دیوارهای دفتر مرکزی آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا، در لانگلی ویرجینیا، حاوی بیش از ۴۸ کیلومتر لولههای فولادی ۱۰ سانتیمتری است. این لولهها در اوایل دهه شصت میلادی بهعنوان بخشی از سیستم پستی درون دفتری مجهزشده به سیستم وکیوم و بسیار دقیق نصب شده بودند. پیامها، بستهبندیشده در ظروف شیشهای، با سرعت ۹ متر در ثانیه در میان تقریباً صد و پنجاه ایستگاه در هشت طبقه پخش میشدند. فرستندهها با دستکاری حلقههای برنجی در پایه خود، مقصد هر کپسول را مشخص میکردند، سپس ویجتهای الکترومکانیکی موجود در این لولهها آن تنظیمات را میخواندند و هر کپسول را به سمت مقصد خود هدایت میکردند. در اوج خود، این سیستم روزانه موفق به ارسال ۷۵۰۰ پیام میشد.
لولههای پنوماتیک حمل نامه
مطابق تاریخ شفاهی حفظ شده توسط آژانس اطلاعات مرکزی (CIA)، در اواخر سال ۱۹۸۰ درجریان گسترش دفترمرکزی این سیستم پستی را خاموش کردند و باعث ناراحتی کارمندان گردید. بعد از این اتفاق، برخی مجددا به فکر نصب همان لولههای سریع و بیدردسر که پیامها را به راحتی به هرایستگاه میرساند بودند. عدهی دیگری نیز از اینکه ارتباطات اداری داخلی بهطور غیرقابل قبولی کند شود، ابراز نگرانی میکردند، پس شاید بهتر بود دوندههایی را استخدام میکردند تا به سرعت این پیامها را با پای پیاده بهموقع تحویل دهند. درحالیکه در بایگانی آژانس نوشتهای با عبارت «لولههای پستی را حفظ کنید» وجود داشت.
سیستم لولهای پستی سیآیاِی (سیا) نمونهای قطعی از یکی از جنبشهای بزرگ تکنولوژی در قرن بیستم محسوب میشد، آنچه متخصصان ارتباطات از آن با نام «پیامرسانی ناهمزمان» (asynchronous messaging) در محیط کار یاد میکنند. به تعامل و ارتباطی همزمان (synchronous) گفته میشود که همه طرفین در همان زمان حاضر باشند، این حضور درحالی ممکن است که در یک محل مانند اتاق یا از طریق تلفن تمام حاضرین شرکت داشته باشند. درمقابل، در ارتباط ناهمزمان، نیازی نیست که گیرنده در هنگام ارسال پیام حضور داشته باشد. هرکسی میتواند درهر زمان که میخواهد پیامی ارسال کند و فرد گیرندهی پیام، در اوقات فراغت به آن پاسخ دهد.
درطول تاریخ، بیشترین تعامل بین همکاران در محل کار بهطور پیشفرض بهصورت همزمان بوده است. از کارگاههای دورهی رنسانس گرفته تا اتاقهای کار قرن نوزدهم که در آن نویسندگان مشهوری چون چارلز دیکنز خالق شخصیتهای داستانی چون باب کراچیت در رمان سرود کریسمس و همچنین هرمان ملویل خالق داستان کوتاه بارتلبی محرر شدند؛ معمولاً دفتر کاری با فضای واحد بود که تعداد کمی از افراد در آن به کار مشغول بودند. اگرچه نامه نویسی بااینکه در دسته سبک ارتباطی ناهمزمان قرار داشت قرنها جزئی از تجارت بود، اما سرعت آن برای همکاری روزانه بسیار کند بود. بنابراین، در بیشتر دفاتر اداری، از سیستم همزمانی استفاده میشد.
نیکیل ساوال نویسنده کتاب مکعب
این وضع موجود با ظهور دفتر اداری بزرگ جدیدی شروع به تغییر کرد. نیکیل ساوال منتقد و یکی از مشارکتکنندهها در نیویورکر (New Yorker) در کتاب معروف خود «مکعب: تاریخچه اسرارآمیز محلکار» مینویسد:
این تغییر بین سال ۱۸۶۰ اتفاق افتاد، زمانیکه در سرشماری انجام شده در ایالات متحده آمریکا مشخص شد که حدود ۷۵۰ هزار نفر در «خدمات حرفهای» مشغول بهکار هستند. در سال ۱۹۲۰، این تعداد به بیش از چهار میلیون افزایش یافت. در این دوره، ساوال مینویسد که «تجارت، خود به تجارتی بزرگ تبدیل شده بود.»
ساختمان لارکین داد که در سال ۱۹۰۳ توسط فرانک لوید رایت، مشهورترین معمار تاریخ آمریکا طراحی شد
خانه کوچک شمارشگر جای خود را به بنای جدیدی بهنام ساختمان لارکین داد که در سال ۱۹۰۳ توسط فرانک لوید رایت، مشهورترین معمار تاریخ آمریکا طراحی شد که در آن ۱۸ هزار کارمند، در پنج طبقه و یک زیرزمین مشغول بهکار بودند که توسط غار دهلیز مانندی به مرکز نور متصل شده بود. در این ساختمان، همه در کنار هم کار میکردند و هیچ دفتر یا فضای خصوصی تفکیک شدهای وجود نداشت. این سازه، به خودی خود، انقلابی را در دنیای کاری مدرن ایجاد نمود؛ چرا که پیش از آن، معمولا کارفرمایان، جدا از کارکنان خود کار میکردند. معرفی مبادلات تلفنی اداری، در اوایل قرن بیستم، به کاربردیتر شدن چنین فضاهایی کمک کرد؛ اما هماهنگی مکالمات تلفنی نیازمند اتصال خطی به برچسب تلفن منشی بود.
شبکه لولههای پنوماتیک سیآیاِی
از آنجایی که در این روش پیامها روی میزهای اداری روی هم انباشته میشدند، کمبود سیستم پیامرسانی ناهمزمان بهصورت کاربردی بهشدت احساس میشد. اگر روشی وجود داشت که در آن هرکارمند تنها زمانیکه میتوانست، پیامی ارسال میکرد که فرصت مناسب انجام این کار را داشت و متعاقبا گیرندهی پیام نیز زمانیکه میتوانست پیام را بخواند که زمان مناسبی دراختیار داشت. درنتیجه، میزان سرعت از سیستم پستی درون دفتری بهتر میبود. مدیران در این فکر هستند که اگر چنین سیستمی ایجاد شود، تعامل و همکاری کارآمدتری نیز حتی بهصورت غیرهمزمان ممکن خواهد شد. تعداد تماسهای از دسترفته برای پاسخ و انتظار برای رسیدن سبد نامهها به پایان میرسد. درعصر ظهور دفاتر اداری بزرگ، اصل کاربردی پیامرسانی ناهمزمان بسیار بااهمیت بود. درنتیجه، این اعتقاد باعث ایجاد سرمایهگذاری در پروژههایی از قبیل شبکه لولههای پنوماتیک سیآیاِی شد.
سایر ساختمانهای اداری بزرگ نیز بخت خود را با راهحل لولههای پنوماتیک آزمایش کردند، اما هزینهی بالا و پیچیدگی این سیستمها انجام چنین کاری را اساسا غیرعملی کرد. سپس در سال ۱۹۸۰، فناوریای با روشی بسیار راحتتر به شکل کامپیوترهای رومیزی متصل از طریق شبکههای دیجیتال شکل گرفت. با گسترش این شبکهها، نامهی الکترونیکی (e-mail) برای ایجاد ارتباطات ناهمزمان به دفاتر اداری ایجاد شد.گلوریا مارک، استاد دانشگاه کالیفرنیا، ایروین در زمینهی تأثیر فناوری کامپیوتر در محیط کار تحقیق میکند. او گسترش استفاده از نامهی الکترونیکی (ایمیل) را در مطالعات انجام شده از سال ۱۹۶۵ تا ۲۰۰۶ بهصورت جدول دادهای که استفادهی ایمیل در وقت اداری را بهطور خلاصه بیان میکند، جمعبندی کرده است. این مطالعات را میتوان به دو گروه عمده تقسیم کرد: قبل از ورود پست الکترونیکی و بعد از آن. کارمندان ادارهها قبل از ورود فناوری ایمیل، حدود ۴۰ درصد از وقت خود را در «جلسات برای برنامهریزی» و ۲۰ درصد زمانشان نیز مشغول هماهنگی برای «میز کار» بودند، اما بعد از ورود ایمیل، این درصدها تغییر کردند.
ورود ارتباطات ناهمزمان بهصورت کاربردی، مردم بخش قابل توجهی از تعامل خود را جایگزین استفاده از پیامرسان دیجیتالی کردند که در صورت تقاضای هر فرد آماده پاسخگویی به آن بودند و دیگر از سیستمهای ارتباطی قدیمی استفاده نکردند. طبق بررسیهای شرکت تحقیقاتی-تکنولوژی، گروه رادیکاتی (Radicati Group)، تخمین زده میشود که در سال ۲۰۱۹ روزانه بیش از ۱۲۸ بیلیون پست الکترونیکی در حوزه کسبوکار ارسال و دریافت شود. همچنین بهطور متوسط هرکاربر مرتبط با کسبوکار نیز روزانه با ۱۲۶ ایمیل سروکار داشته باشد. ارتباطات ناهمزمان برتری و قدرت کاملی نسبت به سیستم قدیمی همزمان داشت، بهطوری که برخی از توسعهدهندگان ابزارهای همکاری دیجیتالی به سخره این حقیقت را اعتراف میکردند که میتوان به این فناوری به اندازه جلسات حضوری اعتماد کرد. در وبلاگی با عنوان «آیندهی کاری در دستان ارتباطات ناهمزمان است» بلیک تورن، بازاریاب فناوری، سیستم ارتباط ناهمزمان را با دستگاه فکس مقایسه کرده است. او در مطلب خود چنین نوشته است که این فناوری اثری ماندگار و یادگاری است برای نسلهای آینده. این فناوری «نوادگانتان را متعجب میکند» وقتی که بفهمند زمانی در گذشته مردم چگونه کار میکردند.
در سال ۲۰۱۹ روزانه بیش از ۱۲۸ بیلیون پست الکترونیکی در حوزه کسبوکار ارسال و دریافت میشد
همانطور که پست الکترونیکی جای خود را در دفترهای اداری مدرن باز کرده بود، پژوهشگران در حال مطالعه روی تئوری سیستم توزیع شده برای بررسی سود و ضرر معاملات تجاری بین سیستم ناهمزمان و همزمان بودند. نتیجه این مطالعات بسیار جالب بود چرا که آنچه در نتایج تحقیقات مشخص شد کاملا برخلاف نظر جمع غالب بود. پژوهشگران به این نتیجه رسیده بودند که همزمانی، سیستم برتری است و ارتباطات گسترشیافته از سیستم ناهمزمان درطول زمان، مانع انجام کار بهجای توسعه آن میشود.
موضوع همزمانی درمقابل ناهمزمانی مسئلهی بسیار اساسی برای تاریخ علوم کامپیوتر است. در دو دهه اول انقلاب دیجیتالی، برنامههایی برای اجرا روی ماشینهای انفرادی طراحی شدند. پس از آن، با توسعه شبکههای کامپیوتری، برنامههایی نوشته شدند که میتوانستند روی چندین ماشین مستقر شوند و باهم ازطریق یک شبکه کار کنند. بسیاری از این سیستمهای توزیعشده اولیه، همانطور که شناخته شدند، بهطور پیشفرض ناهمزمان بودند. در چنین سیستمی، ماشین A پیامی را به ماشین B ارسال میکند، به این امید که سرانجام تحویل داده و پردازش شود، اما بهطور دقیق مشخص نیست که فرایند پردازش و تحویل درچه مدت انجام خواهد شد. (اگر سرعت شبکه آهسته باشد، یا اگر پردازنده ماشین B درگیر فعالیتهای دیگری باشد، یا اگر ماشین B عملکردش را از دست بدهد، ممکن است مدت زیادی طول بکشد و حتی ممکن است اصلاً این اتفاق نیفتد.) یکی از سادهترین راهحلها برای این مشکل، مهندسی سیستمهای توزیع همزمان است. در این سیستم، ارتباطات همزمان و درلحظه نزدیکتر هستند و پیامها در چهارچوب زمانی محکم و قابل پیشبینی منتقل میشوند. در این صورت، ماشینها میتوانند باهم در هر دور کار کنند، و تمام مراحل را باهم قبل از اینکه هر دور به پایان برسد، تمام کنند.
چند سیستم توزیع همزمان در سالهای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ ساخته شد. برای نمونه NASA، سیستم کنترل هواپیما رایانهای را توسعه داد که برای کار با سطوح کنترل هواپیما به چندین پردازنده کامپیوتری وابسته بود. طراحی این سیستم بهگونهای بود که اگر یک پردازنده در شرایط شدید پرواز در ارتفاع زیاد با شکست مواجه شود، این سیستم بهطور کلی میتواند عملکرد خود را حفظ کرده و از برخورد و تصادف جلوگیری کند. برای ساده کردن تکلیف برنامهنویسی نرمافزاری که ایمنتر تحمل خطا انجام شود، پردازندهها روی مدار زمانبندی سفارشی متصل شدند که عملیات آنها در حدود پنجاه میکروثانیه همزمان شده بود. اما ساخت سیستمهای همزمان با هزینهی بالایی همراه بود. آنها به سختافزار سفارشی یا نرمافزار مخصوصی نیاز داشتند که دقیقاً بتواند فعالیت پردازندهها را سازماندهی کند. در دنیای ارتباطات در محل کار، همزمانی پس از آنکه تنظیم میشد، روش راحتتری برای برقراری ارتباط بود، اما تنظیم آن وقت و تلاش فراوانی میطلبید.
در سال ۱۹۸۰، متفکران تجارت و دانشمندان علوم کامپیوتری نحوهی تفکر خود را تغییر داده و با تفکر واگرایی شروع به حل مسائل کردند. افراد در محل کار در سازمان تثبیت شدند اما فراتر از آن نیازمند سازماندهی تسهیلات شبکهای همزمانی بود. درحالیکه، آنها معتقد بودند که با حذف مرحله فراتر بر همزمانی، همکاری کارآمدتر خواهد بود. دانشمندان علوم کامپیوتر، در عین حال، به نتیجه مخالفی رسیدند. با بررسی ارتباطات ناهمزمان با استفاده از رویکرد ریاضی معروفی بهنام نظریه الگوریتم، آنها دریافتند که گسترش ارتباطات با تاخیرهای غیرقابل پیشبینی منجربه بهوجود آمدن پیچیدگیهای جدیدی میشود که کاهش این پیچیدگیها دشوار است. درنتیجه، زمانیکه دنیای تجارت همزمانی را مانعی میدانست و درصدد رفع آن بود، نظریهپردازان بر این باور بودند که این سیستم برای همکاری کارآمدتر بنیادی است.
کشف جالب در زمینهی علوم کامپیوتر دراین دوره، مشکل مسئلهای بهنام اجماع (consensus) بود. تصور کنید که هر دستگاه در سیستم توزیع شدهای، عملیاتی را مانند وارد کردن یک معامله به پایگاه داده، با رجحان اولیه به ادامه یا لغو آن آغاز کند. هدف این ماشینها این است که به یک اجماعی برسند - یا همه با ادامه یا لغو عملیات موافقت کنند. سادهترین راهحل برای هر دستگاه این است که با توجه به ترجیحات دیگر ماشینها، برخی از قوانین ثابت را اعمال کند. برای مثال، شمارش آراء برای تعیین برنده، برای اینکه مشخص شود کدام تصمیمگیری اتخاذ شود. بنابراین، اگر همه ماشینها به انتخاب یکسانی رای دهند، همه آنها تصمیم مشابهی را اتخاذ میکنند.
زمانیکه دنیای تجارت همزمانی را مانعی میدانست، نظریهپردازان بر این باور بودند که این سیستم برای همکاری کارآمدتر است.
مشکل این است که ممکن است برخی از کامپیوترها خراب شوند. اگر چنین اتفاقی بیفتد، درنهایت سایر گروه آنقدر منتظر خواهد ماند تا از طرف دیگر اعضا که حتی فعالیتی هم ندارند، خبری شود. درحالیکه، در سیستم همزمان، این چنین مسائلی بهراحتی حلشدنی هستند. در این سیستم اگر سرعت ماشینی به اندازه کافی سریع نباشد و با سایر گروه هماهنگ نباشد، میتوان آنرا از رده خارج کرد و با نادیده گرفتن آن، به ادامه کار پرداخت. بهوجود آمدن خرابی در سیستمهای ناهمزمان، بسیار بیشتر مشکلساز هستند. تمایز بین کامپیوتری که دچار خرابی شده است و سیستمی که دچار تأخیر شده است، دشوار است. ابتدا، برای مهندسانی که این مشکل را مورد مطالعه قرار داده بودند، بدیهی بهنظر میرسید که بهتر است بهجای اینکه منتظر بمانند تا از روی اولویت و ترجیحات هر دستگاه چیزی را یاد بگیرند، هرکسی بهدنبال کاوش بیشترین جزئیات از هردستگاه باشد. با اینوجود، انتشار مقالهای علمی از سوی سه تن از دانشمندان حوزه علوم کامپیوتر، بسیاری از افراد مشغول در این حوزه را بسیار متعجب کرد. مایکل فیشر، نانسی لینچ و مایکل پاترسون درمقالهای در سال ۱۹۸۵، از طریق نمایش مجازی در منطق ریاضی اثبات کردند که در یک سیستم ناهمزمان، هیچ الگوریتم توزیع شدهای نمیتواند تضمین کننده دستیابی به اجماع باشد، حتی اگر فقط یک کامپیوتر با شکست مواجه شود.
لسلی لامپورت، یکی از معروفترین چهرههای سرشناس در زمینهی سیستمهای توزیعشده، برندهی جایزه آلن تورینگ سال ۲۰۱۳
پیامد اصلی تحقیق در زمینهی سیستمهای توزیعشده این است که بدون همزمانی، کار با چنین سیستمهایی برای برنامهنویسان معمولی دشوار است. بهنظر میرسد که ناهمزمانی همبستگی را چنان پیچیده میکند که همیشه این ارزش وجود دارد که با کمی سرمایهگذاری رو به همزمانسازی رفت. درحقیقت، مبارزه با ناهمزمانی نقش مهمی در ظهور عصر اینترنت داشته است، در میان دیگر نوآوریها، مراکز دادهای عظیم که توسط شرکتهایی مانند آمازون، فیسبوک و گوگل اجرا میشوند و دیتابیسهای توزیعشده تحمل خطا که هر روز با اطمینان میلیونها معاملات کارت اعتباری را پردازش میکنند را ممکن ساخته است. لسلی لامپورت، یکی از معروفترین چهرههای اصلی در زمینهی سیستمهای توزیعشده، برندهی جایزه آلن تورینگ سال ۲۰۱۳ شد. بالاترین جایزه تمایز در علوم کامپیوتر به ایشان برای کار روی الگوریتمهایی که به همزمانی سیستمهای توزیعشده کمک کرده بود، تعلق گرفت. جای تاسف در تاریخ فناوری است که از توسعه سیستمهای کامپیوتری توزیعشده همزمان برای ایجاد سبک ارتباطی استفاده میشود که از آن به دور هستیم.
هر کارمندانی که در تجربه اول کاری خود در محیط اداری استانداردی مشغول بهکار شود با مشکلاتی که درپی تعصب کار با ارتباطات ناهمزمان وجود دارد، مواجه خواهد شد. همانطور که نظریهپردازان سیستم توزیعشده کشف کردند، دور ماندن از تعامل همزمانی میتواند باعث پیچیدهتر شدن هماهنگی شود. رویای جایگزینی تماس تلفنی سریع با پستالکترونیکی سریعتر به واقعیت نپیوست؛ درعوض، آنچه که در مدت چند دقیقه از طریق تلفن قابل برطرف شدن بود، اکنون نیازمند دوجین پیام رفت و برگشتی برای اجرا شدن بود. با وجود گروههای بیشتری از مردم، این پیچیدگی افزایشیافته حتی بیشتر از قبل مورد توجه قرار گرفته بود. بهطوری که این سؤالها ناخودآگاه ایجاد میشدند که آیا کارمندی در عدم پاسخ تأخیر کرده است، یا همه چیز کاملا درحال بررسی است؟ چه زمانی اجماع تغییری در گروه پست الکترونیکی حاصل کرده است؟ بهعنوان کاربر بخشی از گیرنده ایمیل، ملزم به پاسخگویی آن هستید یا میتوانید بدون اتخاذ فرایند تصمیمگیری سکوت کرده و به کار خود ادامه دهید؟ آیا نظرتان بهدرستی درک شده است یا نیاز است با ارسال پیامهای بعدی شفافسازی کنید؟ کارمندان اداری گاهی به این مسائل فکر میکنند، آنالوگهای زندگی واقعی نظریه سیستمهای توزیع شده، اکنون زمان بیشتری را برای مدیریت تعداد فزایندهای از تعاملهای بیپایان اختصاص میدهند.
سال گذشته، شرکت نرمافزاری RescueTime، بهصورت ناشناس تعداد دفعات ورود به سیستم (logs) استفاده شده کامپیوتری دهها هزار کاربر را جمعآوری کرد. پس از تجزیه و تحلیل این دادهها از سوی دانشمندان مشخص شد که بهطور متوسط هر کاربر، هر شش دقیقه یکبار سرویس ایمیل یا پیامرسان فوری خود مانند Slack را چک کرده است. چندی نگذشت که تیمی به سرپرستی گلوریا مارک، استاد ایروین در ایالات متحده آمریکا، نرمافزار مشابه ورود به سیستم را روی کامپیوترهای کارمندان یک شرکت بزرگ نصب کرد. نتایج این مطالعه نشان داد که کارکنان بهطور متوسط روزی هفتاد و هفت بار صندوق ورودی پیامهای الکترونیک (in-boxes) خود را بررسی میکنند. اگرچه، به سمت ارتباطات ناهمزمان حرکت کردیم تا بتوانیم از اتلاف وقت برای بازی تگهای تلفنی یا هماهنگی و تنظیم جلسات جلوگیری کنیم، برقراری ارتباط در محل کار بسیار جدیتر و طاقتفرساتر از گذشته شده است. امروزه کار به چیزی تبدیل شده است که در زمان اندک طلایی خود در میان درگیریهای سیزیف گونه (Sisyphean) خود با صندوق ورودی پیامهای الکترونیک خود انجام میدهیم.
بهطور متوسط هر کاربر، هر شش دقیقه یکبار سرویس ایمیل خود را بررسی میکند
در مورد ابزاری بهنام نامهی الکترونیکی باید گفت که هیچ چیزی ذاتا بد نیست. در شرایطی که ارتباط ناهمزمان به روشنی ارجح است، پخش یک اعلامیه، گفتن یا تحویل یک سند، نامههای الکترونیکی نسبت به چاپهای مبهم برتر هستند. مشکلات هنگامی شروع میشود که سعی میکنیم پروژههای مشترک مانند برنامهریزی رویدادها، تدوین استراتژیها را بهصورت ناهمزمان انجام دهیم. نتایج بهدست آمده در محل کار و هم نظریه سیستمهای توزیعشده نشان میدهد که برای هماهنگیهای غیرجزئی، همزمانی معمولاً عملکرد بهتری دارد. این بدان معنا نیست که باید زمان را به عقب برگردانیم و دوباره تلفنهایی را که بیپایان زنگ میزدند را مانند دفاتر اداری در اواسط قرن دوباره ایجاد کنیم. بلکه، بهترین درسی که باید از نظریهی سیستم توزیعشده گرفت این است که همزمانی مفید نیزاغلب به ساختار نیاز دارد. برای دانشمندان حوزه علوم کامپیوتر، این ساختار صورت الگوریتمهای توزیع هوشمند را شکل میدهد و برای مدیران، فرآیندهای تجاری هوشمندتری را شکل میدهد.
نمونههای مجزا از همزمانی ساختاریافته و برنامهریزی شدهای در دنیای تجارت شروع به ظهور کردند. بسیاری از این آزمایشها مربوط به بخش فناوری است (جایی که شاید بهصورت تصادفی، ایدههای پشت تئوری سیستمهای توزیعشده آشناتر باشند). بهتازگی یکی از بنیانگذاران و مدیرعاملان یک شرکت فناوری به نیویورکر گفته است که او حداکثر دو یا سه ساعت در هفته زمان خود را صرف ارسال و دریافت نامههای الکترونیکی میکند. او بیشتر پیامهای ناهمزمان خود را با «ریتم منظم» جلسات خود جایگزین کرده است که به او امکان مدیریت بهتر و کارآمدتر از مسائل خود در زمان واقعی را فراهم میسازد. او میگوید:
اگر کسی احساس نیازی برای ارسال پیام اورژانسی کند، پس بیشک مسئلهای مربوط به کسبوکار است که موقعیتش در خطر است.
بهطور مشابهی، شرکت توسعه نرمافزاری Basecamp نیز به کارمندان امکان داد تا ساعتهای کاری خود را به سبک استاد (professor-style) تنظیم کنند. اگر لازم است درمورد موضوع خاصی با یک متخصص صحبت کنید، فقط کافی است در ساعتهای اداری آن فرد وقت بگیرید بهجای آنکه مرتبا به آدرس پست الکترونیکی او پیام بفرستید.
جیسون فرید، بنیانگذار و مدیرعامل این شرکت در پادکست Curious Minds گفت:
شما توجه تمام و کمال فرد را به خودتان جلب میکنید. این روشی آرامتر برای انجام این کار است. اگر مسئلهی فوری پیش بیاید و در ساعت کاری متخصص در آن چند روز نباشد، ناچاریم همین منوال را بپذیریم.
در بسیاری از شرکتهای فناوری، یک جایگزین محبوب برای پیامرسان ناهمزمان، چهارچوب همکاری بهنام اسکرام (Scrum) است که در بین توسعهدهندگان نرمافزار ازمحبوبیت خاصی برخوردار است. تیمهای برنامهنویسان با استفاده از اسکرام تلاش خود را به اسپرینتهایی «sprints» تقسیم میکنند که با این کار هر یک تمرکز خود را بر معرفی یک مجموعه از ویژگیهای مرتبط با یک نرمافزار نشان میدهند. باوجود این اسپرینتها که از یک تا چهار هفته طول میکشد، ملاقاتهای تیمی میتوانند روزی یکبار انجام شود. در این صورت، هرکسی فرصتی برای صحبت کردن پیدا میکند. اعضای تیم آنچه که روز گذشته انجام شده است و آنچه امروز قرار است انجام شود را تبیین میکنند و اگر نیاز به کمک داشتند از فرد مناسب کمک میگیرند.
در اسکرام کلاسیک، یادداشتهای رنگی به برد زده میشوند بهگونهای که بهطورعمومی منعکس کننده این تعهدات باشند و هیچ ابهامی در مورد طرح وجود نداشته باشد. جلسات عموما بهصورت ایستاده برگزار میشدند، بهطوری که هیچ کس وسوسه نشود پرحرفی کند، همچنین مدت زمان جلسات حدودا پانزده دقیقه بودند. این ایده که تنها پانزده دقیقه همزمانی ساختاریافته برای فعالیت یک روز کاری کافی است ممکن است خندهدار باشد، اما بهنظر میرسید که این ایده برای بیش از ۱۲ میلیون توسعهدهنده نرمافزار بهخوبی جواب داده است. بسیاری از افراد وقتی برای اولینبار در مورد اثربخشی اسکرام اطلاع پیدا میکردند، شگفتزده میشدند. این نشاندهنده این است که بسیاری از ما ارزش همزمانی را دستکم میگیریم، وقتی بهطور درست سازماندهی شود، بسیار قدرتمندتر از چیزی است که درک میکنیم.
تصدیق میکنیم که فواید عمیق و معقول بودن فرضیه ناهمزمانی در دفاتر اداری باعث افزایش بهرهوری میشود. همچنین قبول داریم که این فرضیه تا حد زیادی توسط تجربه رد شده است. با استفاده از اصطلاحات علوم کامپیوتر، مشخص شد که سیستمهای توزیعشده که منجر به تغییر ارتباطات ناهمزمانی میشوند، بهزودی توسط افزایش پیچیدگی ناشی از همزمانی اشباع میشوند. بنابراین، میتوانیم سیستمهای بهتری را توسعه دهیم که مطمئناً شامل پیامهای موقت کمتر و هماهنگی بیشتر در زمان واقعی هستند.
از این منظر، لحظه ما در تاریخ محل کار متفاوت بهنظر میرسد. دورانی که آینده نسل نوههای ما را پررمز و راز کرده است، زمانی است که دوباره به وعدهگاه با ناهمزمانی میرویم. دیوانهوار هرچند دقیقه صندوق ورودی پیامهای خودمان را چک میکنیم و از پیامهای مبهم و پیچیده کلافه میشویم درحالی که از کمرنگ شدن دیدارهای حضوری خرسندیم و همه چیز هرروز بیشتر رنگ مجازی به خود میگیرد.