تبلیغات ویژه

» خرید ممبر تلگرام »طراحی سایت و سئو »خرید فالوور و لایک »ادمین حرفه ای اینستاگرام »پکیج آموزش ارزهای دیجیتال »تبلیغات در اینستاگرام »خرید پیج اینستاگرام

مطالب مهم




روایت‌های شیرین یک آزاده

روایت‌های شیرین یک آزادهبه گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، قاسم جعفری می‌گوید:هفت سال در اردوگاه شماره ۲ موصل عراق اسیر بودم و از اولین گروه‌های آزاد شده بودم و ۲۸ مردادماه سال ۶۹ به ایران آمدم.

در دوران اسارت خاطرات زیادی داشتیم، اما اولین خاطره من مربوط به زمانی می‌شود که عراقی‌ها ما را به صف کرده و تفتیش و فیلمبرداری می‌کردند و برای اینکه خوش رفتاری خودشان را نشان دهند با قمقمه‌های خالی تنها ادای آب دادن را درمی‌آوردند، اما وقتی نوبت به من رسید برخلاف این روند با دسته یک دوربین به شکمم ضربه محکمی زدند و من در همان لحظه به یاد خوابی که در مشهد دیدم و تعبیرش این بود که بزودی از تو امتحان بزرگی گرفته می‌شود افتادم و همین مسئله باعث شد تا بتوانم سختی‌های این راه را تحمل کنم. تمام این خاطرات را در کتاب «خوشه‌های خاطره» نوشته‌ام.

روزی در بغداد در فضای سرد سیمانی با اسیرانی که خونی، زخمی و مجروح بودیم، یکی از بچه‌ها به عنوان امام جماعت جلو ایستاد و بقیه پشت سر او ایستادیم و انگار که در قرارگاه خودمان هستیم شروع به نماز خواندن کردیم و پس از آن دعای فرج خواندیم که عراقی‌ها به وحشت افتادند.

آن چه در این مدت بچه‌ها را حفظ کرد ایمان، حسن ظن به خدا و اعتقاد به اینکه خداوند اگر کسی را دوست داشته باشد از او امتحان می‌گیرد بود. به بیان دیگر "اگر با من نبودش هیچ میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی" که همین مسئله باعث ایجاد معنویت، همدلی، حل مشکلات یکدیگر، آموزش و علم آموزی می‌شد.

روزی که قرار بود آزاد شویم یکی از افسران عراقی به ما گفت از دست شما راحت شدیم و انگار ما اسیر شما بودیم.

روزی که از رادیو خبر آزادی اسرا را اعلام کردند، ما به نماز ایستادیم و یکی از افسران عراقی به ما گفت شما عقل ندارید که در این شرایط که قرار است آزاد شوید به جای اینکه بزنید و برقصید نماز می‌خوانید که ما در پاسخ گفتیم، ما به این آیه از قرآن که می‌فرماید "لکَیْلا تَأْسَوْا عَلی‏ ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ، این بخاطر آن است که برای آنچه از دست داده اید تأسف نخورید، و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشید و خداوند هیچ متکبّر فخرفروشی را دوست ندارد" ایمان داریم و برای اتفاق خوبی که برایمان افتاده نماز می‌خوانیم که یک وظیفه واجب است و پس از آن شکر خدا را به جا می‌آوریم و عزتمندانه از این جا می‌رویم.

منبع: ایسنا

انتهای پیام/




پیشنهاد میشه بخونید : برای مشاهده جزئیات کامل این خبر «روایت‌های شیرین یک آزاده»اینجا را کلیک کنید. شفاف سازی:خبر فوق در سایت منبع درج شده و صرفا در این سایت بازنشر شده است .چنانچه به خبر فوق اعتراض دارید جهت حذف آن «اینجا» را کلیک کنید.

گزارش تخلف

تمامی مطالب از سایت های مجاز فارسی و ایرانی تهیه و جمع آوری شده است، در صورت وجود هرگونه مشکل از طریق صفحه گزارش تخلف اطلاع دهید.

جستجو های اخبار روز

اخبار برگزیده

هم اکنون میخوانند ..