بهروز افخمی با اشاره به تاثیر جشنوارههای خارجی در سینمای ایران، درباره پخش فیلمهای کمدی معتقد است: فیلم کمدی از ارزشهای اخلاقی کم نمیکند و مردم فیلم کمدی را کمدی میبینند.
به گزارش ایسنا، نشست خبری “تاثیر جشنوارههای خارجی بر سینمای ایران” در نهمین “جشنواره مردمی عمار” در عصرگاه چهارشنبه ۱۲ دی با حضور بهروز افخمی برگزار شد.
این نشست در سالن شماره ۳ سینما فلسطین با تاخیر آغاز شد که موجب اعتراض برخی از حضار نیز شد.
بهروز افخمی با عذرخواهی برای تاخیرش، درباره تاثیر جشنوارههای خارجی بر سینمای ایران، گفت: این موضوع را نمیتوان همینجوری قضاوت کرد و باید در دورههای مختلف آن را بررسی کرد. در دوره ۱۰ ساله جنگ منظورم دهه ۶۰ تا ۷۰ است که تولید فیلم دوباره آغاز شد، تاثیر جشنوارههای خارجی بر سینمای ایران خوب بود. همچنین تاثیر خوبی بر سیاست خارجی ایران داشت که نشان میداد ما در دوران جنگ زندگی میکنیم، فیلمسازی میکنیم و فیلم میبینیم و در انقلاب که فکر میکردند امکان فیلمسازی وجود ندارد فیلمهایی میسازیم که کسی آنها را سفارش نداده است. در واقع فیلمسازی به عنوان ویترین سیاست امور خارجه، برای از بین بردن تصویری که از مردم ایران ساخته شده بود، بسیار خوب بود. تصویری انقلابزده، وحشتزده، گرفتار هرج و مرج از مردم برای مردم دیگر نقاط دنیا ایجاد شده بود و جشنوارههای خارجی توانستند این تصویر را از بین ببرند.
این فیلمنامهنویس ادامه داد: در ۱۰ سال اول آن، فیلمهایی که ساخته شد تنوع بیشتری داشت و تصویر آبرومندی از ما و مردممان عرضه میکرد که خیلی خوب بود. اما تاثیرات دیگری نیز داشت. اینکه فیلمسازهای ما فهمیدند فرش قرمز چیست، شهرت خارج از کشور چیست و بعد از یک دوره ۱۰، ۱۵ ساله، بعد از انقلاب و زندگی کوپنی، یادشان افتاد که در خارج زندگی پر زرق و برقی هم وجود دارد و یاد گرفتند که چطور میشود پولدار شد و روی مغزهای مردم راه رفت. در ۱۰ سال دوم و سوم اوضاع از کنترل خارج شد و فیلمسازهای پیر با پول، شهرت و موفقیت جهانی آشنا شدند و از چپ به راست متمایز شدند و با پیچش تندی که برای راست شدن داشتند، چپ میکردند و به لیبرال تبدیل شدند. منظور چپ ترامپی نیست بلکه منظور آمریکای اوبامایی است. آمریکایی که خودش هم بهوسیله نیروی جهانی بیوطن اداره میشد. در سینما از ۱۰ سال دوم و سوم تماشاچیهای واقعی سینما را ترک کردند و نوعی فیلم تولید میشد که معلوم نبود محتویاتش چیست و تماشاچیها در یک جمعیت ۷۵ تا ۸۰ میلیونی فقط حدود سه میلیون نفر بودند.
وی ادامه داد: در دهه ۷۰ و ۸۰ فیلمهای سینمای ایران را میدیدند چون فیلمسازان مسائل واقعی نداشتند. نمیدانستند گرسنگی چیست، احساس حسرت چیست، روش زندگی طبقه پایین شهر تهران و شهرستانها چیست و فیلمها مربوط به آدمهایی بود که معلوم نیست چه مرگشان است و آدم دلش میخواست به فیلمسازان بگوید من که از فیلمت چیزی نمیفهمم خودت از فیلم چیزی میفهمی؟ دولت هم که میخواست سینما بیآزار باقی بماند، ضرر این کمفعالیتیها را میپرداخت. دولتهای مختلف با نگاه امنیتی برای سیاست وزارت خارجه این فیلمها را که با نام بعد ششم میتوان از آنها یاد کرد، خوب میدیدند و میگفتند اینکه جایزه بگیریم، خوب است. اگر هم ضرر کرد ضررش را میدهیم.
کارگردان «عروس» با بیان اینکه کارگردانها تحت تاثیر دستورالعملهای خارجی بودند، گفت: اما در چهار، پنج سال اخیر تصادفی پیش آمده در حکومت بیوطن و یا جهانوطنی که قصد داشت جامعه ایران را هم در خودش منحل کند. این حکومت تصادف کرده و گیج است و روی کار آمدن ترامپ این تصادف است. چهار، پنج سالی است که این حکومتهای بیاعتبارکننده گیج شدهاند و سیاست مشخصی برای تربیت فیلمسازان جوان ایرانی ندارند و سینمای ما را به حال خود رها کردهاند. به خاطر همین تغییر مختصر نیمتکانی به سینمای ایران وارد شده است و فیلمهای جدی ساخته میشود که معلوم است آدمهای آنها چه مرگشان است. تعدادی فیلم کمدی هم ساخته میشود که از نظر من اشکالی ندارد. در دنیا هم در بین ۱۰ فیلم پرفروش ۸، ۹ تا از آنها شامل فیلم کودک، انیمیشن، قهرمانی و کمدی است. فیلم جدی در سینمای دنیا هم کمتر دیده میشود حتی بیشتر از سینمای ایران و در سینماهای آمریکا هم فیلمهای درام کمطرفدار شده است.
افخمی در ادامه درباره اینکه چرا فیلمهای اجتماعی در سینماها کمتر دیده میشود، گفت: به نظر میآید به خاطر اینکه تلویزیونها بزرگ و با صدای خوب و باکیفیت خوب هستند، بسیاری از مردم ترجیح میدهند فیلمهای جدی را در خانههای خود ببینند و این فیلمها به اکران نمایش خانگی میرود. در عین حال فیلم کمدی میطلبد که دستهجمعی دیده شود و مردم ترجیح میدهند در اجتماع این فیلمها را ببینند. به همین دلیل است که فیلمهای کمدی در سینماها بیشتر دیده میشود و معلوم نیست که چرا فیلمسازها معترضند و مثل آدمهای تصادفکرده و گیج میگویند مافیا وجود دارد و فیلمشان نمایش داده نمیشود. خب مردم دوست ندارند فیلم شما را ببینند.
کارگردان «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» با بیان اینکه در چهار، پنج سال اخیر کمی تماشاچیها واقعی شدند، گفت: اما نمایش فیلمهای جدی با مشکل روبهرو میشود. برای مثال فیلم «لاتاری» که با تهدید و فشار پروانه نمایش گرفت اما در جشنواره فجر نادیده گرفته شد. یا همین فیلم «به وقت شام» که اگر میتوانستند جلویش را میگرفتند یا فیلم «مغزهای کوچک زنگزده» که پایان خوبی نداشت اما یک ساعت اولش فیلم خوبی بود. مردم تماشاچی هستند و با کسی رودربایستی ندارند. فیلمی را که آنها را احمق فرض کند، نمیبینند.
افخمی با بیان اینکه در حال حاضر جشنوارههای خارجی دست از سر سینمای ایران برداشتهاند، گفت: بر همین اساس فیلمسازان پولدار گیج شدهاند و سعی میکنند برای نمایش فیلمسازان جوان مشکل ایجاد کنند و مافیا بسازند و به شورای نمایش نفوذ کنند اما باید توجه کرد که سالن خالی معتبرترین فیلمسازان را هم بیاعتبار میکند و برای جوانهایی که خودشان هم همت داشتهاند در حال حاضر جا باز شده است.
افخمی در ادامه صحبتهایش با بیان اینکه امکانات و مقدمات فرو ریختن سینمای دنیا ایجاد شده است، گفت: اگر “جشنواره عمار” نیز بخواهد جشنواره باشد تمام ایرادها به آن گرفته میشود. بنابراین نباید مانند جشنوارههای دیگر باشد و روشهایش را باید بر اساس وضع واقعاً موجود تغییر دهد. منظور از وضع موجود فرو ریختن سینماهای هالیوودی تسخیر شده توسط یهودیان است. مقدار فروش بلیت در این سینماها به آرامی پایین میآید البته این خیلی مهم نیست چون با گران کردن بلیت این موضوع جبران میشود اما مهم این است که موضوعات در آنجا سانسور میشود و آمریکا جرأت ندارد فیلمهای ضدجنگ را نمایش دهد و تمام فیلمهایی که ضدجنگ بودند در دهه ۷۰ ساخته شدهاند. فیلمهایی که مسائل اجتماعی را در آمریکا نشان میدهند، سرکوب میشوند. برای مثال فیلم “آواتار” که ضد آمریکایی بود بدون بازیگر سه میلیارد دلار فروش رفت اما در جشنوارهها نادیده گرفته شد. سینمای هالیوودی فیلم آواتار را باعث سرکوبی میداند و آن را نادیده گرفته است. همه اینها نشان میدهد که نظام هالیوودی در حال فرو ریختن است. یکی دیگر از زنگ خطرها برای هالیوود خود اینترنت است. نمایش در بازاری مثل آمازون، یوتیوب یا دیگر فضاهای اینترنتی زمینه فرو ریختن را فراهم میکند.
این کارگردان درباره اینکه چگونه فیلمی بسازیم که از جشنوارههای خارجی متاثر نباشد و بتواند خارج از ایران تاثیرگذار باشد، گفت: جشنواره خارجی با سینمای خود آن کشورها نیز فاصله دارد و فیلمی که در این جشنوارهها برنده میشود، پرفروشترین نیست. جشنوارههای اروپایی سعی میکنند فیلمسازان اروپایی را در جهت اهداف ایدئولوژی تربیت کنند. اما مردم فیلمهای دیگری را که در جشنوارهها نیست میبینند. برای فیلمسازی باید هوشیار بود تا دید امکانات واقعی که بزنگاههای جدید را به وجود آورده، کجاست. در حال حاضر عرصه مستندسازی است که پول فراوانی را به همراه میآورد که میتواند مقدمه فیلم داستانی باشد.
افخمی در پاسخ به این سوال که تاثیر جشنوارههای خارجی چه زمانی از سینمای ایران از بین رفت؟، گفت: زمانی که برای “جدایی نادر از سیمین” و فیلم “فروشنده” اسکار گرفتیم این تاثیرات از بین رفتند چراکه به حد خود رسیدند و معتبرترین جایزه تحت تاثیر امواج سیاسی به فیلم “فروشنده” داده شد. باید گفت که اسکار دوم از لج ترامپ به فروشنده داده شد البته بعضیها جوری از فرهادی هواداری میکنند اما حقیقت به ذهن همه انسانها حتی هواداران نیز نفوذ میکند که آیا این فیلم واقعا در حد اسکار بود، با عقل جور درمیآید؟ در بین پنج فیلم واقعا بهترین فیلم بود؟ این نشان میدهد که طرز تفکر پشتوانه جشنوارهها تصادف کرده و گیج است و نمیداند چهکار میکند و از لج ترامپ به این فیلم جایزه داده میشود.
این کارگردان درباره برنامه “هفت” نیز گفت: قرار بر این بود که برنامه هفت به صورت آموزشی و تولیدی باشد و ۱۵ قسمت هم به همین صورت اجرا کردم و فکر میکنم پکیج خوبی برای یادگیری است. اما به دلیل بالا رفتن تعداد تماشاچیها در جریان جشنواره اول جرأت برنامه تولیدی را نداشتم و به دلیل جنجالهایی که در این برنامه به وجود آمد. البته باید بگویم که من آدم جنجالی نیستم و دیگران سعی میکنند کاری کنند که عصبانی شوم و حرفی بزنم که جنجال به پا شود. این جنجالها باعث شد تعداد تماشاگران بالا برود. حتی در بعضی برنامهها و گفتوگوها ۱۰ تا ۱۵ میلیون تماشاچی این برنامه بودند و من با این اتفاق احساس پوچی کردم. نزدیک جشنواره دوم و بعد از آن احساس میکردم دارم فیلمی را کش میدهم و تصمیم گرفتم آن را ادامه ندهم.
افخمی با اشاره به اینکه ساختن فیلم کمدی شرمندگی ندارد، گفت: شوخیهای تند زننده هم در این فیلمها اشکالی ندارد. گاهی بعضیها جوری رفتار میکنند که یک فیلم مبتذل بوده است و این چه اشکالی دارد. شاید یک نفر همین قدر عقلش میرسد. در همین راستا هم مسعود فراستی در برنامه “من و شما” حرف بیمعنایی زد که «من آمدهام در این برنامه تا هشدار دهم که سینمای کمدی مبتذل حاکم میشود». او جوری حرف میزد که انگار میخواهند با توطئه جدیدی در ذهن مردم نفوذ کنند و ارزشهای انقلاب را سست کنند اما اینگونه نیست اما نمایش این فیلمها اشکالی ندارد.
این سخنان افخمی موجب واکنش برخی حاضران شد و آنها نیز معتقد بودند چنین فیلمهایی ارزشهای اخلاقی را از بین میبرد و در تربیت کودکان اثر منفی دارد. افخمی نیز در پاسخ به این واکنشها گفت: مردم فیلم کمدی را کمدی میفهمند و فیلم جدی را جدی؛ و این موضوعات ابتدایی است. مردم ایران فرهنگ دارند و اینطور نیست که مسعود فراستی بخواهد به آنها هشدار دهد. مردم عقل دارند و فیلم کمدی را مانند کمدی نگاه میکنند و فیلم کمدی اصلا موضوعیت ندارد و نیازی به هشدار ندارد. منظور فراستی در آن برنامه هشدار به دولت و دستگاه دولتی بود تا پاپوشی برای فیلمسازان این فیلمها درست کند در حالی که این افراد فقط به دنبال پول درآوردن هستند و قصد پیچیدهای هم ندارند و توطئهگر هم نیستند. لحن او اغراقآمیز است و این لحن فردی است که سینما را جدی میگیرد. در حالی که سینما شأن و مرتبت ادبیات را ندارد و در مرحلهای نیست که تفکر مردم را شکل دهد و در ۵۰ سال اخیر هم شأن آن پایین آمده است و فیلم کمدی نمیتواند ارزشها را عوض کند و مرتبت فیلم کمدی از فیلم جدی پایینتر است.
انتهای پیام