خلاصه :
دانلود رمان تیرانداز عاشق رمان در مورد یه دختر ورزشکاره که برای مسابقات جهانی انتخاب شده..دختری که همه ی فکر و ذکرش کار و ورزششه و چیز دیگه جز این براش اهمیت نداره..اتفاقی با یه پسر اشنا میشه که از قضا اونم ورزشکاره.. چیزی تو گذشته ی این اقا پسر وجود داره
رمان های دیگر ما:
سرخوش وشاد وسط باغ بزرگی راه میرفتم و آزاد برای خودم میچرخیدم
مثل چهارده ساله ها باال پایین میپریدم لب جوی زاللی نشسته بودم و
داشتم اب میخوردم… که… باصدای بلند گوشیم از خواب پریدم به زحمت
تماس رو برقرار کردم و خواب آلود گفتم بله!؟؟! صدای سرخوشی تو گوشم میپیچید
و هیاهو به پا میکرد… سعی کردم حواسم رو جمع کنم تا ببینم این دیوونه کیه
که منو از خواب نازم بیدار کرده …تا چندتا ریچار بارش کنم… بعله!! میترا بود…
_ای بمیری میتراا!!چه خبرته اول صبحی مثل خروس بی محل صدای نکرت
رو انداختی رو سرت؟؟ نا باور صدام زد _مونیکا؟!!! _زهرمار چیه؟! مثل اینکه حالش بدجور گرفته شد
آرومتر گفت:منو باش زنگ زدم خبر انتخابی رو به کی بدم بای… بالفاصله تماسو قطع کرد
بی توجه به حرفش،به امید اینکه ادامه ی خوابمو ببینم سرمو رو بالش گذاشتم
اما… ۳ به ثانیه نکشیده انگار تازه فهمیدم میترا چی گفت.. پاشدم فووری شمارشو گرفتم
و… _سالم عشقم جون دلم؟؟کارم داشتی؟ _منت کشی فایده نداره..دلمو شکوندی _عههه
پیشنهاد می شود
رمان شهر سنگی | نرگس میرعارفین(نورا)
رمان زان دَم که دیدمت | میم_سین
این مطلب را به اشتراک بگذارید