تصور میکنیم ترسناک نیست. انچه کـه ترسناک اسـت فقط در ذهن مـا وجوددارد چون ذهن مـا توانایی تخیل بالایی دارد و یکی از پیامد هـای منفی آن، تحریف واقعیت اسـت.
تحریف واقعیت در ذهن مـا باعث ایجاد احساساتی از قبیل ترس، عدم اعتمادبه نفس و اضطراب و تردید میشود. اگر اهمیت دادن بیش از حد بـه نظرات دیگران در مـا نهادینه شود ذهن مـا پر از اغراق و بزرگنمایی میشود. کافیست واقعیت ذهنی را کنار گذاشته و واقعیت موجود را درنظر بگیریم و اینکار هم نیازمند این اسـت کـه با مشکل روبهرو شویم و بعد ببینیم چـه اتفاقی رخ میدهد.
استراتژی های مفید برای اهمیت ندادن به نظرات دیگراناگر سعی کنید فقط بـه یک احتمال نچسبید و بـه این فکر کنید کـه در آنِ واحد، هزران احتمال دیگر می توانند وجود داشته باشند و ذهن خودتان را تربیت کنید کـه بتواند چندین احتمال مختلف و متضاد را تصور کند، بـه اسانی میتوانید از شر ترس و نگرانی در اهمیت دادن بیش از حد بـه نظرات دیگران، رها شوید.
بـه محض این کـه از مرحله ترس و اضطراب و نگرانی عبور کنید، خواهید دید کـه تصورات ذهنی منفی کـه تا پیش از این چندین بار در طول روز بـه سراغتان میآمد، محو می شوند. برای محو تصورات ذهنی منفی کـه بازرسی زندگی شـما را در درست گرفته اند بایستی ابتدا بپذیرید کـه چنین مشکلی دارید یعنی آن را دقیقا تشخیص دهید و سپس بر انها غلبه کنید. با انجام چهار استراتژی زیر میتوانید از این سد عبور کنید.
بدترین اتفاقی که ممکن است رخ دهد را در نظر بگیریددفعهي بعدی کـه میخواهید نظرتان را بیان کنید اما می ترسید مورد قضاوت غلط قرار بگیرید و سکوت میکنید، از خودتان بپرسید اگر نظرم را مطرح کنم فوق فوقش بدترین اتفاقی کـه ممکن اسـت رخ دهد چیست؟ بطور خیلی منطقی هر اتفاق بدی کـه ممکن اسـت رخ دهد را در ذهنت ان مورد تجزیه تحلیل قرار دهید.
مثلاً اگر دریک سخنرانی کسی بشما خندید فوقش این اسـت کـه شـما را مسخره میکند خب بعدش چـه؟ نهایتش این اسـت کـه شـما چارهاي ندارید جز این کـه سخنرانی را تمام کنید و تمرکزتان را روی کار خودتان قرار دهید و بـه قضاوت دیگران اهمیت ندهید. اگر قصد دارید با شخص جدیدی ارتباط برقرار کنید فوقش این این اسـت کـه او بشما بی محلی می کند خب بعدش چـه؟
چاره این اسـت:
بپذیرید کـه این هم یکی از صدها احتمال موجود اسـت اما شـما هنوز نمیدانید کدام یک از احتمالات بـه واقعیت تبدیل میشوند پس بهتراست بروید و امتحان کنید و ببینید واقعیت چـه چیزی خواهد بود. بهمین اسانی می توانید از دست نگرانی و استرسی کـه قبل از یک اتفاق رخ داده رها شوید.
دیگری را جای خودتان بگذارید
فرض کنید دریک اتاق هستید و فکر میکنید همه یي آدمهای این اتاق دارند بشما زل می زنند چون روی لباستان غذا ریختهاید. احتمالا وحشت از نگاه دیگران، شـما رابه شدت خجالت زده می کند. سعی کنید موقعیت خودتان را عوض کنید یعنی خودتان رابه جای دیگری بگذارید.
اگر ببینید یک نفر روی لباسش غذا بریزد آیا شـما نسبت بـه او حس بدی پیدا می کنید؟ فکر می کنید او یک آدم دست و پا چلفتی اسـت؟ یا این کـه نه، با خودتان فکر می کنید این اتفاقی ست کـه ممکن اسـت برای همه ی رخ دهد. ۹۹ در صد مردم فکر دوم را می کنند. پس چراباید نگران اتفاقی باشید کـه خیلی طبیعی اسـت و ممکن اسـت برای هر شخصی رخ دهد؟
بـه خودتان نگیرید
تصور کنید شـما یک هنرمندِ تازه کار هستید اما میترسید کارهای هنری خود رابه دیگران نشان دهید چو بیش از حد بنظر ات دیگران اهمیت می دهید و نگران هستید کـه مورد تمسخر قرار بگیرید. اما یک روز تصمیم میگیرید یکی از نقاشیهایتان رابه صورت آنلاین در دسترس نمایش قرار دهید و سپس نظرات مثبت یا منفی دیگران را دریافت می کنید.
شاید یکی از نظرات این باشد کـه استعداد شـما صفر اسـت. حقیقت این اسـت کـه تعداد زیادی از افراد بـه دلایل مختلف، مایل هستند دیگران را اذيت دهند کـه یکی از علتهایش این اسـت کـه با اینکار احساس خوشحالی و امنیت پیدا می کنند. این مسئله بـه خصوص در فضای مجازی خیلی رایجتر اسـت چون آن شخص پشت نقاب قایم می شود و بدون ترس از رودررویی واقعی، نظرش را بیان میکند.
بنابر این اگر شخصی چـه در فضای مجازی چـه بـه صورت رو در رو، سعی در تخریب شـما دارد این را درنظر بگیرید کـه شخصیت این فرد، از درون قبلا آن قدر تخریب شده کـه حالا بـه یک مشکل حاد تبدیل شده اسـت و با اذيت دیگران احساس امنیت پیدا می کند. ولی خب این مشکل شـما نیست بلکه مشکل خودش اسـت کـه نیاز بـه درمان دارد.
پس این مهم اسـت کـه بدانید وقتی خودتان را در دسترس قضاوت دیگران قرار دهید قطعا آدمهای این چنینی نیز پیدا خواهند شد. البته منظور افرادی نیستند کـه نقدهای سازنده و یا پیشنهادهایی برای التیام کار شـما دارند چرا کـه هر گونه نقد سازندهاي بسیار با ارزش اسـت تا بـه رشد شـما کمک نماید.
مثلاً اگر شخصی شـما را راهنمایی کند کـه دقیقا در کدام قسمت دارای مشکل هستید و بشما بگوید کـه چطور میتوانید آن را حل کنید، آدمی اسـت باید بـه حرفهایش گوش دهید. اما اگر فردی پیدا شد کـه نگوید کدام قسمت از کارتان مشکل دارد و فقط بگوید بد اسـت، بنظر میرسد خود آن شخص مشکل دارد. بنابر این بایستی یاد بگیرید بـه نظرات چـه کسی گوش دهید و بـه نظرات چـه کسی اهمیت ندهید.
اتکا بخود
یکی از دلایلی کـه نظرات دیگران برای مـا خیلی اهمیت دارد این اسـت کـه فکر میکنیم خوشحال بودن مـا بستگی دارد کـه دیگران از مـا خوششان بیاید. مثلاً اگر موفقیتی در درس یا شغل خود پیدا نکنیم دیگران مـا ترک میکنند و این برای مـا عذاب آور خواهد بودو همین ترس از تنها ماندن، باعث میشود کـه قضاوت دیگران برایمان مهم باشد.
مشکلی کـه در این جا بوجود میآید این اسـت کـه بجای این کـه روی خودمان سرمایهگذاری کنیم فقط بـه دنبال کسب خوشنودی دیگران خواهیم بود. سعی کنید اعتماد بـه نفس و خودباوریتان را، بر اساس نظرات دیگران قرار ندهید، فرقی نمی کند این افراد چـه کسانی باشند; چـه دوستان و آشنایان نزدیک شـما باشند و چـه افراد غریبه، راه حلش ساده اسـت:
زمانی را برای خودتان کنار بگذارید و شخصیت خودتان رابه صورت عمیق مورد محاسبه قرار دهید. شـما بایستی شخصیت خودتان رابه طور منحصر بـه فرد و جدا از هر چیزی یا هر شخص دیگری محاسبه کنید. سعی کنید بفهمید کـه واقعا چـه رویاهایی دارید، واقعا چـه چیزی را دوست دارید. خودتان را کشف کنید. این کشفی اسـت کـه هر شخصی فقط خودش میتواند انجام دهد.