وقتی قهرمان جهان شدم انگاه فهمیدم که باید بیشتر خم شوم تا مدال قهرمانی رابه گردنم بیاویزند ! یک جهان، «جهان پهلوان » را می شناسد 17 دی سال روز درگذشت پوریای ولی عصر معاصر جهان پهلوان تختی سمبل اخلاق و مروت و پهلوانی و مردمداری گرامی باد
بعد از فوت آقا تختی،ثبت احوال بخود اجازه نداد شناسنامه جهان پهلوان تختی را باطل کند !
+ تختی زنده است، پهلوانان نمیمیرند !
غلامرضا تختی معروف به «جهانپهلوان»؛ کشتیگیر ایرانی در تاریخ ۵ شهریور ۱۳۰۹ در محله خانیآباد در جنوب تهران متولد شده ودر ۱۷ دی ماه ۱۳۴۶ درگذشت.
بیوگرافی غلامرضا تختیغلامرضا تختی معروف به لقب «جهانپهلوان»؛ کشتیگیر ایرانی در تاریخ ۵ شهریور ۱۳۰۹ در محله خانیآباد در جنوب تهران متولد شد. «رجب خان» «پدر تختی» متولد ۱۲۷۴ محلهٔ دروازه غار تهران و مادرش از خانواده سنتی تهران بود.
او دو برادر و دو خواهر داشت که همه ی انها از وی بزرگ تر بودند. وی تحصیلات ابتدایی را در دبستان حکیم نظامی تهران گذراند و پس از گذراندن اول متوسطه در دبیرستان منوچهری تهران ترک تحصیل کرد.
تختی همراه کار، به ورزش زورخانهاي و کشتی نزد پهلوان سید علی حقشناس پهلوان اول ایران و پایتخت میپرداخت او درسال ۱۳۲۷ به خدمت سربازی رفت ودر ۲۵ مهر همان سال در اداره راهآهن استخدام شد. وی پیشینه کار در شرکت نفت مسجد سلیمان را هم داشت.
دوران جوانی تختیغلامرضا دریک خانواده ي 7 نفره و کاملاً تهرانی متولد شده بود، زیرا پدر ایشان «رجب خان» از اهالی محله ي دروازه غار تهران و مادر بزرگوارش نیز، از خانواده هاي اصیل و سنتی تهرانی بودند. تختی دو خواهر و دو برادر بزرگ تر از خودش داشت و آخرین فرزند خانواده محسوب می شد.
غلامرضا دوران ابتدایی خودرا در «دبستان حکیم نظامی» تهران سپری کرد، سپس وارد دبیرستان «منوچهری» تهران شد؛ وی همانند بیشتر جوان هاي دوران خود، علاقه ي چندانی به تحصیل نداشت بهمین دلیل ورود غلامرضا تختی به دبیرستان دوام چندانی نداشت و بالاخره ترک تحصیل کرد.
غلامرضا تختی پس از ترک تحصیل به ورزش هاي زورخانه اي و کشتی روی آورد. پهلوان «سید علی حق شناس» که در ان دوران بعنوان پهلوان اول تهران و ایران محسوب می شد، استاد غلامرضا تختی بود. لازم به ذکر است که غلامرضا درسال 1327 به خدمت مقدس سربازی رفت ودر همان سال نیز به استخدام اداره راه آهن درآمد.
ازدواج جهان پهلوان تختیجهان پهلوان تختی در ۳۰ بهمن ۱۳۴۵ با شهلا توکلی ازدواج کرد. حاصل این ازدواج پسری به نام بابک بود که در ۱۱ شهریور ۱۳۴۶ بدنیا آمد.
کتابهاي زیادی در وصف او تألیف شده است، فیلمی سینمایی در مورد وی ساخته شده، حتی تندیسی از وی ساخته شده ودر میدان تجریش در شهر تهران نصب شده است. به افتخار او همه ی ساله به بهترین کشتیگیران ایران «جایزه غلامرضا تختی» اهدا می شود.
تختی در طول زندگی خود به کارهای عامالمنفعه پرداخت و خدماتی به محرومان کرد. او عضو جبهه ملی ایران بوده ودر نهضت ملیشدن نفت در ایران فعالیت داشت.
یکی از رویداد های زندگی تختی، پیشنهاد به او برای بازی در فیلم سینمایی بوده است. فردین که از دوستان تختی بود، او را برمیانگیزد که بازیگر سینما بشود. فردین به او می گوید: «بلوری بازی کرد، تو هم بیا و بازی کن.» حتی پیشنهاد می دهند در فیلمهاي تبلیغاتی بازی کند.
زمانیکه به تختی پیشنهاد تبلیغ عسل می دهند. می گوید: «من با خوردن عسل پهلوان نشدم! خاک و خُل خوردم و خوراکم نان و پنیر بودو با سختیها ساختم و تمرین کردم تا به جایی رسیدم.»
ورود جهان پهلوان تختی به دنیای ورزشغلامرضا، ورزش را از نوجوانی آغاز کرد. ورزش ابتدا برای او نوعی تفنن و سرگرمی بود. در همان اوان، خیال قهرمان شدن، مدتی او رابه وسوسه انداخت اما از همان نوجوانی که تازه به فکر باشگاه رفتن افتاده بود، اعتقاد داشت که ورزش برای تندرستی و سلامت جان و تن هردو لازم است.
تختی که پس از بازگشت از خوزستان« مسجد سلیمان» روانه خدمت سربازی شده بود، در سربازخانه با استفاده از فرصتها و توجهات فراهم شده، به ویژه تشویق و حمایت دبیر وقت فدراسیون کشتی که در دژبان ارتش فعالیت داشت، تمرینات کشتی خودرا بار دیگر آغاز کرد.
تختی خود دراین باره می گوید: “وقتی درسال 1328 در مسابقه بزرگ ورزشی «کاپ فرانسه» شرکت کردم، در همان اولین ضربه فنی شدم. اما تمرینهاي جدی و سختی که در پیش گرفتم، مرا یاری کرد تا حقیقت مبارزه را درک کنم، گرچه شور پیروزی در سر داشتم، اما کار و کوشش را سرآغاز پیروزی میدانستم.”
به این ترتیب تختی با تمرین و پشتکار مثال زدنی رفته رفته خودرا از میان بازندهها بیرون کشید و سرانجام درسال 1330 در وزن ششم «79 کیلو گرم» به عضویت تیم ملی درآمد. وی در اولین دوره مسابقههاي کشتی آزاد قهرمانان جهان «هلسینکی، 1951» باوجود ان که هنوز 21 سال داشت، نایب قهرمان جهان شد.
مسابقات سال 1951 هلسینکی «فنلاند» برای تختی آغار راهی بود که طی 15 سال آینده با کسب ده ها پیروزی و فتح سکوهای متعدد قهرمانی در بزرگ ترین میادین بین المللی کشتی ادامه یافت.
در المپیک ۱۹۵۶ ملبورن دریک وزن بالاتر؛ ۸۷ کیلو گرم، بهتر ظاهر شد و به همراه امامعلی حبیبی اولین مدالهاي طلای تاریخ ورزش ایران در المپیک را کسب کردند.
تختی در مسابقات قهرمانی جهان ۱۹۵۹ تهران، ۱۹۶۱ یوکوهاما و ۱۹۶۲ تولیدو به ترتیب به دو مدال طلا و یک مدال نقره رسید. در المپیک ۱۹۶۰ رم هم با ۵ پیروزی با ضربه فنی و یک شکست با امتیاز از عصمت آتلی ترک مدال نقره وزن ۸۷ کیلو را گرفت.
وی که کشتی را از میان وزن آغاز کرده بود با افزایش وزن خود به دستههاي بالاتر رفته و از سال ۱۹۶۲ به دسته ۹۷ کیلو گرم پا گذاشت، اما مشخص شد که رقابت دراین وزن برای قهرمان پا به سن گذاشته دشوار است و او در المپیک ۱۹۶۴ توکیو با شکست از احمد آئیک ترک و مساوی با سعید مصطفائف بلغار به مقام چهارم قناعت کرد.
غلامرضا تختی هم چنین سه بار قهرمان کشتی پهلوانی و پهلوان اول ایران شده بود.
جهان پهلوان تختی به هنگام عزیمت به آخرین سفر خود، در بین خیل عظیم مردمی که برای بدرقه او و همراهانش آمده بودند در گفت و گو با خبرنگار” کیهان ورزشی” گفت: «هیچ چیز نمی تواند مرا خوشحال کند، پول، مدال طلا، عشق و حتی عشق.
نسبت به این مردمی که به فرودگاه آمدهاند، احساس شرمندگی می کنم. راستی چقدر محبت بدهکارم؟ من چراباید کشتی بگیرم؟ چراباید همراه تیم مسافرت کنم، تا سبب این همه ی مراجعت باشم؟
اگر پاسخ به این پرسش را می دانستم من هم میتوانستم ادعا کنم چون دیگران هستم… وقتی کسی نداند چه عاملی سبب خوشحالیاش خواهد شد، یقینا نخواهد توانست بگوید چرا کشتی میگیرد و چرا همراه تیم مسافرت میکند.»
تختی که بی امید به مصاف تازه نفسیها و جوانان جویای نام رفته بود، متاسفانه با بدترین قرعه ممکن نیز مواجه شد به طوریکه پس از پیروزی پنج بر صفر در مقابل حریفی از مجارستان به مصاف “الکساندر مدوید” و “احمد آئیک” «نفرات اول و دوم این دوره از رقابتها» رفت و با قبول شکست در برابر انها برای همیشه با صحنه کشتی خداحافظی کرد.
تختی در دوران زندگی ورزشیاش رکورددار شرکت در المپیکها و کسب بیشترین مدال از این آوردگاه بود. درچهار دوره المپیک حضور داشت و حاصل ان یک طلا، دو نقره و یک عنوان چهارم بود که در کشتی ایران این امر اتفاق نادری است.
جهان پهلوان علاوه بر قهرمانی، به لحاظ منش و رفتار انسانی و سجایای اخلاقی پسندیده و جوانمردی و نوع دوستی شهره خاص و عام بودهاست. او زندگی خودرا وقف مردم کرده بود.
شادروان تختی در ورزش باستانی و کشتی پهلوانی نیز دارای تبحر و مهارت بود، چنان که سه بار پهلوان ایران شد و هر بار کشتیگیران نامداری را مغلوب کرد.
درگذشت تختی جهان پهلوان تختیتختی در ۱۷ دی ۱۳۴۶ در اتاقش در هتل آتلانتیک تهران درگذشت. او دو روز قبل از مرگش یعنی ۱۵ دی، وصیتنامهاش را در دفترخانه اسناد رسمی عدد ۲۰۲ تحت عدد ۳۴۲۸ و با تعیین کاظم حسیبی بعنوان سرپرست فرزندش بابک «که تنها ۴ ماه داشت»؛ به ثبت رسانده بود.
درباره دلایل مرگ او اختلاف نظرهای زیادی وجوددارد. پس از درگذشت تختی، جبهه ملی در بیانیهاي مرگ او را خودکشی اعلام کرد.
خاطره جالب و شنیدنی پرافتخارترین کشتی گیر تاریخ از تختی !آنچه که تختی داشت و دیگران ندارند.
الکساندر مدوید دارنده 10 طلای جهان و المپیک از کشتی خاطره انگیزه اش با آقا تختی می گوید :
«از ناحیه پای راست به شدت آسیب دیده بودم و غلامرضا در حال عبور از رختکن به چشم دید که دکتر تیم شوروی در حال بانداژ پای مصدوم من است. زمانی که تختی رفت، دکتر بلافاصله رو به من کرد و گفت دیگر کارت تمام است،رقیب فهمید پای راست تو آسیب دیده و آسان شکستت میدهد.
حتی سرمربی تیم از من خواست انصراف بدهم و کشتی نگیرم زیرا تختی کشتی گیر سر سخت و قدرتمندی بودو همیشه کشتی هاي من با او یک بر یک یا یک بر صفر می شد اما من روی تشک حاضر شدم و غلامرضا در طول مبارزه حتی یکبار هم به پای آسیب دیده من دست نزد ودر آخر تختی با نتیجه مساوی و به خاطر 100 گرم وزن بیشتر به من باخت اما برنده واقعی او بود. او با همه ی کشتی گیران دنیا فرق داشت، ان مبارزه ام با او پاکترین مبارزه عمرم بود.»
این تنها بخشی از خاطرات الکساندر مدوید، چهره افسانهاي کشتی جهان و دارنده سه مدال طلای المپیک و هفت مدال طلای جهان و از همدورهاي هاي جهان پهلوان تختی است.
اتفاقی که در جریان رقابتهاي جهانی ۱۹۶۲ تولیدو در کشور آمریکا رخ داد. تختی به اسانی میتوانست با استفاده از آسیب دیدگی شدید مدوید شکست یکسال قبل مقابل او در تهران را جبران کند اما او تختی بود معتقد بود باخت جوانمردانه بهتر از برد ناجوانمردانه است او نمیتوانست مانند همه ی باشد که اگر اینگونه بود، جهان امروز در سوگ نیم قرن بی جهان پهلوان بودن آه و حسرت نمیکشید.
تمامی رقبای خارجی آقا تختی وقتی گفت و گو هایشان را میخوانی یا میبینی مثل مدوید، احمد آییک ترک یا چند کشتی گیر دیگر شوروی همگی می گویند تختی یک چیز دیگری بود.
این یک چیز دیگری بود یعنی چی؟
یعنی افتاده بود
با گذشت بود
جوانمرد بود
حسود نبود
هیچ چیزی را برای خودش نمیخواست
مدام پیگر مشکلات مردم بود
به بزرگتر هایش احترام می گذاشت
پهلوان بود
قهرمان جهان و المپیک بود
دل نازک بود
با خدا بود
تمامی مردم را یکسان دوست داشت
اهل دروغ نبود
به دنبال شورای شهر و نمایندگی مجلس نبود
انقدر خوب بود که حریفانش هم دوستش داشتند
تختی همیشه ودر همه ی حال به مردم تعظیم میکرد چه با مدال چه بی مدال.
خلاصه که بنظر من خدا تمامی خوبی ها را یک جا به آقا تختی داده بود.
روحش شاد و یادش گرامی باد.