به گزارش ایکنا، در ابتدای جلسه اشرف بروجردی، رئیس کتابخانه ملی، ضمن خوش آمدگویی به حضار و تبریک میلاد امام حسن مجتبی(ع) گفت: ما در دهمین گردهمایی جایزه اخلاق و نیایش جمع شدیم تا بار دیگر به خود متذکر شویم هدف از آفرینش ما کمال و متخلق شدن به اخلاق الهی است. باور به وحدانیت ذات حق ما را از بردگی دیگر انسانها آزاد میسازد. این مسئله در تعامل ما با دیگران اثر بخش است و راه رسیدن به حقیقت را هموار می سازد.
وی با تأکید بر اهمیت شباهت ذات انسان در متون الهی گفت: عشق به مخلوقات خدا لازمه همزیستی و تعامل با یکدیگر یا همان اخلاق است. وی تصریح کرد:انسانی که برخوردار از عزت نفس و آزاد اندیشی است، میتواند الگوی اخلاق باشد. این برنامه در جهت شناساندن اخلاقمدارانی است که با رفتار و گفتار خود میتوانند الگوی یک انسان کامل و یک اندیشمند بافضیلت ارزشها باشند.
احمد مسجد جامعی، ضمن تبریک ولادت امام مجتبی(ع) گفت: یکی از القاب تهران، غیر از دارالخلافه ، دارالاحسان بود، زیرا تهران در مجاورت ری ،قرار داشت و امامزاده قاسم، امامزاده زینعلی و عین علی در تهران از تبار امام حسن هستند. این گردهمایی بدون پشتوانه دولتی به همت اهل فرهنگ شکل گرفت و امروز ضرورت بیشتری دارد، زیرا بالاترین شکست جامعه شکست اخلاقی است و بازسازی اخلاقی تعاریف جدیدی را می طلبد که ضروری است جامعه فرهنگی ما به آن توجه کند. این جایزهها به معنای آن است که چهرههایی را نشان دهیم که در شرایط سخت و نامطلوب پرچم اخلاق را برافراشتند.
وی در ادامه گفت: در چند سال گذشته نزدیک ۱۰۰ نفر را معرفی کردیم که نمونههای اخلاقی هستند و این برای کسانی که به دنبال جلوههایی از نورانیت اخلاق در فرهنگ و در جامعه ایرانی هستند رهگشاست .
مسجد جامعی گفت: دکتر معین و دهخدا بدون هیچ چشمداشتی فرهنگ معین و فرهنگ دهخدا را نوشتند .
سید جعفر شهیدی دو یا سه جلد از فرهنگ معین را به پایان رساند، ولی حتی انتظار نداشتند نشانی از او روی جلد ذکر شود و انتظار مادی هم نداشتند. آنها صرفاً جهت حفظ فرهنگ و زبان ایرانی این زحمت را متقبل شدند. این را مقایسه کنید، با امروز که با پول میتوان دکترا خرید، کتاب نوشت، مقاله بینالمللی نوشت و … این معضل اخلاقی جدی جامعه ما است .
عبدالرضا داوری در این گردهمایی گفت: فکر جایزه اخلاق و نیایش خیلی کار خوبی است، زیرا یکی از چیزهایی که بیش از همه به آن نیاز داریم اخلاق است، وقتی اخلاق هست کسی از آن حرف نمیزند، چنانکه ماهی در آب به آب فکر نمیکند وقتی اخلاق نیست از اخلاق حرف میزنند. سخن گفتن از اخلاق مشکلتر از سخن گفتن از هنر است. زیرا هنر به درس تبدیل شده است. اخلاق به درس تبدیل شده است .اگر اخلاق به درس تبدیل شود ،نقص بزرگی در زندگی و روح و جان آدمی روی داده است. بشر همیشه اخلاق داشته است .اخلاق را با عادات یکی ندانیم، البته عادات اخلاقی وجود دارندو فضایل هم چیزی شبیه عادت هستند اما اگر اخلاق به عادت تبدیل شود، جوهر خودش را از دست داده است. در یونان علم اخلاق بوجود آمد. اخلاق دستور خوب زندگیکردن، بهترین خدمتکردن به مدینه یونانی بود. اخلاق یونانی تا رنسانس هم ادامه یافت. در فرهنگ ما، ابن مسکویه، خواجه نصیرالدین طوسی، دوانی، مهدی نراقی در علم اخلاق کار کردند. درس اخلاق کافی نیست، باید به فکر اخلاق بود. باید غمخوار اخلاق بود. غمخواری اخلاقی هم در یونان بود. هم در عالم اسلام. در رنسانس اخلاق صورت دیگری پیدا میکند آن صورت متحول شده که تاکنون ادامه پیدا کرده، اخلاق سراسر جهان شده است. یکی از اوصاف جهان جدید، «سکولاریسم» است. فهم این واژه اندکی مشکل است. در تعاریف ارائه شده از این واژه به نظر میرسد سکولاریسم یک نوع نظر است که میتوان آن را رد کرد. اما سکولاریسم یک امر وجودی است. یک نظر نیست: از این جهت در اخلاق اثر گذاشته است. سکولاریسم ضد اخلاق نیست، چنانکه ضد دین نیست.
وی گفت: در قرن هجدهم، کانت دو جلوه از عقل را تشخیص داد: عقلی که میشناسد (عقل فطری) و علم جدید محصول آن عقل است و وجه دیگر آن عقل عملی است. عقل عملی، آزادی و اخلاق است. عقل عملی، فرمان میدهد، فرمان مطلق. حادثهای که هرگز کانت و بزرگان اندیشه به آن رضایت ندادهاند یک نوع جانشینی است. فهم رابطه اخلاق و سیاست مشکلتر از هر چیزی است. در سیاست اتفاقی افتاده که کمی مورد توجه است. اخلاق تشخیص خیر از شر و تصمیم درباره عمل است. این تشخیص کار دشواری است و موازینی برای آن تعیین میشود. مثلاً در جامعه ما صورت نوعی اخلاق «سادهزیستی»، تعیین میشود اگر صرف ساده زیستی، برای اخلاقی بودن کافی باشد، نگاه اندیشه ما، اندیشه اخلاقی نیست، غمخواری اخلاقی وجود نخواهد داشت.
در اروپای جدید، سیاست جانشین اخلاق شده است (بحث ما این نیست که سیاستمدار نمیتواند اخلاقی باشد، بحث جامعه سیاسی و جامعه اخلاقی است؛ اخلاق امر منتشر در جامعه است) وقتی صورتی از لیبرالیسم مثال خیر و نمونه اخلاق میشود، همه چیز با آن سنجیده میشود. هیچکس با فهم معمولی از سیاست از فاشیسم دفاع نمیکند. اما اگر مثال شر، فاشیسم باشد، آنگاه خودش فراموش میشود.
اینها ظرافتهایی است که ما در بحث اخلاق متوجه نمیشویم. اخلاق، مقام آزادی است. اخلاق مقام تشخیص خیر است. تشخیصی که من میدهم و به آن عمل میکنم. اخلاق، عمل است، ایدئولوژی نیست. داوری گفت: آنچه در زمانه ما اتفاق افتاد، تا حدی غربت اخلاق است. اگر اخلاقی فکر کنیم، قانون جایگاه خودش را پیدا میکند اخلاقی فکر نکنیم، قانون از جایگاه خودش خارج میشود و هرج و مرج و بینظمی حاکم میشود.
در این مراسم از دکتر فتحالله مجتبایی، استاد فلسفه، ادیان، فلسفه شرق، عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی، محقق و هندشناس، آیتالله محمود امجد، استاد اخلاق و از استادان حوزههای علمیه، دکتر محمد صادق پیروز، رئیس درمانگاه چشمپزشکی بیمارستان فارابی، محمود زند مقدم، نویسنده مردمشناس و بلوچستانپژوه، کریم زمانی، مولویشناس و مترجم قرآن و کتب ادعیه، فریبا مقصودی نخستین بانوی خوشنویس قرآن در جهان اسلام، جعفر مدرس صادقی نویسنده، مترجم و ویراستار، قاسم رفعتی، خواننده و ردیفدان موسیقی ایران، گلاب آدینه بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون، اعظمالله کاظمی استاد مرمت بناهای تاریخی، عباس غلامی پژوهشگر اجتماعی، روزنامهنگار، عضو شورای سردبیری روزنامههای سلام صبح امروز، عبدالرسول گلبن حقیقی کارگردان و نویسنده، شعله بلوچ پژوهشگر، مشاور و کارشناس بازسازی، نوسازی و مرمت و احیای اماکن تاریخی، فرهنگی، مسکونی با نگرش به ارزشهای فرهنگ تجلیل شد.
انتهای پیام