خبرگزاري آريا –
ويژگي و خصوصيات والدين در موفقيت و عدم آن در فرزندان ببيشترين تاثير را دارد
خانواده اولين جامعه اي است که فرزندان مهارت هاي لازم را در آن ياد مي گيرند. اولين الگوهايي که آنها به چشم مي بينند پدر و مادر هستند. از اين رو ويژگي و خصوصيات والدين در موفقيت و عدم آن در فرزندان ببيشترين تاثير را دارد. در زير با ويژگي هاي والدين موفق آشنا شويد:
۱- درباره ارتباطات فيزيکي بسيار آگاه و محتاط هستند:
کودکان ، بخصوص درسالهاي ابتدايي تولد ، نياز دارندبه آغوش کشيده شوند ، حمل شوند و گاها تنبيه شوند .برخي ازخانواده ها مي ترسند که نکند اينگونه ارتباطات فيزيکي نزديک و يا حتي اجازه دادن به فرزندان براي خوابيدن درتختخواب والدين ، منجر به وابستگي شديدي ميان کودکان و آنها شود درواقع ، اين گونه فرزندان با اعتماد بيشتري نسبت به عشق خانواده خود بزرگ ميشوند و همينطور اعتماد به نفس بيشتري نسبت به خود خواهند داشت.
۲- به فرزند شان کار و مسئوليت مي دهند
فرزنداني که در منزل به خوبي به والدين کمک مي کنند در آينده به کارمنداني تبديل مي شوند که همکاري بهتري با ديگران از خود نشان مي دهند، زيرا هم مسئوليت پذير هستند هم مي توانند کشمکش هاي بين اعضاي تيم را تحمل و مديريت کنند.
با انجام دادن کارهايي مانند تميز کردن اتاق يا لباس خودشان مي فهمند براي اينکه جزئي از اين دنيا شوند بايد بتوانند جزئي ترين کارهاي خود را انجام دهند.
۳- سطح تحصيلي بالاتري دارند
بر اساس نتايج تحقيقات اخير، فرزندان مادراني که تحصيلات متوسطه را پشت سرگذاشته و يا وارد دانشگاه شده اند، به احتمال بيشتر از اين تحصيلات برخوردار خواهند شد. بنابراين تحصيلات و سطح سواد پدر و مادر به عنوان عاملي موثر در ترغيب بچه ها به ادامه تحصيل محسوب مي شود. بيشتر فرزنداني که از مادر ۱۸ سال يا کمتر متولد شده اند، معمولا موفق به اتمام تحصيلات متوسطه و ورود به دانشگاه نشده اند.
۴- بچهها را به انجام کارهاي روزمرهي خانه وادار ميکنند
جولي ليثکات-هيمز (Julie Lythcott-Haims)، مشاور اسبق سال اوليهاي دانشکده استنفورد حين يکي از برنامههاي سخنراني تدتاک (TED Talks) ميگويد: «اگر بچهها ظرف نميشويند به اين معناست که شخص ديگري دارد اين کار را برايشان انجام ميدهد.»
او اضافه ميکند: «و اينگونه است که بچهها شانه خالي کردن از انجام کارها را ميآموزند؛ و از اينکه ياد بگيرند کار را بايد انجام داد و هر يک از ما در بهبود نتيجهي نهايي بايد سهمي داشته باشيم باز ميمانند.»
ليثکات-هيمز اعتقاد دارد بچههايي که کارهاي خانه را انجام ميدهند در آينده به عنوان نيروي کاري شناخته ميشوند که قادرند به خوبي با ديگران همکاري کند و به اين دليل که شخصا تقلا کردن را تجربه کردهاند از همدلي بالاتري برخوردار هستند و ميتوانند به طور مستقل وظايفي را عهدهدار شوند.
اين محقق سخن خود را به پشتوانهي بلندمدتترين «مطالعهي طولي» انجام شده تا به امروز توسط دانشگاه هاروارد بيان ميکند. مطالعهي طولي نوعي تحقيق است که در آن موارد مورد مطالعه، طي زماني طولاني به دفعات مورد بررسي قرار ميگيرند.
ليثکات-هيمز ميگويد:
«با وادار کردن بچهها به انجام کارهاي خانه – مثل بيرون بردن زباله و شستن لباسهاي خودشان – آنها متوجه ميشوند که براي اينکه بخشي از زندگي باشم بايد کارهاي مربوط به زندگي را انجام دهم.»
پدران و مادرانِ موفق رابطهي سالمي با هم دارند
۵- پدران و مادرانِ موفق رابطهي سالمي با هم دارند
بر اساس مطالعهي دانشگاه ايلينويز بچهها در خانوادههاي پرتنش، در مقايسه با خانوادههايي که افراد در آنها با يکديگر کنار ميآيند، فارغ از اينکه والدين در کنار هم زندگي کنند يا طلاق گرفته باشند، پيشرفت کمتري از خود نشان ميدهند. رابرت هيوز (Robert Hughes)، پروفسور اين دانشگاه همچنين اشاره ميکند که برخي مطالعات نشان دادهاند بچهها در خانوادههاي تکوالدِ بدون درگيري، بهتر پيشرفت ميکنند تا کودکاني که در کنار هر دو والد زندگي پرتنشي را سپري ميکنند.
تعارضات قبل از طلاق بر کودکان تاثير منفي دارند در حالي که تعارضهاي پس از طلاق بر روي سازگاري کودکان اثر شديدي برجاي ميگذارند.
در يک مطالعه معلوم شد پس از طلاق چنانچه پدرِ فاقد حق حضانت، در ارتباط مکرر با فرزندانش باشد مادام که در اين رابطه تعارضي بين والدين وجود نداشته باشد، کودکان پيشرفت بهتري از خود نشان ميدهند. اما زماني که بين والدين تعارض وجود داشته باشد، ديدار مکرر پدر با فرزندان به سازگاري پايينتر فرزندان منجر ميشود.
در مطالعهي ديگري بيست و چند سالههايي که در کودکي تجربه جدايي والدينشان را داشتند با گذشت ده سال هنوز دربارهي طلاق والدينشان ابراز درد و ناراحتي ميکردند و از اين ميان آنهايي که گزارش داده بودند ميان والدينشان ميزان بالايي از درگيري در جريان بوده، با احتمال بسيار بيشتري امکان داشت احساس فقدان و افسوس را تجربه کنند.
۶- اعتماد به نفس دارند
شما به عنوان پدر و مادر، از آنچه هستيد بايد راضي باشيد. اين که مدام فکر کنيد براي فرزندتان کم گذاشته ايد، تنها استرس شما را بيشتر مي کند. اگر فکر کنيد که ديگران تا زماني شما را دوست دارند که در زندگي تان موفق هستيد و به محض اين که اشتباه کنيد از چشم هاي آنها خواهيد افتاد، تنها خودتان را عصبي مي کند. موفق ترين والدين آنهايي هستند که اعتقاد دارند نمي توان همه چيز را تحت کنترل خود درآورد. اين که خودتان را باور داشته باشيد، هديه اي ست که به زندگي تان آرامش مي دهد.
۷- عدالت را برقرار مي کنند
يکي ديگر از ويژگي هايي که والدين موفق بايد در خود تقويت کنند، عادل بودن است. اين مورد به خصوص براي پدر و مادرهايي که چند فرزند دارند، بسيار لازم است. والدين عادل، بين فرزندان شان فرق نمي گذارند. از طرف ديگر آنها انعطاف پذيرند، يعني با توجه به شرايط عمل مي کنند. به عنوان مثال اگر يک بار فرزند شما اشتباه کرد، نبايد بدترين مجازات را براي او در نظر بگريد، به او اجازه دهيد که از اشتباه اش درس بگيرد. در صورت تکرار اشتباه، شما مي توانيد تنبيه هات را نيز شدت بخشيد. تصميماتي بگيريد که به نفع فرزند خودتان است، نه به نفع شما. اگر شما عدالت را در مورد فرزندان تان به کار گيريد، آنها نيز به شما احترام خواهند گذاشت.
۸- رابطه ي خوبي با فرزندشان برقرار مي کنند
در تحقيقي که بر ۲۴۳ نفر صورت گرفته نشان داده شده کودکاني که در سه سال اول زندگي مراقبت روحي رواني خيلي خوبي دريافت کرده اند نه تنها در آزمون هاي مدرسه بلکه در روابط دهه ي ۳۰ سالگي شان از موفقيت بيشتري برخوردار بوده اند. تربيت کودکي آنها حتي در زماني که خود فرزنددار مي شوند اثر گذاشته و فرزندان بهتري به جامعه تحويل مي دهند.
۹- اجازه مي دهند کودک مستقل باشد.
والدين خوب، مي دانند که کودکان دوست دارند کارهايشان را به طور مستقل انجام بدهند، اين کارها مي تواند شامل تکاليف مدرسه، پيدا کردن دوست و يا کارهاي عادي و روزمره باشد. بهترين کاري که به عنوان والدين مي توانيم انجام دهيم اين است که کودکان را به سمتي هدايت کنيم که خودشان بتوانند کارهايش را انجام دهند. ممکن است تشخيص اينکه چه قدر بايد کمک کنيم و يا چه قدر بايد به کودک اجازه بدهيم خودش به تنهايي کاري را انجام بدهد، کمي سخت باشد اما به عنوان يک قانون کلي، کمک کردن به کودک با هدف آموزش شيوه انجام کار ايرادي ندارد. با اين روش، کودک سرانجام قادر به انجام مستقل همان کار خواهد بود.
براي مثال، انجام تکاليف کودک توسط والدين و يا ايستادن کنار زمين بازي براي ديکته کردن روش بازي به هيچ وجه مناسب نيستند اما اگر به کودک نشان بدهيد که چگونه مي تواند روي مشکلات مربوط به تکاليفش کار کند و يا مشکلاتي را که با دوستش دارد با روش احترام آميز حل کند، ابزار خوبي را براي آينده به او خواهيد داد.
گردآوري : بخش روانشناسي بيتوته