نویسنده : نگاه یک دیدگاه بازدید : 1,814 تاریخ : ۱۶ فروردین ۱۳۹۸
دانلود رمان طلسم چشم هایش ویژه نگاه دانلوددانلود رمان طلسم چشم هایش ویژه نگاه دانلود
روزی روزگاری، در زمانهای قدیم، یه شاهزاده مغرور و خودرأی بود که بیتوجه به مردم کشورش، قصد تصاحب
سلطنت پدرش رو داشت؛ اما غافل از اینکه اینکار باعث میشه که…
مقدمه :
دورهای بود.
خدا بود.
خوبی بود.
بدی بود.
جادو بود.
آدم بود.
ظلم بود.
بخشش بود.
فقط عشق نبود که آن هم در راه بود.
پیشنهاد : دانلود رمان دنیای رازمینا ویژه نگاه دانلود
پیشنهاد : دانلود رمان همنشین صخره ها ویژه نگاه دانلود
قسمتی از رمان طلسم چشم هایش :غرق در افکارش، روی یک تنهی درخت نشسته بود و با چاقویی که همیشه همراهش بود، بدنهی
اسب چوبی را خراش میداد.
تمام دقت و ظرافتش را به کار گرفته بود تا این اسباببازی کوچک، فرم اصلی خودش را بگیرد.
آن را با زحمت به اینجا رسانده بود. هدیه بود.
هدیهای برای برادر کوچکش که تنها کسی بود که در این دنیا داشت. برادر عجیبش را سههفتهای
بود که ندیده بود. با وجود سن کم برادرش،جدا زندگی میکردند؛ اما خودش، رزالین، در دل جنگل
زندگی میکرد. کلبهی کوچکی داشت. هرچند که زیاد درونش نمیماند. معمولاً دنبال
شکار بود. چیزی برای خوردن یا به دنبال ماجراجوییهای خاصش. بههرحال بهتر از زندگیکردن
در شهر بود، با آن قوانین و سختگیریهای پادشاهشان. در جنگل آزاد بود. با وجود حیوانات
و شبحهایی که از نظر خیلیها ترسناک بودند، او شاد بود. میچرخید و میخندید.
بعد از ازدستدادن خانوادهاش، این انتخابش بود. البته از اوضاع بیرون جنگل هم با خبر بود.
هرچندوقت یکبار به شهر میرفت و خبرها را میگرفت. بدون آنکه کسی بشناسدش و
یا درموردش کنجکاوی کند. مردم شهر زیاد هم فضول نبودند. هرکسی سرش به کار خودش بود
و دنبال سیر کردن شکمش. درست مثل خودش.با اینکه دختر جوانی بود؛ اما از پس همهچیز برمیآمد.
زرنگ و زبل بود. چابک و جذاب بود. زبانش را به دندانش چسباند و چشمانش
را ریز، تا گوش اسب چوبی را تیز کند که صدای خشخشی را از پشت سرش شنید.
دانلود رمان طلسم چشم هایش ویژه نگاه دانلود
(3.1)میانگین امتیاز از(18)رأی(62.22%)