تبلیغات ویژه

» خرید ممبر تلگرام »طراحی سایت و سئو »خرید فالوور و لایک »ادمین حرفه ای اینستاگرام »پکیج آموزش ارزهای دیجیتال »تبلیغات در اینستاگرام »خرید پیج اینستاگرام

مطالب مهم




کتاب «چشمهایش می‌خندید» منتشر شد/شهید احدی، فرمانده بی ادعای زنجان

ساعت: 11:42 منتشر شده در مورخ: 1398/01/22 شناسه خبر: 1475340

خاطرات سردار شهید حمید احدی به قلم مریم بیات‌تبار در کتاب «چشمهایش می‌خندید» روایت شد.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛  به نقل از موج رسا; کتاب «چشمهایش می‌خندید» خاطرات شهید حمید احدی است، که در هفته هنر انقلاب اسلامی 98 به همت حوزه هنری زنجان چاپ و منتشر شد.

حوزه هنری استان زنجان با رویکرد تولید آثار فاخر هنری در قالب دفاع مقدس و با نگرش و رویکردی فرهنگی و مذهبی چند سالی است که طرح جمع‌آوری خاطرات رزمندگان هشت سال دفاع مقدس را آغاز کرده است و در همین راستا خاطرات یکی از شهدای والا مقام استان «سردار شهید حمید احدی» در قالب کتاب چاپ شد.

کتاب «چشمهایش می‌خندید» به نویسندگی مریم بیات‌تبار، توسط انتشارات هزاره ققنوس در یک هزار و 100 نسخه چاپ و وارد بازار نشر شد.

شهید حمید احدی فرمانده خط‌شکن گردان حضرت امام سجاد (ع) لشکر ۳۱ عاشورا، متولد ۱۳۴۱در زنجان بود که اسفند ۱۳۶۳ در عملیات بدر، در منطقه شرق دجله عراق به شهادت رسید.

حوزه هنری زنجان همواره آثار مکتوبی را در قالب کتاب در زمینه معرفی شهدای زنجان چاپ و منتشر کرده است، به‌ طوری‌ که طی سال‌جاری حوزه هنری اقدام به رونمایی از دو جلد کتاب در بخش ایثار و شهادت کرده‌ است.

گفتنی است، کتاب«چشمهایش می خندید» در هفته هنر انقلاب اسلامی با حضور مسؤولین استانی، خانواده‌ معظم شهدا، هنرمندان و فعالان فرهنگی استان رونمایی خواهد شد.

سردار شهید حمید احدی از فرمانده پاکباز گردان خط شکن حضرت امام سجاد (ع) لشگر31 عاشور بود. 

*زندگینامه شهید احدی

شهریور سال 1341 در یکی از محله های قدیمی شهرستان زنجان دیده به جهان گشود واسفند ماه 1363در عملیات عاشورائی (بــدر) منطقه شرق دجله عراق درسن 24 سالگی به درجه والای شهادت رسید. 
با پیروزی شکومند انقلاب اسلامی و آغاز درگیری های گروهک های ضد انقلاب، شهید حمید احدی شغل کارمندی را رها کرده و عاشقانه به بسیج پیوسته و پس از گذراندن دوره آموزش نظامی به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و در اندک زمان کوتاهی با لیاقت و شجاعتی که ازخود نشان داد به فرماندهی گردان منصوب شد.

*شهید احدی در غائله کردستان

آغاز فعالیت شهید احدی در سپاه با غائله کردستان همراه شده و ایشان برای پاسداری و حراست از آرمان ها و ارزش های والای انقلاب و خاموش کردن شعله های فتنه و نفاق دشمنان کوردل و مزدور ضد انقلاب به مناطق درگیری اعزام و چندین ماه درآنجا مشغول خدمت شد.

 

*حضور جانانه در دفاع مقدس 
با شروع جنگ تحمیلی عراق شهید احدی کوله بار جهاد برداشته و عاشقانه بسوی وادی عشاق پروانه صفت رهسپار می شوند و تا لحظه شهادت در منطقه جنوب مخلصانه و با شجاعت تمام به نبرد با دشمن بعثی پرداخته و در این مدت دوبار از ناحیه پا و دست و سینه به شدت مجروح شد ولی هیچکدام از این صدمات و زخمی شدن ها وی را از حضور دوباره در میادین جنگ غافل نکرد.

 

*عشق به ولایت خصیصه بارز شهید احدی
شهید احدی عاشق و دلباخته حضرت امام خمینی (ره) بود و عشق به ولایت و رهبری را انگیزه گرایش خود به سوی جهاد و مبارزه می دانست. وی آنقدر به سالار شهیدان حضرت امام حسین (ع) عشق می ورزید که هرسال در روز عاشورا به رسم قدیمی زنجانی ها در جبهه حلیم می پخت و بین رزمندگان توزیع می کردند و به یاد آن سرور و سالار صحنه کربلا این یک بیت شعر را درپشت ماشین خود نوشته بود . 

از حـسـن روی یـوسـف دسـتی بـریـده بـودنـد 
از حـسـن دلــبـر مـا سـرهـا بــریـده بـاشـد 
در عملیات عاشورائی بــدر ، گردان حضرت امام سجاد (ع) که شامل رزمندگان بسیجی شهرستان زنجان و یکی از گردان های خط شکن لشگر31 عاشورا بود، تحت فرماندهی جسورانه و شجاعانه سردارشهید حمید احــدی عمل کرد و یکی از سخت ترین خط های پدافندی دشمن بعثی را درهم کوبیده و درکمال قدرت خاکریزهای اول عراقی ها را به تصرف خود درآورده و با پیشروی به سمت اتوبان بصره به العماره درکناررودخانه دجله و روبروی نخلستان های روستای حــرمـه مستقرشده و همانجا خط پدافندی را تشکیل وشروع به تثبت خط و مقابله با پاتک های سهمگین مزدوران عراقی کرد.
فرادی همان روز طرف های ساعت 3 بعدازظهر شهید احدی به همراه چندنفر از بچه های گردان برای شناسائی منطقه به سمت مواضع دشمن حرکت کرد و درمسیر حرکت با تانک های عراقی مواجه شدند، تانک ها شروع به تیراندازی کرده و گلوله توپی کنار بچه ها منفجرشده و تعدادی ترکش به صورت زیبای فرمانده غیرت مند سپاه اسلام سردار حمید احدی خورده ودهان و چانه ایشان را از بین برده و باعث شهادت ایشان شد. 
آری عاشقان در بزمگاه سرخ فام عشق، درپیش دیدگان معشوق همچون شمعی شعله ور می سوزند و دم فرو نمی آوردند ، چرا که آنان عارفان و معرفت یافتگانی هستند که درس عشق و عشقبازی را از مکتب خونین عاشورا آموخته و به حقیقت شیفته لقای یار و محبوب خویش اند و به این ترتیب دیگرباره عاشقی دل باخته، مجنونی شیدا و رهروی صادق با چهره ای خونین و پیکری مجروح، بال و پر می گشاید و تا عرش خدا پرواز کرده و در جوار رحمت ازلی منزل می کنند.

 

*وصیت نامه شهید احدی

سلام به کسانی‌که این نوشته‌ها را می‌خوانند و می‌شنوند، بنا داشتم که چیزی به عنوان وصیت بنویسم 

...چون نه برای دنیا کار کرده‌ام نه برای آخرت توشه‌ای دارم و نه ارثی به جا گذاشته‌ام ولی چون قبلا هم یک یادداشتی نوشته بودم اگر به دستتان رسیده بنا به صلاحدید مادرم عمل کنید.

مادرم را از تمام جهات وصی خود قرار می‌دهم برای یادآوری تا حد توان مراسم مرا ساده برگزار کنید مادر و خواهر مهربانم مثل زینب باشید و پیام‌رسان شهدا، پدر عزیزم تو نیز حسین‌وار مقاوم باش صبر کن که خدا با صابران است، برادر بزرگوارم امیدوارم مرا ببخشی و حلال کنی و مانند امام سجاد(ع) پیام شهادت را به مردم برسانی. بدانید که خدا هر چه بخواهد آن خواهد شد و بس.

انتهای پیام/

 




پیشنهاد میشه بخونید : برای مشاهده جزئیات کامل این خبر «کتاب «چشمهایش می‌خندید» منتشر شد/شهید احدی، فرمانده بی ادعای زنجان»اینجا را کلیک کنید. شفاف سازی:خبر فوق در سایت منبع درج شده و صرفا در این سایت بازنشر شده است .چنانچه به خبر فوق اعتراض دارید جهت حذف آن «اینجا» را کلیک کنید.

گزارش تخلف

تمامی مطالب از سایت های مجاز فارسی و ایرانی تهیه و جمع آوری شده است، در صورت وجود هرگونه مشکل از طریق صفحه گزارش تخلف اطلاع دهید.

اخبار برگزیده

هم اکنون میخوانند ..