1-رهبران سياسي و چهره هاي اقتصادي و دلالان قدرت و ثروت در حالي در سوئيس جمع شده اند که مشکلات اقتصادی فراوان داخلي و اعتراضات گسترده و پایدار ضد سرمایه داری کشورهاي مدعي جهاني سازي و عدم حضور سران اين کشورها در اجلاس داووس،زمستاني سرد را برای این اجلاس و به تبع آن براي اقتصاد جهاني رقم زده و مخالفت جهاني با سياستها و نتایج جهانی سازی شدیدا بر اجلاس چهل و هشتم سايه سنگيني افکنده و این اجلاس را با سالهاي قبل متفاوت کرده است.
2- داووس امسال در حالي شعار خود را«انقلاب صنعتي و نسل چهارم جهاني شدن» انتخاب کرده که براساس پيش بيني کارشناسان اقتصادي، چشم انداز داووس عملا از هم پاشيده است و بر همين اساس بنيانگذار و رئيس اجرايي این مجمع جهاني اقتصاد،خود از«لزوم بازتعريف و تغيير روند جهاني شدن و قرار گرفتن اين مجمع جهاني بر سر يک چهارراه تاريخي» سخن ميگويد. کلاوس شواب«جهاني سازی» را متهم به «نادیده گرفتن و کنار زدن مردم» و «تبدیل جهان به دو قطب برنده های اقلیت و بازنده های اکثریت» کرده است و اذعان ميکند «جهاني شدن نتوانسته 800 ميليون نفر را از فقر نجات دهد». این اقتصاددان هشتاد و يک ساله آلماني هشدار میدهد «این روند دیگر قابل تحمل نیست و از مسير خطرناکي که رفته ایم و منجر به بی اعتمادی شده است، نگرانم!». اگر از منظر تاريخي به مسائل جهاني نیز نگاه کنيم در مییابیم وقتي مجمع جهاني اقتصاد در سال 1971 تشکيل شد، مردم نگران زندگي خود بودند اما اکنون بعداز نیم قرن از آغاز روند جهانیسازی اين نگرانيها در همه ابعاد زندگي مردم بهعلت ضعفها و چالشهاي زياد اقتصاد جهانی تشديد و بيشتر شده است. کارشناسان حاضر در نشست اقتصاد جهاني داووس از جمله باب موريتز و ريچارد ادلمن نیز با اشاره به از بین رفتن هشتاد درصدی اعتماد در شرکتهاي تجاري دنیا و در بین مردم اکثر کشورهای اروپایی به طبقه حاکم، «اعتمادسازي» بهجاي«جهانيسازي» را ضرورت انکارناپذیر براي نجات اقتصاد جهاني برميشمرند. با محقق نشدن پیشبینیهای سال گذشته اقتصاد داووس، در اجلاس امسال همه نگران فقدان چشمانداز مثبتی براي رشد اقتصاد جهاني هستند تاجاییکه کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل در گزارشي از کاهش 40 درصدي جذب سرمايه گذاري در کشورهاي پيشرفته ابراز نگرانی کرده و گفته این سير نزولي در سال2019 نيز ادامه خواهد يافت.
3-در ژانويه حدود هفتاد سال پيش يک جوان سي و يک ساله بهعنوان پروفسور دانشگاه هاروارد در گزارشي کوتاه درباره چالشهای سياسي، اقتصادی و فرهنگي آمريکا و مشکلات پيشروي ليبرال دموکراسي اين کشور هشدار داده بود که «ما به دوره خود بهعنوان زمان وحشت و عصر نگرانیها نگاه ميکنيم و تمدن و اعتماد ما زير پاهاي ما در حال نابودي است و مانند آفتابِ در حال غروب هستيم». آرتور اشلِزينگر که در سال1949 در کتاب خود با نام «مرکز حياتي»، جنگ سرد ليبراليسم دوران کنوني و وضع آمريکا در سال 2019 را بهخوبي توصيف کرده بود، سال 1998 نیز در نسخه جديد کتابش بار ديگر هشدار داد که «يک عصر جديد نگراني و متلاشي شده بر اثر فناوري ديجيتال و جهاني سازي در راه است که قواعد و تناقضهای کاپيتاليسم و جهانيسازي زمینهساز افول و فروپاشي جامعه آمريکا خواهند بود». از سوی دیگر در نشست امسال داووس نیز شاهديم که همه حرفها درباره جهان چند قطبي و درحقیقت علیه جهانیسازی مطرح شد. اکنون بهجاي جهاني سازي و بهرهمندي مردم از امکانات برابر، «آشپزخانه هاي خيريه جهاني» ايجاد شده که به گفته نايت موک مدير اجرايي يکي از اين آشپزخانه ها «فاجعه بسیار متفاوتی اکنون در آمريکا رخ داده است». لورا فلشر کارمندي هم که از این آشپزخانه ها غذا دريافت ميکند، ميگويد «در صف نيازمندان بودن بسيار دردناک است و من نميتوانستم تصور کنم اين وضعيت براي من، آن هم در آمريکا پيش بيايد». ويني بيانيما مدير اجرايي آکسفام اينترنشنال در گزارشی با هشدار در باره روند افزایش شکاف ميان افراد فقير و ثروتمند در جهان بهعلت روند جهانیسازی، و با بیان اینکه «در سال 2018 هر دو روز يک ميلياردر جديد به وجود آمده است»!، به رویترز گفته «سال گذشته ثروت ميلياردرها، 12درصد افزايش و داراییهای نیمی از جمعیت جهان و ميليونها هزار نفر از فقيرترين افراد دنيا در هر روز 11 درصد کاهش یافته است».لذا تحولات کنونی جهان نشان میدهد آينده «پروژه جهاني شدن» در هالهاي از ابهام است، تا جاییکه صندوق بينالمللي پول روز نخست مجمع اقتصادي داووس به کشورهای جهان برای مواجهه با «یک رکود بی سابقه اقتصادی» درسال 2019 آماده باش و هشدار داد که «چشمانداز نااميد کننده ای در درازمدت برای اقتصاد جهانی وجود دارد».
4-حال مدعیان جهانی سازی و متهمان اصلی چنین اقتصاد فلاکت باری برای ملت ایران اشک تمساح میریزند و در حالی که شدیدترین تحریمها را علیه زندگی و معیشت مردم ایران اعمال کردهاند، مدعی اند:«ملت ایران شایسته زندگی بهتری هستند!».در اینکه ملت ایران شایسته زندگی بهتری هستند، شکی نیست، اما سوال این است که با کدام الگو و مدل اقتصادی؟، با الگوهای معیوب غربی که خود عامل مشکلات ملت ایران است و یا با الگوهای بومی ایرانی–اسلامی که تاکنون با تامین امنیت موجب دستیابی به پیشرفتهای علمی در بخشهای مختلف از جمله در هستهای و نانو و فناوریهای نوین و هوافضا و... شده است؟. آنچه در اقتصاد کشور ما رخ داده که اکنون با چنین وضعیتی روبهرو هستیم قطعا ناشی از همان نگاه و تفکر غربی است که نه تنها نتوانسته مشکلات خود کشورهای غربی را بر طرف کند، بلکه هر روز بر مشکلات و گرفتاریهای آنها نیز میافزاید. تصویرسازی نادرست و بزک هالیوودی غرب، دوگانه و دو قطبیسازیهای کاذب، حاشیه سازیهای ماکیاولی و مشغولسازی غیراخلاقی هر روزه جامعه برای توجیه ناکارآمدی خود در جهت انحراف افکارعمومی و تغییر محاسباتی مسئولان کشور و ممانعت از تمرکز مدیران بر برنامه ریزی و اصلاح سیستم اقتصادی کشور، بخشی از سناریوها و تلاشهای مدیران دلباخته و تحصیل کرده غرب برای دنباله روی کورکورانه از روند معیوب جهانی سازی و دنبال کردن اهداف پنهان جریان نفوذی است تا همچنان الگوها و مدلهای شکست خورده غربی را بر سفره مردم غالب کنند. از مشاوران و تئوریسینهای پیرو تفکر«سرتا پا غربی شدنِ» ملکم خان که ادعا دارند «دوران استقلال کشورها تمام شده است»! و«باید مدیر اقتصادی از خارج وارد کنیم»! و«ملت ایران فقط میتواند آبگوشت بزباش درست کند»!، تا سیاستهای سازشکارانه با آمریکا و اجرای سیاستهای تعدیل اقتصادی و نسخههای صندوق بینالمللی پول در دولتهای موقت و سازندگی و نامه های حقارت آمیز و ذلتبار مجلس ششم به رهبری و دولت اصلاحات به بوش برای حذف جریان مقاومت در منطقه در مقابل وعده نسیه برای حل مشکلات اقتصادی، تا گرا دادن به دشمن برای اعمال تحریمهای اقتصادی علیه ملت ایران در فتنه88 و برجام و پسابرجام و تا گره زدن مطالبات اقتصادی و حتی آب خوردن مردم به برجام و تا اکنون با گره زدن دروغین مشکلات اقتصادی به تصویب لوایح FATF با نامه نوشتن وزرای اقتصادی دولت تنبل و بی تدبیر به رهبری و تا دهها مورد دیگر فقط نمونههایی از دریوزگی سیاسی برخی جریانها و رجال غربگرا و اشرافی و دنیازدهِ مدعی پیوستن به روند جهانیسازی و غفلت برخی مسئولان بی تعهد در جهت پیادهسازی سیاستهای غلط اقتصادی غربی با هدف جلوگیری از قطع وابستگی اقتصادی به خارج و اتکا به توان و امکانات بی شمار داخلی است. اینها پاسخهایی به دهها سوال اساسی است ازجمله اینکه: چرا اراده ای برای اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی در دولت وجود ندارد؟،چرا ارادهای برای انعقاد پیمانهای پولی دوجانبه با دیگر کشورها همچون روسیه و چین و پاکستان و ترکیه و....برای حذف سلطه دلار و کانال سوئیفت وجود ندارد؟ چرا مسئولان وزارت نفت مانع ازعرضه نفت در بورس میشوندکه موجب در امان ماندن مشتریان نفتی و فعال شدن بخش خصوصی و تسهیل در فروش نفت بدور از فشار های آمریکا است؟ و چرا برخی مسئولان اصرار دارند با القاء بحران در وضعیت اقتصادی کشور، بعد از برجام و آمریکا به SPV و وعدههای فریبکارانه اروپاییها و FATF دل بستهاند؟
5- اقتصاد پایدار در بستر امنیت پایدار رشد و شکوفا میشود و آنهایی که با ادعای بهبود اقتصاد کشور، امنیت و قدرت دفاعی کشور را هدف قرار دادهاند، در حقیقت همان مدعیان جهانی سازی هستند که اصل اقتصاد کشور را هدف قرار دادهاند، چراکه نظام بعد از تامین امنیت پایدار قطعا به سراغ اصلاح اقتصاد کشور خواهد رفت. لذا این جماعت وطنی مدعی هضم شده در هاضمه سیاستهای جهانی نظام سلطه دقیقا ازهمین موضوع نگرانندکه لازمه اصلاح سیستم اقتصادی پاکسازی مدیران لیبرال غربگرا ازبدنه تصمیمگیری میباشد. رهبرمعظم انقلاب بارها با اشاره بهوجود دنبالهها و تفالههای مروجان خائن و یا جاهل غربزده در کشور تاکید داشتند «غرب به بن بست رسیده و باید ذهنتان را از تفکرات غربی تخلیه و مرجعیت افکار غربی را رد کنید». ایشان خرداد امسال نیز با اشاره به ایجاد شکاف طبقاتی به علت قضیه تعدیل اقتصادی در دهه هفتاد، به مسئولان نظام هشدار دادند «مشکل اقتصادی کشور با نسخههای غربی درست نخواهد شد و تاکنون هم هر وقت نسخههای غربی را به کار گرفتیم، ضرر کردیم»
دکتر محمدحسین محترم