تبلیغات ویژه

» خرید ممبر تلگرام »طراحی سایت و سئو »خرید فالوور و لایک »ادمین حرفه ای اینستاگرام »پکیج آموزش ارزهای دیجیتال »تبلیغات در اینستاگرام »خرید پیج اینستاگرام

مطالب مهم




بهترین فیلم های ترسناک تاریخ که باید تماشا کنید

شب هنگام خواب حس می‌کنید که موجودی زیر تخت شما، منتظر است که به خواب بروید تا بیرون بیاید و شما را اذیت کند؛ حس می‌کنید که اگر در کمد را باز کنید، هیولایی از درون آن بیرون می‌آید؛ شاخه‌های درختان را مانند موجودات عجیب و غریب می‌بینید؛ راه رفتن موجودات را روی بدن خود حس می‌کنید؛ فکر می‌کنید که قاتلی در خیابان در حال تعقیب شما است و قصد کشتن شما را دارد. اما نه... همه این‌ها تصورات خودتان است؛ این دقیقا همان تاثیری است که یک فیلم ترسناک خوب روی مخاطب خود می‌گذارد. تا به امروز فیلم‌های ترسناک خیلی زیادی ساخته شدند که بسیاری از آن‌ها هم به لعنت خدا نمی‌ارزند.

خیلی از آن‌ها اصلا ارزش وقت گذاشتن هم ندارند اما در عین حال هم آثاری ساخته شدند که اگر شما آن‌ها را تماشا کنید (خصوصا در تاریکی و در شرایط کاملا مناسب)، چنان تاثیری روی شما می‌گذارند که تا مدت‌ها نمی‌توانید از فکر آن‌ها بیرون بیایید. ما سعی داریم که در این مقاله، به شما ۳۰ مورد از همان آثار قابل‌توجه و ارزشمندی را معرفی کنیم که الکی وقت خود را روی آثار بیهوده تلف نکنید. در این مقاله ما سراغ انواع فیلم‌های ترسناک رفتیم و همه سیلقه‌ها را در نظر گرفتیم؛ از اسلشری گرفته تا هتل‌ها و خانه‌های تسخیر شده، علمی تخیلی و هیولایی و غیره. البته نکته‌ای را که باید همین ابتدا اعلام کنیم، این است که این فیلم‌ها به ترتیب زمان اکران مرتب شده‌اند. آماده‌اید که در شب‌های تاریک شکل جدیدی از ترس را تجربه کنید؟ زیرا از دست دادن کنترل، هیچوقت انقدر لذت‌بخش نمی‌شود.

بهترین فیلم های ترسناک تاریخ

بازیگران اصلی فیلم The Cabinet of Dr. Caligari

مطب دکتر کالیگاری

اکران: ۲۶ فوریه ۱۹۲۰

زیرژانر: ترسناک صامت

کارگردان: رابرت وینه

نویسنده: کارل مایر و هانس جانوویتز

بازیگران: ورنر کراوس، کانراد فایت، فریدریش فهر

به‌عنوان اولین فیلم این فهرست به سراغ یک اثر آلمانی می‌رویم که در نگاه اول شاید خیلی موفق نباشد. این فیلم با بودجه ۱۲ هزار دلاری‌ای که داشت، تنها توانست چیزی حدود ۵ هزار دلار آن را جبران کند؛ اما همان‌طور که می‌دانید، همه چیز به باکس آفیس ختم نمی‌شود. فیلم مطب دکتر کالیگاری به‌عنوان اثر فوق‌العاده و اصلی سینمای اکسپرسیونیسم آلمان به حساب می‌آید و داستان یک هیپنوتیزم کننده دیوانه را حکایت می‌کند؛ کسی که از یک خوابگرد استفاده می‌کند تا افراد مورد نظر خود را به قتل برساند. این فیلم که ایده اولیه بسیار جذابی دارد، دارای یک سبک بصری تاریک و پیچیده، فرم‌های نوک‌تیر، خطوط منحنی و اریب، ساختارها و چشم‌اندازهایی که با زاویه‌های عجیب و غریبی نمایش داده شده‌اند و سایه‌ها و رگه‌های نقاشی شده‌ای که مستقیم در صحنه‌ها وجود دارند، هست. نویسندگان این فیلم، داستان آن را با الهام از تجربه‌های مختلفی که در زندگی خودشان رخ داده، نوشته‌اند.

هر دوی آن‌ها افراد صلح‌طلبی بودند که بعد از چیزهایی که در طی جنگ جهانی اول و ارتش تجربه کردند، نسبت به مقامات دیگر هیچ اعتمادی نداشتند. یکی از نویسندگان ادعا کرده که یک سری موارد و اتفاقاتی که در این فیلم رخ داده، به نویسندگان تحمیل شده تا با وجود میل خودشان آن‌ها را وارد داستان کنند. این فیلم در تلاش بود تا قدرت وحشیانه و غیرمنطقی را به تصویر بکشد. نویسنده‌ها و محققان به این نتیجه رسیدند که این فیلم دوست دارد نیاز ناخودآگاه جامعه آلمان نسبت به وجود یک ستمگر را نمایش دهد که تمایل دارند از اقتداری اطاعت کنند و دوست ندارد که علیه مقامات فاسد و منحرف خود شورش کنند. بعضی از منتقدان هم اینطور تفسیر کرده بودند که کالیگاری در حال نشان دادن دولت جنگی آلمان است. البته کنتراست بی‌ثبات بین دیوانگی و هوشمندی، درک ذهنی واقعیت و دوگانگی ذات انسان، از دیگر مضامین این فیلم بود.

شخصیت هیولایی فرانکشتاین در فیلم Frankenstein

فرانکشتاین

اکران: ۲۱ نوامبر ۱۹۳۱

زیرژانر: ترسناک علمی تخیلی (دوره قبل از کد)

کارگردان: جیمز ویل

نویسنده: فرانسیس ادوارد فاراگو، گارت فورت، رابرت فلری، جان راسل

بازیگران: کالین کلایو، می کلارک، جان بولس

«تو متوجه نمی‌شوی که دقیقا منظور من چیست. فرانکشتاین فقط به زندگی انسان‌ها علاقه داشت. اولا، آن را نابود کند؛ بعد، دوباره آن را بسازد. در آن‌جا توی رویای دیوانه‌وار او را داری». فیلم فرانکشتاین، همان‌طور که از اسم آن هم مشخص است، داستان یک دانشمند وسواسی را نمایش می‌دهد که به همراه دستیار خود اجساد مختلف را از درون قبرشان بیرون می‌کشد. او قصد دارد که به واسطه این اجساد و اندام‌های مرده آن‌ها، یک موجود زنده را به وجود بیاورد. درنهایت موجودی که از این فرایند بیرون می‌آید، با نام هیولای فرانکشتاین شناخته می‌شود. فرانکشتاین شخصیتی محسوب می‌شود که بارها و بارها داستان‌ها و آثار مختلفی حول محور او ساخته شده است. البته آثار سینمایی ساخته شده حول محور او، فقط همین فیلم نیست بلکه در میان آن‌ها، این اثر موفقیت و کیفیت بیشتری نسبت به سایر دارد. فیلمنامه این نسخه از فیلم فرانکشتاین براساس رمان مری شلی و نمایش پگی وبلینگ نوشته شده است.

این فیلم هم درست همانند دیگر موارد این فهرست، بلافاصله بعد از اکران، موفقیت خیلی زیادی را به‌دست آورد و تا حد زیادی مورد استقبال منتقدان و مخاطبان در سرتاسر دنیا قرار گرفت. به همین ترتیب هم فیلمسازان تصمیم گرفتند تا این پتانسیل و موفقیت را هدر ندهند و تا توانستند، اسپین آف‌ها و دنباله‌های مختلف را از دل آن بیرون آوردند. البته این اثر، تاثیر قابل‌توجه‌ای را روی فرهنگ عامه گذاشت و تمامی المان‌های آن، تبدیل به نمادی در دنیای هالیوود و سینما شد. چند سال پیش، گی‌یرمو دل تورو اعلام کرد که علاقه خیلی زیادی نسبت به ساخته نسخه بازسازی فیلم فرانکشتاین برای شرکت یونیورسال دارد. اما در سال ۲۰۰۹ بود که دل تورو توضیح داد که حالا حالا ساخت این فیلم بعید به نظر می‌رسد. در حال حاضر که رسما می‌توان گفت که ساخت نسخه بازسازی این اثر، که قطعا یکی از بهترین فیلم های ترسناک تاریخ است، فراموش شده و دل تورو دیگر تمایلی برای تولید چنین فیلمی ندارد.

ادیت اسکوب در فیلم Eyes Without a Face

چشمان بدون چهره

اکران: ۲ مارس ۱۹۶۰

کارگردان: ژرژ فرانژو

نویسنده: ژرژ فرانژو، ژان ردون، پیر بویلیو، توماس نارسجاک و کلود ساتت

بازیگران: ادیت اسکوب، پیر براسور، آلیدا والی

اولین مورد این فهرست یک اثر آلمانی بود، حالا با یک فیلم فرانسوی موافق هستید؟ فیلم چشمان بدون چهره حول محور یک جراح پلاستیک می‌چرخد که به‌صورت مصمم قصد دارد که روی دخترش پیوند صورت انجام دهد؛ کسی که به خاطر یک تصادف ماشینی، چهره خود را از دست داده است. فیلمنامه این اثر براساس یک رمان با همین نام که به قلم ژان ردون منتشر شده، نوشته شده است. سازنده‌ها مجبور شدند که در طی مراحل تولید این فیلم، با استانداردهای سانسورگران اروپایی کنار بیایند و لحن مناسبی تنظیم کنند، شدت خونریزی را کاهش بدهند و شخصیت دانشمند دیوانه را هم حذف کنند. با اینکه این فیلم توانست از فیلتر این سانسورگران اروپایی عبور کند اما در زمان اکران، حاشیه‌ها و جنجال مختلفی حول محور آن به وجود آمد. واکنش منتقدان هم کاملا با یکدیگر متفاوت داشت؛ یک نفر آن را تحسین می‌کرد و فرد دیگر از آن متنفر بود.

این فیلم در سال ۱۹۶۲ در آمریکا اکران شد و نام آن به The Horror Chamber of Dr. Faustus تغییر کرد. با اینکه واکنش ابتدایی منتقدان نسبت به این اثر خیلی خوب و مثبت نبود، اما به مرور زمان این موضوع تغییر کرد و نمایش‌های بعدی و انتشار نسخه خانگی باعث شد که از شدت نفرت نسبت به آن کاسته شود. منتقدان مدرن این فیلم را به خاطر ماهیت شاعرانه‌ای که دارد و همچنین نفوذ و تاثیر خیلی زیادی که روی دیگر فیلمسازان داشته، تحسین می‌کنند.

جنت لی پشت فرمان در فیلم Psycho

۴- فیلم Psycho روانی

اکران: ۸ سپتامبر ۱۹۶۰

زیرژانر: ترسناک روانشناختی و دلهره‌آور

کارگردان: آلفرد هیچکاک

نویسنده: جوزف استفانو

بازیگران: آنتونی پرکینز، جنت لی، ورا مایلز

شاید خیلی‌ها تصور کنند که این آلفرد هیچکاک بود که استارت مجموعه روانی را زد. اما در حقیقت خالق دنیای محبوب Psycho هنرمندی به نام رابرت بلاچ بود که در سال ۱۹۵۹ رمان Psycho را منتشر کرد. داستان مجموعه حول محور زندگی مرد جوانی به نام نورمن بیتس می‌چرخد؛ یک جوان واقعا آشفته و به‌هم‌ریخته که در متل بیتس فعالیت می‌کند. او به خاطر ارتباط ناخوشایندی که با مادرش دارد، از لحاظ ذهنی و روانی دچار بی‌ثباتی شده است. همین موضوع باعث شده که او یک شخصیت پیچیده و روانی داشته باشد؛ در نتیجه این وضعیت پیش آمده، او هر از گاهی دست به کشتن افراد مختلف می‌زند. این دنیا آنقدر محبوب شده که در طی سال‌ها مدام آثار مختلفی از آن ساخته می‌شود. حتی در سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۷ هم یک سریال با نام Bates Motel روی آنتن رفت.

اما چیزی که در این مورد مد نظر ما است، همان فیلم روانی از سال ۱۹۶۰، ساخته هیچکاکِ بزرگ است. این فیلم حول محور ماجرای برخورد یک زن فراری به نام ماریون کرین و نورمن بیتس می‌چرخد و نشان می‌دهد که بعد از این آشنایی چه اتفاقاتی رخ می‌دهد. خیلی‌ها اعتقاد داشتند که این اثر تفاوت زیادی با کارهای قبلی هیچکاک داشته است. اما با وجود نظرات مختلف منتقدان، مخاطبان حسابی در باکس آفیس از خجالت این فیلم درآمدند و پول زیادی را وارد جیب سازندگان کردند. فیلم روانی یکی از بهترین آثار هیچکاک محسوب می‌شود و یکی از بهترین فیلم های ترسناک تاریخ است. این اثر باعث شد تا سطح جدیدی از خشونت قابل قبول به وجود بیاید و یکی از اولین آثار در ژانر اسلشری هم محسوب می‌شود.

تیپی هدرن در فیلم The Birds مورد حمله پرندگان

پرندگان

اکران: ۲۸ مارس ۱۹۶۳

زیرژانر: ترسناک طبیعی و دلهره‌آور

کارگردان: آلفرد هیچکاک

نویسنده: ایوان هانتر

بازیگران: تیپی هدرن، راد تیلور، جسیکا تندی

فیلم پرندگان همان‌طور که از اسمش هم مشخص است، روی یک سری از رفتارهای وحشیانه و غیرقابل توضیح پرندگان تمرکز دارد؛ پرندگانی که در روزهای مختلف، به مردم بخت برگشته‌ی ایالت کالیفرنیا و شهر بودگا بی حمله می‌کنند. فیلمنامه این اثر براساس داستانی است که به قلم دافنه دو موریه و با همین نام منتشر شده، نوشته شده است؛ البته نمی‌توان گفت که یک اقتباس کامل و وفادار است بلکه در حد الهام از این داستان استفاده کرده است. آلفرد هیچکاک در طی فرایند نوشتن فیلمنامه فیلم پرندگان، به ایوان هانتر گفته بود که شخصیت‌های جدیدی را خلق کند و یک داستان پیچیده‌تر و عمیق‌تر را به وجود بیاورد؛ این در حالی بود که قرار شد در تمام این مدت، عنوان دو موریه و ماهیت اصلی داستان که همان حملات غیرقابل توضیح پرندگان بود، حفظ شود.

فیلم پرندگان هم درست همانند خیلی آثار دیگر این فهرست، توسط کتابخانهٔ ملی کنگرهٔ آمریکا تا در فهرست ملی ثبت فیلم اضافه شود. رمان پرندگان، سومین کتاب دافنه دو موریه محسوب می‌شد که آلفرد هیچکاک آن را انتخاب و اقتباس کرده بود. پیش از اینکه ایوان هانتر برای نگارش فیلمنامه این اثر انتخاب شود، هیچکاک به سراغ جوزف استفانو (نویسنده فیلمنامه فیلم روانی) رفت و از او خواست که این کار را انجام دهد. اما او اصلا علاقه‌ای به این کار نداشت. حالا نکته جالبی که درباره این پرنده‌ها وجود داشت، این بود که یک کلاغ، واقعا راد تیلور خوشش نمی‌آمد و مدام در طی مدت فیلم‌برداری، این بازیگر بیچاره را اذیت می‌کرد. اما آسیب پرنده‌ها فقط به همین آزار و اذیت ختم نشد. متاسفانه تیپی هدرن یکی از بازیگرانی بود که توسط یکی از این پرنده‌ها آسیب دید و صورت او در طی فیلم‌برداری یکی از صحنه‌ها، زخمی شد.

کاترین دنو در حال نگاه کردن به خیابان در فیلم Repulsion

انزجار

اکران: ۳ اکتبر ۱۹۶۵

زیرژانر: ترسناک روانشناختی

کارگردان: رومن پولانسکی

نویسنده: رومن پولانسکی، جرارد براچ، دیوید استون

بازیگران: کاترین دنو، ایان هندری، جان فریزر

فیلم انزجار هم یکی دیگر از آثاری است که رومن پولانسکی آن را کارگردانی کرده است. البته در این پروژه، پولانسکی علاوه‌بر کارگردانی، به همراه جرارد برچ و دیوید استون فیلمنامه را هم نوشته‌اند؛ فیلمنامه‌ای که طرح اصلی آن را خود رومن پولانسکی و جرارد برچ مطرح کرده بودند. این فیلم انگلیسی داستان یک زن بسیار زیبا به نام کارول را حکایت می‌کند که در عین زیبایی، گوشه‌گیر هم هست و نسبت به مردان و تمایلات آن‌ها نفرت خیلی زیادی دارد. با پیش آمدن یک تعطیلات، کارول از آن چیزی که هست، تنها‌تر می‌شود و در آپارتمان خود تنها می‌ماند. همین شرایط هم او را در وضعیتی قرار می‌دهند که بیشتر از قبل در انزوای رواشناختی خود که فاصله زیادی با واقعیت دارد، غرق شود. این فیلم بیشتر روی زاویه دید کارول و توهمات و کابوس‌های واضح او تمرکز دارد؛ خصوصا زمانی‌که او با مردها در ارتباط قرار می‌گیرد.

فیلم انزجار که در شهر لندن فیلم‌برداری شده است، اولین اثر انگلیسی زبان پولانسکی و دومین اثر بلند و سینمایی او، بعد از فیلم Knife in the Water (چاقو در آب) به حساب می‌آید. فیلم انزجار بلافاصله بعد از اکرانش در سینماها، تا حد زیادی مورد استقبال قرار گرفت و هنوز هم که هنوز است، یکی از بزرگ‌ترین کارهای پولانسکی محسوب می‌شود. گیلبرت تیلور که فیلمبردار این تیم بود، توانست به واسطه فیلم انزجار، نامزد دریافت بهترین فیلم‌برداری در مراسم بفتا شود. خیلی از منتقدان، این اثر را در فهرست «بهترین فیلم‌هایی که قبل از مرگ باید آن‌ها را تماشا کرد» قرار داده‌اند و معتقد هستند که پولانسکی با ساخت این اثر، سبک روانشناختی را وارد سطح جدیدی کرده است. از طرف دیگر هم سایت راتن تومیتوز، در فهرست بهترین آثار، این فیلم را در رتبه ۵۲ قرار داده است.میا فارو در حال فریاد کشیدن در فیلم Rosemary's Baby

بچه رزماری

اکران: ۱۲ ژوئن ۱۹۶۸

زیرژانر: ترسناک روانشناختی

کارگردان: رومن پولانسکی

نویسنده: رومن پولانسکی

بازیگران: میا فارو، جان کاساوتیس، روث گوردن

اگر از آن دسته افرادی هستید که دوست دارید موضوعاتی مانند پارانویا، آزادی زنان، مسیحیت (کاتولیک) و علم غیب را در یک اثر سینمایی و فضایی ترسناک ببینید، من فیلم بچه رزماری را به شما پیشنهاد می‌کنم. داستان فیلم بچه رزماری حول محور یک زن باردار می‌چرخد که به یک فرقه شیطانی مشکوک می‌شود. او تصور می‌کند که این فرقه قصد دارند فرزند او را بدزدند تا بتوانند از او در مراسم‌های خود استفاده کنند. رومن پولانسکیِ محبوب که علاوه‌بر کارگردانی، نویسندگی این اثر را هم برعهده داشت، داستان فیلم را براساس رمانی با همین نام که با قلم آیرا لوین منتشر شده، نوشته است. این فیلم توانست تقریبا نظر مثبت همه مخاطبان در سرتاسر دنیا را به‌دست بیاورد و در مراسم‌های مختلف نامزد یا موفق به دریافت جایزه شود. فیلم بچه رزماری موفق شد که لقب یک اثر هنری در دنیای وحشت را از آنِ خود کند.

رومن پولانسکی که حالا تبدیل به کارگردان فوق‌العاده محبوبی شده است، با همین فیلم بچه رزماری توانست در دنیای هالیوودی وارد حرفه کارگردانی شود و استعداد خود را نشان دهد. البته پیش از اینکه پولانسکی برای کارگردانی این اثر انتخاب شود، ویلیام کسل در ابتدا قصد داشت که این جایگاه را داشته باشد اما درنهایت به‌عنوان تهیه کننده انتخاب شد. این فیلم ماجراهای مختلفی را در طی مرحله تولید خود پشت سر گذاشت؛ درگیری پولانسکی با استودیو، کشمکش پولانسکی با جان کاساوتیس، خطر تصادف میا فارو در خیابان‌های شهر نیویورک، ماجرای جدایی فرانک سیناترا از فارو و غیره. تمام این ماجراها دست به‌دست هم دادند تا ویلیام کسل به این باور برسد که این فیلم طلسم شده است. اما سرانجام بعد از پایان یافتن این ماجراها و رسیدن به مرحله اکران، فیلم بچه رزماری توانست به موفقیت خیلی زیادی دست پیدا کند. همین موفقیت باعث شد تا دنباله آن هم ساخته شود. 

مرده‌های زنده در فیلم Night of the Living Dead

شب مردگان زنده

اکران: ۱ اکتبر ۱۹۶۸

کارگردان: جورج ای. رومرو

نویسنده: جان روسو و جورج ای. رومرو

بازیگران: دوین جونز، جودیت اودی، کارل هاردمن

شب مردگان زنده که یک اثر ترسناک مستقل محسوب می‌شود، داستان هفت نفر را به مخاطب نشان می‌دهد که در یک خانه روستایی که در بخش غرب پنسیلوانیا قرار دارد، گیر افتاده‌اند. تا اینجا ما با داستان معمولی‌ای طرف هستیم که ممکن است برای هر کدام از ما رخ دهد. اما این هفت نفر که در این خانه گیر افتادند، توسط یک گروه خیلی بزرگ از جنازه‌های زنده و آدمخوار، مورد حمله قرار می‌گیرند. این فیلم با بودجه کم ۱۱۴ هزار دلاری‌ای که داشت، نه‌تنها توانست همان پول را برگرداند، بلکه در باکس آفیس چیزی حدود ۳۰ میلیون دلار کسب کرد. منتقدان و علاقمندان به سینما، لقب یک کالت کلاسیک را به فیلم شب مردگان زنده دادند؛ آن هم با وجود آن همه انتقادی که در زمان اکران از آن کرده بودند و آن را به خاک و خون کشیدند.

با اینکه در ابتدا منتقدان خیلی با این فیلم بد برخورد کردند، اما به مرور زمان نظرات خود را تغییر دادند و خیلی طول نکشید که توسط آن‌ها مورد تحسین و تقدیر قرار گرفت. درنهایت هم در سال ۱۹۹۹ کتابخانهٔ ملی کنگرهٔ آمریکا این اثر را در فهرست ملی ثبت فیلم اضافه کرد. تمام این ماجراهایی که سازندگان پشت سر گذاشتند، همگی منجر به این شد که سرانجام ۵ فیلم دیگر هم پشت سر این اثر ساخته شود و تا سال ۲۰۰۹ فیلم شب مردگان زنده که در ابتدا هیچکس آدم هم حسابش نمی‌کرد، تبدیل به یک مجموعه محبوب شد. همگی آن‌ها هم توسط یک کارگردان ساخته شد و علاوه‌بر قسمت‌های دیگر، الهام‌بخش ساخت چندین نسخه بازسازی دیگر هم شد. معروف‌ترین نسخه‌ای هم که از این اثر ساخته شد، نسخه سال ۱۹۹۰ بود که توسط تام ساوینی کارگردانی شد. بدون شک این اثر هم جزو بهترین فیلم های ترسناک تاریخ است که تاثیر زیادی هم روی آن گذاشته است.

مرد حصیری در حال سوختن در فیلم The Wicker Man

مرد حصیری

اکران: ۶ دسامبر ۱۹۷۳

زیرژانر: ترسناک فولکلور

کارگردان: رابین هارلی

نویسنده: آنتونی شافر

بازیگران: ادوارد وودوارد، کریستوفر لی، بریت اکلند

علاوه‌بر آثار ترسناک روانشناختی، آثاری هم که حول محور باورهای عامیانه و یک سری رسم و رسوم‌ها ساخته می‌شود، همیشه محبوب بوده است. آنتونی شافر و رابین هاردی هم تلاش کردند تا با تکیه بر همین علاقه و تمایل مردم، رمان Ritual از دیوید پینر را اقتباس کنند و آن را به شکل یک فیلم سینمایی در بیاورند. فیلم مرد حصیری حول محور یک گروهبان پلیس به نام نیل هاووی می‌چرخد که به یک جزیره دور افتاده Summerisle می‌رود تا به‌دنبال یک دختر گمشده بگردد. هاووی که خودش یک فرد مسیحی مقید است، متوجه می‌شود که ساکنان این جزیره دین مسیحیت را رها کرده‌اند و حالا یک نوع دین بت پرستی را دنبال می‌کنند. منتقدان همان زمانی‌که این فیلم را تماشا کردند، عاشق آن شدند و تا حد زیادی از آن استقبال کردند. این اثر نه‌تنها لقب ششمین فیلم بزرگ بریتانیایی تاریخ را کسب کرد، بلکه توانست جایزه بهترین فیلم ترسناک را هم در مراسم ساترن به‌دست بیاورد.

این فیلم آنقدر موفق و محبوب شد که شافر قصد داشت یک دنباله مستقیم از آن را بسازد اما رابین هاردی علاقه‌ای به کارگردانی آن نداشت و پروژه در همان اولین مرحله متوقف شد. اما در سال ۲۰۰۶ هنرمندان دیگری سعی کردند از این موفقیت استفاده کنند و نسخه بازسازی آن را اکران کنند. زمانی‌که خبر ساخت این اثر منتشر شد، هاردی و تمام کسانی که در پروژه اصلی حضور داشتند، خود را به‌صورت کامل کنار کشیدند؛ اثری که حتی به نصف موفقیت نسخه اصلی هم نرسید. در سال ۲۰۱۱ بود که هاردی دوباره به سراغ این دنیا بازگشت و یک دنباله معنوی از آن به نام The Wicker Tree (درخت حصیری) را نویسندگی و کارگردانی کرد.

پیرزنی بر روی تخت در فیلم The Exorcist

جن‌گیر

اکران: ۲۶ دسامبر ۱۹۷۳

زیرژانر: ترسناک فراطبیعی

کارگردان: ویلیام فریدکین

نویسنده: ویلیام پیتر بلتی

بازیگران: الن برستین، جیسون میلر، لیندا بلیر

درست همانند مورد قبلی، سری فیلم جن‌گیر هم از آن مجموعه‌هایی است که چندین قسمت از داستان آن ساخته شده است. آخرین و پنجمین قسمت این مجموعه هم سال ۲۰۰۵ با نام Dominion: Prequel to the Exorcist اکران شد. از طرف دیگر هم عنوان شده که نسخه بازسازی و ریبوت فیلم The Exorcist قرار است در سال ۲۰۲۱ اکران شود. اما با تمام این مسائل اگر بخواهیم نظر شخصی را کنار بزنیم و نمرات را در نظر بگیریم، قطعا قسمت اول این مجموعه آن فیلمی است که باید در این فهرست قرار بگیرد. این فیلم داستان تسخیر شیطانی یک دختر ۱۲ ساله را برای مخاطب حکایت می‌کند. در این داستان، مادر این دختر بچه دست به هر کاری می‌زند تا دخترش را از این شرایط نجات دهد. سرانجام او به سراغ دو کشیش می‌رود و از آن‌ها می‌خواهد که مراحل جن‌گیری او را انجام دهند.

مرحله انتخاب بازیگر این فیلم سینمایی، یکی از هفت خان رستمی بود که سازندگان پشت سر گذاشتند. با اینکه کتاب اصلی بسیار محبوب شد و فروش زیادی هم داشت، اما سازندگان برای انتخاب بازیگران مشکلات زیادی داشتند؛ یک سری از هنرمندان بودند که به مذاق سازندگان خوش نمی‌آمدند و یک سری دیگر هم بودند که خودشان پیشنهاد را رد می‌کردند. هفت خان دوم، مرحله فیلم‌برداری بود که غرق در آتش شد؛ آتش‌سوزی‌ای که بخش زیادی از صحنه فیلم‌برداری را سوزاند و بازیگران اصلی هم دچار آسیب‌دیدگی‌های زیادی شدند. همین ماجراها باعث شد که مدت زمان ساخت و بودجه، دو برابر بیشتر از چیزی که در نظر گرفته شده بود، در بیاید. اما انگار تمام این مصیبت‌ها ارزش داشت تا به نتیجه فوق‌العاده‌ای ختم شود؛ تا حدی که موفقیت همین فیلم، زمینه‌ساز موفقیت فیلم Jaws شد و خودش را هم به یکی از بهترین فیلم های ترسناک تاریخ تبدیل کرد.

شخصیت اصلی فیلم The Texas Chainsaw Massacre به همراه اره برقی

کشتار با اره‌برقی در تگزاس

اکران: ۱۱ اکتبر ۱۹۷۴

زیرژانر: ترسناک اسلشری

کارگردان: توبی هوپر

نویسنده: توبی هوپر، کیم هنکل

بازیگران: مریلین برنز، پاول ای. پارتین، ادوین نیل

ما در این فیلم داستان یک گروه از دوستان را دنبال می‌کنیم که قربانی یک خانواده آدم‌خوار می‌شوند؛ آن هم زمانی‌که در حال رفتن به یک خانه قدیمی هستند و قصد دارند که از آن بازدید کنند. کاری که این فیلم برای جلب توجه مخاطبان کرد تا فروش خود را بیشتر کند، این بود که اعلام کرد داستان این اثر، براساس اتفاقات واقعی است. البته نمی‌توان گفت که حرف این کمپین ۱۰۰٪ دروغ یا راست بوده است. زیرا شخصیت صورت‌چرمی و یک سری از جزئیات کوچک داستان، از ماجرای جنایت‌های قاتلی به نام اد گین الهام گرفته شده است؛ اما بخش زیادی از داستان فیلم ساختگی است. از آنجایی که این فیلم بودجه خیلی کمی داشت، کارگردان مجبور شد که بیشتر از بازیگران ناشناخته استفاده کند و ساعت‌های بیشتری را به فیلم‌برداری اختصاص دهد تا هزینه تمام شده کاهش یابد.

از طرف دیگر هم کارگردان تا جایی که توانست، صحنه‌های بسیار خشن را حذف کرد تا بتواند آن را با درجه سنی PG اکران کند اما سرانجام در سطح بزرگسالان درجه‌بندی شد؛ تا حدی که خیلی از کشورها نمایش آن را ممنوع کردند و یک سری از سالن‌های سینما هم پخش آن را متوقف کردند. اما انگار این فیلم هم مانند مورد قبلی تمام این سختی‌ها را تحمل کرد تا در آخر هم به موفقیت خیلی زیادی در بخش باکس آفیس شود و هم بتواند جایگاه یکی از بهترین و تاثیرگذارترین آثار ژانر وحشت را به‌دست بیاورد. همین محبوبیت منجر به این شد که مجموعه‌ای حول محور داستان صورت‌چرمی به وجود بیاید و داستان او و اعضای خانواده‌اش در دنباله‌ها، پیش‌درآمدها، نسخه بازسازی، کمیک بوک‌ها و بازی‌های ویدیویی دنبال شود.

شکارچی کوسه در حال فرار از کوسه در فیلم Jaws

۱۲- فیلم Jaws آرواره‌ها

اکران: ۲۰ ژوئن ۱۹۷۵

زیرژانر: ترسناک دلهره‌آور

کارگردان: استیون اسپیلبرگ

نویسنده: پیتر بنچلی و کارل گاتلیب

بازیگران: روی شایدر، رابرت شاو، ریچارد درایفس

خدا پدر و مادر استیون اسپیلبرگ را بیامرزد که با ساخت فیلم آرواره‌ها، این فرصت را در اختیار ۳ کارگردان دیگر قرار داد تا راهی را که او آغاز کرده بود، ادامه دهند و مجموعه‌ای از داستان Jaws خلق کنند. البته همان‌طور که حدس می‌زنید، در این مجموعه، همان فیلمی که استیون اسپیلبرگِ محبوب ساخته، مورد بحث است. در این فیلم، یک کوسه سفید بزرگ گوشت‌خوار، به افرادی که در یک تابستان گرم به ساحل یک شهر تفریحی آمده بودند، حمله کرد. همین موضوع باعث شد تا رئیس پلیسی به نام مارتین برودی به کمک یک زیست‌شناس و یک شکارچی حرفه‌ای کوسه، به شکار این هیولا برود. از افتخارات فیلم آرواره‌ها و البته استیون اسپلیبرگ می‌توان به این مورد اشاره کرد که این اثر اولیل فیلمی بود که در اقیانوس فیلم‌برداری شد. خب قاعدتا مشکلات مختلفی را هم به‌دنبال داشت؛ مانند عقب افتادن از تاریخ اکران و بالا رفتن بودجه ساخت.

با اینکه این فیلم مانند موارد قبلی در طی فرایند ساخت هفت خان رستم را پشت سر نگذاشت، اما توانست با یک کمپین تبلیغاتی بسیار گسترده و تبلیغات در تلویزیون و کارهای دیگر، حسابی اسم خود را روی زبان‌ها بیاندازد. این فیلم به‌لطف زحمت سازندگان، توانست چندین جایزه مختلف را برای موسیقی و تدوین خود کسب کند و بعد هم لقب پرفروش‌ترین فیلم تاریخ را به‌دست آورد. این فیلم توانست با ایده بسیار جذاب خود، افتخار کسب جایگاه بالا در باکس آفیس را به فیلم‌های اکشن و ماجراجویی بازگرداند. منتقدان زیادی بودند که این اثر را مورد تحسین قرار دادند و اعتقاد داشتند که شخصیت‌های کاملا انسانی این اثر، یکی از نقاط مثبت و تأثیرگذار آن محسوب می‌شوند.

سیسی اسپک به همراه پایپر لوری در فیلم Carrie

۱۳- فیلم Carrie کری

اکران: ۳ نوامبر ۱۹۷۶

زیرژانر: ترسناک فراطبیعی

کارگردان: برایان دی پالما

نویسنده: لارنس دی. کوهن

بازیگران: سیسی اسپیسک، پایپر لوری، ایمی اروینگ

کتاب‌های ترسناک استیفن کینگ همیشه یکی از منابع عالی برای ساخت آثار اقتباسی در ژانر وحشت به حساب می‌آمد؛ البته هنوز هم به همین شکل است و هنوز هم فیلم‌های براساس کارهای او ساخته می‌شود. همین داستان رمان کری چندین بار اقتباس شد اما هیچکدام نتوانستند به موفقیت نسخه اصلی برسند. در این فیلم، سیسی اسپیسک ایفای نقش کری وایت را برعهده داشت؛ یک دختر ۱۶ ساله با دیگر دختران همسن و سال خودش تفاوت داشت. کری به خاطر همین تفاوت‌ها، مدام در مدرسه توسط قلدرها مسخره می‌شد و مورد آزار و اذیت قرار می‌گرفت. هم‌کلاسی‌های کری اصلا از این موضوع اطلاع نداشتند که او قدرت‌های دورجنبی دارد و چه کارهایی می‌تواند انجام دهد. فیلم کری نه‌تنها یکی از بهترین اقتباس‌ها براساس کارهای کینگ محسوب می‌شود، بلکه اولین اثری است که با الهام از نوشته کینگ ساخته شده است. این فیلم بلافاصله بعد از اکران، هم از نظر فروش و هم در میان منتقدان، موفقیت خیلی زیادی به‌دست آورد و از آن به‌عنوان یکی از بهترین فیلم های ترسناک تاریخ یاد می‌شود.

این فیلم حتی در بخش بهترین بازیگر زن و بهترین بازیگر مکمل زن در مراسم اسکار، نامزد دریافت جایزه شد. بارها و بارها، منتقدان و علاقمندان به آثار سینمایی، این فیلم را به‌عنوان بهترین نسخه اقتباسی از این داستان، یکی از بهترین فیلم‌های اقتباسی براساس آثار کینگ، یکی از بزرگ‌ترین فیلم‌های ترسناک تاریخ و غیره انتخاب کرده‌اند. مجله امپایر، فیلم کری را در رتبه ۸۶ فهرست ۵۰۰ فیلم بزرگ تاریخ سینما قرار داد. از طرف دیگر هم مجله اینترتینمنت ویکلی، در فهرست ۵۰ فیلم برتر دبیرستانی، فیلم کری را در رتبه ۱۵ قرار داد. فیلم Carrie آنقدر فوق‌العاده و عالی بود که تا حد زیادی آثار مشابه خودش را تحت تاثیر قرار داد و هنوزم که هنوز است، تاثیر این فیلم را می‌توان روی آثار مختلف دید؛ خصوصا سکانس پرام که تا حد زیادی فرهنگ عامه را تحت تاثیر قرار داد و جایگاه ۸ را در فهرست ۱۰۰ لحظه ترسناک سینمایی در برنامه Bravo کسب کرد.

جیمی لی کورتیس به همراه چاقو در فیلم Halloween

هالووین

اکران: ۲۵ اکتبر ۱۹۷۸

زیرژانر: ترسناک اسلشری

کارگردان: جان کارپنتر

نویسنده: جان کارپنتر و دبرا هیل

بازیگران: دونالد پلزنس، جیمی لی کورتیس، نیل کسل

زمانی‌که به آثار قدیمی نگاه می‌کنیم، میبینیم اکثرا فیلم‌های موفق (خصوصا در ژانر وحشت)‌ به‌گونه‌ای ساخته شدند که موفقیت فوق‌العاده‌ای را به ارمغان آوردند و بیشتر آن‌ها هم تبدیل به یک مجموعه شدند و دنیای مخصوص به خودشان را به وجود آوردند. در این مورد هم مانند موارد قبلی ما با یک مجموعه طرف هستیم که مجدد همان قسمت اول آن مورد بحث ما قرار دارد. جیمی لی کورتیس که حالا به بازیگر محبوبی تبدیل شده، با همین فیلم هالووین استارت کار خود را زد. جان کارپنتر و دبرا هیل داستان را به‌گونه‌ای نوشتند که ما در آن با یک بیمار روانی طرف هستیم که به جرم کشتن خواهر نوجوان خود در شب هالووین، آن هم زمانی‌که ۶ سال بیشتر سن نداشت، در یک آسایشگاه زندانی شد. ۱۵ سال بعد از این واقعه، او از آن آسایشگاه فرار می‌کند و به شهر خود بازمی‌گردد.

او در این شهر یک زن جوان که پرستار است و دوستان او را تحت تعقیب قرار می‌دهد؛ آن هم زمانی‌که توسط روانپزشک خود تحت مراقبت قرار دارد. این فیلم به محض اینکه اکران شد، هم توسط مخاطبان و هم منتقدان تا حد زیادی مورد تحسین قرار گرفت و بلافاصله تبدیل به یکی از پرسودترین فیلم‌های مستقل شد. موسیقی و سبک کارگردانی کارپنتر بزرگ‌ترین نقطه مثبت این اثر محسوب می‌شد. در عین حال که خیلی‌ها اعتقاد داشتند این اثر به‌طرز فوق‌العاده‌ای توانسته از آثار اسلشری دیگر مانند فیلم روانی و فیلم Black Christmas (کریسمس سیاه) الهام بگیرد؛ خیلی‌های دیگر هم اعتقاد داشتند که این اثر می‌تواند سادیسم و زن‌ستیزی را به مخاطبان خود آموزش دهد و آن‌ها را به انجام این کارها تشویق کند. از طرف دیگر هم خیلی از منتقدان اعتقاد داشتند که این اثر به‌نوعی یک انتقاد اجتماعی از بی‌اخلاقی جوانان و نوجوانان دهه ۷۰ آمریکا بوده است.

سیگورنی ویور در سفینه فضایی در فیلم Alien

۱۵- فیلم Alien بیگانه

اکران: ۲۵ می ۱۹۷۹

زیرژانر: ترسناک علمی تخیلی

کارگردان: ریدلی اسکات

نویسنده: دن اوبرایان

بازیگران: تام اسکریت، سیگورنی ویور، ورونیکا کارترایت

چند مورد قبلی که بررسی شد، قسمت اول آن‌ها یک مجموعه را به وجود آوردند. اما این مورد کاملا متفاوت است. ریدلی اسکات با ساخت فیلم بیگانه کاری کرد که یک غول به وجود آمد؛ غولی که نه‌تنها در دنیای سینمایی و هالیوود، بلکه در رسانه‌های دیگر مانند بازی‌های ویدیویی، کتاب‌های کمیک، آثار تلویزیونی و غیره، هم حضور پررنگی دارد. ماجرای Alien از سال ۱۹۷۹ آغاز شد اما هنوز که هنوز است، بعد از گذشت بیش از ۴۰ سال، هیچ پایانی ندارد و قصد پایان یافتن هم در ذهنش نیست. در طی این سال‌ها آثار سینمایی زیادی از این دنیا ساخته شد اما ما طبق معمول به سراغ بهترین آن یعنی همان نسخه ریدلی اسکات می‌رویم. ما در این اثر وحشتناک داستان یک کشتی فضایی تجاری و البته خدمه آن را دنبال می‌کنیم. این افراد بعد از اینکه یک پیام ناشناخته را دریافت می‌کنند که به‌نوعی درخواست کمک دارد، سعی می‌کنند که خود را به آن‌جا برسانند.

اما خب درست مانند تمام آثار ترسناک، ناگهان همه چیز به هم می‌پیچد و اتفاقاتی رخ می‌دهد که هیچکس توقع آن را ندارد. به محض اینکه آن‌ها به محل مورد نظرشان می‌رسند، یکی از اعضای خدمه توسط یک موجود مورموز مورد حمله قرار می‌گیرد. طولی نمی‌کشد که دیگر اعضای این کشتی متوجه می‌شوند که این حمله تازه اول ماجرا است. خوشبختانه این فیلم از همان زمان اکران خود تا حد زیادی مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. علاوه‌بر این، موفق شد که در مراسم‌های مختلف نامزد یا موفق به دریافت جایزه شود. با اینکه به مرور زمان آثار مختلفی در این مجموعه ساخته شد که از لحاظ فناوری و جلوه‌های ویژه چند برابر بهتر از نسخه اصلی بود، اما باز هم نسخه ریدلی اسکات به‌عنوان یکی از بهترین فیلم های ترسناک تاریخ شناخته می‌شود.

جک نیکلسون به همراه شلی دووال در فیلم The Shining

درخشش

اکران: ۲۳ می ۱۹۸۰

زیرژانر: ترسناک روانشناختی

کارگردان: استنلی کوبریک

نویسنده: استنلی کوبریک و دیان جانسون

بازیگران: جک نیکلسون، شلی دووال و دنی لیوید

یک زن و شوهر به همراه پسر کوچک خودشان به یک هتل تفریحی که در کوه‌های کلرادو قرار دارد، می‌روند و وظیفه دارند که از آن مراقبت کنند. اما در طی داستان مشخص می‌شود که آن‌ها قرار است تنها ساکنان این هتل در آن زمستان طولانی باشند. مدیر هتل به آن‌ها هشدار داده بود که این وظیفه را قبول نکنند زیرا در طی تابستان سال ۱۹۷۰، اتفاق بسیار وحشتناکی رخ داده بود. زمانی‌که این فیلم اکران شد، خود استیفن کینگ اولین نفری بود که از این اثر انتقاد کرد و معتقد بود که فیلمنامه فاصله و تفاوت زیادی با داستان اصلی در رمان دارد. در همان زمان هم نقدهای مختلفی حول محور این فیلم منتشر شد که یک سری از آن‌ها خوب و یک سری دیگر بد بودند. اما به مرور زمان این موضوع تغییر کرد و حالا این اثر به‌عنوان یکی از بهترین آثار ژانر وحشت به حساب می‌آید.

با اینکه منتقدان بازی جک نیکلسون و هتل اورلوک را خیلی دوست داشتند، اما معتقد بودند که داستان نوشته شده در فیلمنامه، ریتم و منطق زیادی ندارد. منتقدان ابتدایی معتقد بودند که سرعت پیش‌روی داستان خیلی کند است و سخت می‌توان با شخصیت‌ها ارتباط برقرار کرد. نظرات خود استیفن کینگ هم حاشیه‌های زیادی را به وجود آورد. او معتقد بود که فیلم درخشش به‌عنوان یک اثر ترسناک خیلی خوب است اما در بحث اقتباسی ضعیف عمل کرده است. او همچنین به انتخاب جک نیکلسون هم انتقاد کرد و به نظر او این انتخاب اشتباه بوده است. تنها جایزه‌ای هم که این فیلم برنده شد، جایزه ساترن و بخش بازیگر مکمل مرد بود. بنیاد فیلم آمریکا هم در فهرست ۱۰۰ سال... ۱۰۰ دلهره خود، فیلم درخشش را در رتبه ۲۹ و در فهرست ۱۰۰ سال... ۱۰۰ قهرمان و شرور، جک تورنس را در رتبه ۲۵ شروران قرار داد.

کرت راسل در فیلم The Thing

موجود

اکران: ۲۵ ژوئن ۱۹۸۲

زیرژانر: ترسناک علمی تخیلی

کارگردان: جان کارپنتر

نویسنده: بیل لنکستر

بازیگران: کرت راسل، ای. ولفورد بریملی، تی. کی. کارتر

زمانی‌که یک گروه از محققان آمریکایی در جنوبگان با یک موجود نامشخص و مرموز برخورد می‌کنند، هیجان داستان آغاز می‌شود. این موجود، یک شکل زندگی فرازمینی و انگل مانند است که خودش را شبیه به افراد دیگر در می‌آورد و بعد هم حرکات و اندام‌های آن‌ها را تقلید می‌کند. حتی تصور کردن به این موضوع هم بسیار ترسناک است. فکر کنید که حتی نتوانید به نزدیک‌ترین افراد زندگی خود اعتماد کنید؛ زیرا نمی‌دانید که آن‌ها خودِ واقعی‌شان هستند یا آن موجود مقابل شما ایستاده است. همین موضوع هم باعث می‌شود تا اعضای این گروه دچار پارانویا و درگیری با یکدیگر شوند زیرا دیگر نمی‌توانستند به یکدیگر اعتماد کنند و هر کدام از آن‌ها می‌توانست همان موجود باشد. این فیلم براساس رمانی که با نام Who Goes There? و با قلم جان دبلیو. کمبل منتشر شده، نوشته شده است.

البته این داستان یک بار دیگر هم در سال ۱۹۵۱ هم با نام The Thing from Another World (چیزی از دنیای دیگر) به روی پرده سینماها رفته بود. جالب است بدانید که تولید فیلم موجود، در دهه ۷۰ آغاز شده بود اما این اثر هم هفت خان رستم را طی کرد تا به مرحله اکران رسید. در طی این مدت، چندین کارگردان و نویسنده مختلف به روی کار آمدند و هر کدام ایده‌ها و رویکردهای متفاوتی را برای این داستان داشتند. همه این‌ها دست به‌دست هم دادند تا مراحل پیش تولید چندین سال طول بکشد و مرحله فیلم‌برداری در سال ۱۹۸۱ آغاز شود. برخلاف خیلی از فیلم‌هایی که در این فهرست هستند، این اثر در ابتدای اکران خود، با نظرات منفی خیلی زیادی روبه‌رو شد و لقب آشغال را گرفت. حتی مجله سینمایی Cinefantastique لقب نفرت‌انگیزترین فیلم تاریخ را به آن داد. البته خیلی‌ها اعتقاد دارند که علت اصلی این شکست، وجود رقبایی مانند فیلم E.T. the Extra-Terrestrial (ئی.تی. موجود فرازمینی) بوده است.

جف گلدبلوم بعد از تبدیل شدن به یک حشره در فیلم The Fly

۱۸- فیلم The Fly مگس

اکران: ۱۵ اوت ۱۹۸۶

زیرژانر: ترسناک علمی تخیلی

کارگردان: دیوید کراننبرگ

نویسنده: چارلز ادوارد پوگ و دیوید کراننبرگ

بازیگران: جف گلدبلوم، جینا دیویس، جان گتس

فیلم مگس داستان یک دانشمند عجیب و غریب را برای ما نقل می‌کند؛ کسی که بعد از شکست خوردن یکی از آزمایش‌هایش، به مرور تبدیل به یک موجود هیبریدی و مگسی شد. اگر اسم فیلم مگس را در این فهرست نمی‌آوردیم، نمی‌توانستیم لقب کامل را روی آن بگذاریم. اگر دقت کرده باشید، فیلم ترسناک موفقِ کمی وجود دارد که اقتباسی نباشند و فیلمنامه‌ای اوریجینال داشته باشند. با اینکه این فیلم هم براساس داستانی کوتاه که با همین نام و به قلم جرج لانگلان منتشر شده، نوشته شده است، اما باز هم نمی‌توانیم بگوییم که یک اقتباس کامل است. فیلم مگس که بودجه کم ۹ میلیون دلاری داشت، توانست در باکس آفیس، چیزی حدود ۶۰ میلیون دلار فروش داشته باشد. همین فروش هم باعث شد تا او تبدیل به پرفروش‌ترین و پرسود‌ترین اثر سینمایی در رزومه کاری کراننبرگ باشد.

علاوه‌بر فروش خیلی زیاد، طرفداران و منتقدان هم تا حد زیادی از آن استقبال کردند و جلوه‌های ویژه و ایفای نقش گلد بلوم را از نقاط مثبت بزرگ آن دانستند. هنرنمایی که گریمورها در این پروژه انجام دادند، باعث شد تا فیلم The Fly در مراسم اسکار همان سال، موفق به دریافت جایزه، در بخش بهترین گریم شود؛ این تنها اسکاری محسوب می‌شد که توسط فیلمی که کراننبرگ کارگردانی کرده بود، دریافت شد. ۳ سال بعد از اکران این اثر، دنباله‌ای هم به نام The Fly II توسط کریس والاس (متخصص جلوه‌های ویژه فیلم اصلی) ساخته شد که به اندازه قسمت اول موفق نشد. پیش از کراننبرگ، کارگردان جوانی به نام رابرت بیرمن انتخاب شده بود که این اثر را کارگردانی کند.

آنتونی هاپکینز به همراه جودی فاستر در فیلم The Silence of the Lambs

سکوت بره‌ها

اکران: ۱۴ فوریه ۱۹۹۱

زیرژانر: ترسناک روانشناختی

کارگردان: جاناتان دمی

نویسنده: تد تالی

بازیگران: جودی فاستر، آنتونی هاپکینز، اسکات گلن

فیلم سکوت بره‌ها یک اثر اقتباسی و ترسناک دیگر است که تد تالی، نویسنده فیلم، داستان آن را براساس کتاب The Silence of the Lambs که به قلم توماس هریس منتشر شده، نوشته است. در این فیلم ما شاهد حضور هنرنمایی جودی فاسترِ محبوب در نقش یک مامور تازه‌کار سازمان اف بی آی به نام کلاریس استارلینگ بودیم؛ کسی که از دوره آموزشی‌اش خارج می‌شود تا یک قاتل سریالی به نام بوفالو بیل را دستگیر کند. روش کاری بوفالو بیل به این شکل بود که زنان را قربانی اعمال وحشتناک خود می‌کرد و بعد هم پوست آن‌ها را می‌کند. کلاریس برای اینکه بتواند در این مأموریت موفق باشد، یک سابقه روانی برای خودش ایجاد کرد و به سراغ یک زندانی به نام دکتر هانیبال لکتر رفت تا از او مشاوره بگیرد؛ هانیبال یک روانپزشک بسیار خوب و قاتل سریالی آدمخوار محسوب می‌شد.

پیش از این، داستان توماس هریس یک بار دیگر هم اقتباس شده بود که با نام Manhunter (شکارچی انسان) در سال ۱۹۸۶ به روی پرده سینماها رفت. این فیلم با فروش خیلی زیاد خود توانست جایگاه پنجمین اثر پرفروش سال ۱۹۹۱ را از آنِ خود کند. علاوه‌بر این، زم




پیشنهاد میشه بخونید : برای مشاهده جزئیات کامل این خبر «بهترین فیلم های ترسناک تاریخ که باید تماشا کنید»اینجا را کلیک کنید. شفاف سازی:خبر فوق در سایت منبع درج شده و صرفا در این سایت بازنشر شده است .چنانچه به خبر فوق اعتراض دارید جهت حذف آن «اینجا» را کلیک کنید.

گزارش تخلف

تمامی مطالب از سایت های مجاز فارسی و ایرانی تهیه و جمع آوری شده است، در صورت وجود هرگونه مشکل از طریق صفحه گزارش تخلف اطلاع دهید.

جستجو های اخبار روز

اخبار برگزیده

هم اکنون میخوانند ..