حضرت حمزه علیهالسلام به عنوان یکی از چهرههای با بصیرت، عالم، صاحب قدرت، شجاع و اهل تشخیص در صدر اسلام بود که تأثیر زیادی در ترویج آیین اسلام و حمایت از رسول خدا صلیالله علیه و آله داشت. از این جهت، آن حضرت به دلیل فعالیتهای گسترده، شجاعانه و ایثارگرانه در بدو تأسیس حکومت اسلامی، حق گستردهای بر عهده مسلمانان و مردم آزادیخواه در طول تاریخ و حتی دوران ما دارد.
حجتالاسلام رضا صدری، کارشناس و پژوهشگر دینی به بررسی بخشهایی از شخصیت و زندگی حمزه سیدالشهدا پرداخته است:
- حضرت حمزه فرزند عبدالمطلب و عموی نبی مکرم اسلام است. مادرش وهیب نام داشت که دخترعموی آمنه بنت وهب، مادر رسول خدا صلیالله علیه و آله است. البته خود جناب حمزه حدود دو سال از نبی مکرم اسلام بزرگتر بود و بنابراین از لحاظ سنی به آن حضرت نزدیک بود. حتی گفته شده که او با نبی مکرم اسلام برادر رضاعی بودند، به این معنا که هر دو در کودکی از یک خانم به نام ثویبه شیر خوردند.
- ایشان به عنوان یکی از مردان شجاع، غیرتمند و با بصیرت در میان مردم شناخته شده بود. همه میدانستند که او در یاری نبی مکرم اسلام کم نمیگذارد و تا پای جان از آن حضرت حمایت میکند. البته طبق گفته مورخان مشهور، ایشان در سال دوم بعثت به اسلام مشرف شد و از همان زمان در یاری اسلام و مسلمان از هیچ اقدامی فروگذار نکرد.
- در جنگ احد که حمزه را شهید کردند، سینه و شکم او را با خنجر پاره کرده بودند تا جگر او درآورند. درواقع آن حضرت را به نوعی مثله مثله کرده بودند.
- حضرت رسول (ص) در پایان جنگ احد دستور دادند تا پیکر حضرت حمزه را در مقابل ایشان گذاشتند، بر بدن او نماز خوانده و طلب مغفرت کردند. وقتی خواستند بدن حمزه را بردارند، آن حضرت مانع شدند و فرمودند تا جنازه سایر شهدا را یکبهیک بیاورند و در کنار حمزه بگذارند. ایشان هر بار که برای شهدای احد نماز خوانده و طلب مغفرت میکردند، برای حمزه سیدالشهدا هم دعا میکردند که درنهایت هفتاد نوبت بر جنازه حمزه نماز خوانده و طلب مغفرت کردند تا از آمرزش او مطمئن شوند.
- هند جگرخوار، دختر عتبه بن ربیعه، همان همسر ابوسفیان و مادر معاویه، دشمن سرسخت امام علی علیه السلام، است. او آن قدر کوردل بود که نمیتوانست قدر اسلام و حقانیت پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله را تاب بیاورد. بر همین اساس بود که در جریان جنگ احد به یکی از بردههای حاضر در جنگ که وحشی نامیده میشد، پیشنهاد آزادی و هدیههای گرانبهایی را داد تا او جناب حمزه را به قتل برساند.
- وحشی هم در کمین جناب حمزه بود تا فرصت مناسبی برای این کار پیدا کرد. در موقعیتی که پیدا کرد نیزه خود را از کمر حضرت حمزه وارد کرد به طوری که سر نیزه از وسط سینه آن حضرت بیرون آمد. هند بعد از این جنایت فجیع، سینه آن حضرت را شکافت و جگرش را درآورد. آن زن ملعون و خبیث تکهای از جگر حضرت حمزه را به دهان برد و سعی داشت آن را بجود که به اذن خدا نتوانست و آن را از دهان بیرون انداخت. به همین مناسبت به او هند جگرخوار گفته میشود. او آنقدر به این کار زشت خود مباهات میکرد که در میان مردم راه میرفت و این شعر را میخواند: «شفیت من حمزة نفسی بأحد/ حتی بقرت بطنه عن الکبد» به این معنی که «داد خود را از حمزه در احد گرفتم، چندان که جگرش را از جگرگاه شکافتم.»
- وحشی بعد از فتح مکه، اسلام آورد. رسول خدا صلیالله علیه و آله به دلیل همین اسلام ظاهری که آورده بود از قتل او صرفنظر کرده و او را بخشیدند. اما به خاطر جنایتی که مرتکب شده بود فرمودند که جلوی چشمش ظاهر نشود و حضرت او را نبینند. چون هر زمان که او را میدیدند به یاد عموی خود حضرت حمزه میافتادند.
- درباره پذیرش توبه وحشی میتوان به روایتی از امام محمدباقر علیهالسلام درباره آیه ۱۰۶ سوره مبارکه توبه اشاره کرد. آنجا که میفرماید: «وَ آخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللّهِ إِمَّا یعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا یتُوبُ عَلَیهِمْ وَاللّهُ عَلِیمٌ حَکیمٌ؛ و گروهی دیگر، به فرمان خدا واگذار شدهاند (و کارشان با خداست)؛ یا آنها را مجازات میکند و یا توبه آنان را میپذیرد (هر طور که شایسته باشند) و خداوند دانا و حکیم است.» از آن حضرت سؤال کردند که: «چه گروهی هستند که به امید خدایند و کارشان با خداوند است؟» امام محمدباقر علیه السلام فرمودند: «این گروه مردمی مشرک بودند که افرادی مانند حمزه و جعفر و امثال آنها را که از مؤمنین بودند، به شهادت رساندند. بعد از آن مسلمان شدند و خدای متعال را به یگانگی شناختند و شرک را رها کردند. به دلهای خود ایمان را نپذیرفتند تا از مؤمنین باشند و بهشت بر آنها واجب شود و بر انکار خود هم باقی نماندند تا کافر باشند و آتش دوزخ بر آنها لازم باشد. آنها به همین منوال هستند، یا خدای متعال آنها را عذاب کند و یا توبه آنها را بپذیرد.»
۵۷۵۷