مدیرعامل توییتر در گروهی بهنام Bluesky سرمایهگذاری میکند که در مسیر توسعهی نسخهی غیرمتمرکز از این پلتفرم شبکهی اجتماعی فعال هستند.
توییتر در پروژهای تحقیقاتی سرمایهگذاری میکند که مأموریت خود را ساختن «استاندارد باز و غیرمتمرکز برای رسانههای اجتماعی» بیان میکنند. توییتر با سرمایهگذاری جدید قصد دارد تا بهعنوان یکی از اولین مشتریان، وارد استاندارد غیرمتمرکز شود. جک دورسی، مدیرعامل توییتر، خبر سرمایهگذاری در پروژهی تحقیقاتی را به رسانهها اعلام کرد و پس از شرح دلایل سرمایهگذاری، دورهی زمانی برای رسیدن به دستاورد نهایی را چند سال پیشبینی کرد.
مقالههای مرتبط:پروژهی جدیدی که توییتر در آن سرمایهگذاری میکند، Bluesky نام دارد و هنوز هیچکس در آن فعال نیست. پاراگ آگراوال، مدیر فناوری توییتر، مسئولیت پیدا کردن مدیر پروژه را بر عهده دارد. پروژهی آتی با پنج نفر به فعالیت ادامه خواهد داد. حساب رسمی پروژه در توییتر، تنها یک توییت در پاسخ به توییت اطلاعرسانی جک دورسی دارد که در آن نوشته شده است: «lo». این عبارت یادآور اولین پیامی است که در اینترنت ارسال شد.
دورسی میگوید پروپوزالی از بنیانگذار Techdirt، مایک ماسنیک او را به پروژهی پلتفرم غیرمتمرکز علاقهمند کرد. مایک از مدتها قبل پیشنهاد «پروتکلها بهجای پلتفرمها» را برای اینترنت مطرح کرده بود. او همچنین میگوید که سیستمهای غیرمتمرکز بسیاری از چالشهای رسانههای اجتماعی را حل میکنند. از مهمترین چالشهایی که با سیستم غیرمتمرکز تاحدودی حل میشود، میتوان به مدیریت و برقراری اعتدال در شبکه اشاره کرد. دورسی در شرح این مزیت میگوید:
اجرای متمرکز سیاستهای جهانی برای شناسایی اطلاعات غلط و مخرب، در طولانیمدت امکان مقیاسدهی و گسترش ندارد. درصورت مقیاسدهی بزرگ نیز شاهد ایجاد موانع بسیار زیاد برای مردم خواهیم بود.
آگراوال در توییتی بهترین گزینهی جایگزین سیستمهای متمرکز را پلتفرمی با تجربهی مبتنی بر بلاکچین بیان کرد. بهعلاوه دورسی نیز بلاکچین را فناوری میداند که شبکههای اجتماعی غیرمتمرکز میتوانند از آن بهره ببرند. دورسی، میزبانی، مدیریت و حتی درآمدزایی باز و پایدار را از نتایج استفاده از بلاکچین میداند. اگرچه او اصرار و تأکید زیادی روی این مفاهیم و رویکردها ندارد.
امروزه بهراحتی میبینیم که بلاکچین در توسعهی سیستمهای پرداخت غیرمتمرکز کارایی بالایی دارد. ازطرفی ثبت گزارش توزیعیافته (که از نقاط قوت فناوری بلاکچین است) راهکار مشخصی برای مشکلاتی همچون پیدا کردن مدیر برای جوامع غیرمتمرکز ارائه نمیدهد. دورسی در ادامهی توییت خود با اشاره به چالشهای پیش رو میگوید:
چالشهای زیادی برای بهکارگیری مفید این فناوری وجود دارد. بهکارگیری مفید در نهایت توییتر را مجاب میکند تا بهعنوان یکی از اعضای این استاندارد به فعالیت ادامه دهد. درنتیجه فعالیتهای تحقیق و توسعه باید در ساختاری شفاف و باز و خارج از مالکیت یک سازمان خصوصی منفرد انجام شود. چنین رویکردهایی به مفاهیم اصلی باز و غیرمتمرکز بودن اینترنت نیز نزدیکتر هستند.
بلاکچین میتواند کمک شایانی به توسعهی شبکهی اجتماع غیرمتمرکز کند
شبکههای اجتماعی غیرمتمرکز اکنون نیز در فضای اینترنت وجود دارند. از مشهورترین سیستمها میتوان به Mastodon اشاره کرد. ماستادون ترکیبی از سرورهای انفرادی یا اجتماعی است که از طریق سیستمی بهنام fediverse به هم متصل هستند. این سرویس براساس یک پروتکل شبکهی متنباز بهنام ActivityPub فعالیت میکند.
دورسی در صحبتهای خود به احتمال استفاده از استانداردهای موجود نیز اشاره میکند:
ما میخواهیم این تیم یک استاندارد غیرمتمرکز موجود پیدا کند که در جهت پیشرفت برنامهها کاربرد داشته باشد. درصورت عدم موفقیت در پیدا کردن استاندارد موجود، ساختن یک استاندارد از پایه در دستور کار قرار خواهد گرفت.
توییتر اکنون یکی از اعضای Data Transfer Project بوده که فعالیتی با هدف ایجاد امکان انتقال آزاد داده بیت پلتفرمهای وب متعدد است. احتمالا فعالیتهای تحقیقاتی Blusky نیز با برنامهی مذکور هماهنگ خواهد شد. دورسی میگوید اگر Bluesky توانایی ارائهی یک پروتکل پایدار را داشته باشد، توییتر قطعا از تواناییهای آن بهره میبرد.
پروتکل جدید به ما امکان دسترسی و همکاری با گفتمان عمومی بزرگتری را میدهد. بهعلاوه ما میتوانیم فعالیتهای خود را روی ساختن الگوریتمهای پیشنهادی باز متمرکز کنیم که باعث ایجاد گفتمان سالمتر نیز میشود. درنهایت ما ملزم میشویم تا فعالیتی نوآورانهتر نسبت به گذشته داشته باشیم.
دورسی بهصورت مستقیم به مزیت دیگر پلتفرم غیرمتمرکز اشاره نمیکند، اما همه میدانند که در صورت پیادهسازی آن، توییتر از زیر بار فشارهای متعدد در زمینهی ایجاد اعتدال در پلتفرم رها میشود. درواقع اگر توییتر تنها یکی از مشتریان و اعضای استاندارد نهایی باشد، مسئولیت آنها نسبت به محتوای منتشرشده توسط کاربران کاهش مییابد. دورسی در صحبتهای خود میگوید که ارزش رسانههای اجتماعی دیگر در میزبانی از محتوا نیست و ارائهی الگوریتمهای پیشنهاددهی، اهمیت بیشتری برای آنها پیدا کرده است.
اگر Bluesky به هر نحوی موفق به ارائهی محصول و دستاورد مفید شود، سالها برای استفاده از دستاورد نهایی آن زمان نیاز داریم. بههرحال رویکرد توییتر بهعنوان یک شبکهی اجتماعی در سرمایهگذاری در چنین پروژههایی، شاید عجیب بهنظر برسد. درنهایت تصور اینکه روزی پلتفرمهای غیرمتمرکز در اینترنت اجرا شوند و شاهد ساختاری بدون مرز باشیم، جذاب بهنظر میرسد.