ساعت24-آقای حسن روحانی رئیس دولت ایران 40 سال است از مقامهای درجه اول نظام سیاسی ایران بهحساب میآید. او در این 40 سال همواره یک مقام عالیرتبه امنیتی – سیاسی بوده و دور از ذهن به نظر میرسد بهطور مستمر و همیشه وقت بگذارد برای خرید نیازهای ضروری خانه به فروشگاه برود و از نزدیک با شهروندانی که خرید میکنند رودررو شود.
این مفهوم و داوری البته برای بیشتر مقامهای سیاسی درجهیک ایران و حتی تااندازهای مدیران یکمرتبه پایینتر از وزیر و وکیل نیز مصداق دارد. وقتی رئیس دولت هرگز برای خرید به هیچ فروشگاه کوچک و بزرگ نمیرود و اخبار مربوط به افزایش نرخ کالاها و خدمات را از میان آمارها و گزارشهای رسمی و غیررسمی میشنود و میخواند تنها و حداکثر در جمع خانواده و مدیران است و با اظهار تأسف و یا توبیخ برخی مقامها از کنار این داستان میگذرد. اگر رئیس دولت این روزها سری به کوچه و خیابان و شهرها و مترو، اتوبوس و تاکسی و محلهای تجمع جوانان میزد و احساس اندوه و خشم شهروندان را از نزدیک میدید شاید درروش اداره کشور به همان میزانی که اختیار دارد دگرگونی ایجاد میکرد. این روزها حال مردم خوب نیست آقای رئیسجمهور،واقعاً حال مردم خوب نیست . آقای روحانی کاش میشد با شهروندان به زبان آنها حرف بزنید و کاش میتوانستید بیشتر و بهتر حرف بزنید.
در شرایطی که شهروندان ایرانی دربند و زندان دیو تورم و رکود گرفتارند و تا روزی که نتوانند چشماندازی روشن برای آینده ترسیم کنند بدانید و آگاه باشید حرفهای شما درباره اینکه تحریمها بر اقتصاد ایران بیاثر بوده است را نیز نمیشنوند.بیان حرفهای ناشناس بازندگی روزمره شهروندان از سوی بالاترین مقامهای اقتصادی مثل رئیس سازمان برنامهوبودجه و رئیسکل بانک مرکزی که وعده یارانه و دلار ارزان میدهند نیز برای شهروندان ایرانی بیمعنا شده است. به نظر میرسد سیاست ورزان ایرانی نیز در دو جناح اصلی قدرت نیز آنقدر سرگرم زدوخورد باهم درباره هر موضوع داخلی و دیپلماتیک هستند که از گرفتاری شهروندان درک درستی ندارند. مردم ایران نشان دادهاند اگر به مدیران اعتماد کنند و برایشان آشکار شود مسئولان حرف درست میزنند بردباری را در دستور کار قرار میدهند اما در این وضعیت به نظر نمیرسد این اعتماد را داشته باشند.
مردم ایران در این روزهای سخت دو چیز از سیاستمداران بهویژه رئیس دولت میخواهند: نخستین خواسته ایرانیان این است که به درک و شعور آنها احترام گذاشته شود . این خواسته شهروندان چگونه ممکن است از سوی دولت اجرایی شود و شهروندان به آن احساس خوب داشته باشند؟ یکراه آسان و کمهزینه این است که مدیران ارشد اینقدر مردم را ساده فرض نکنند و اگر نمیتوانند به هر دلیل همه حقایق این روزها را بر زبانآورند دستکم چیزی نگویند که مردم را ناراحت کند. رئیس بانک مرکزی ایران بهعنوان نمونه بارز کسی که میتواند بابیان واقعیتها آب بر آتش خشم مردم از روند فزاینده نوسان دلار بریزد نباید بیش از این چیزی بگوید. این روزها دهها نفر از مقامهای سیاسی کشوری و لشکری بدون اینکه دستکم یکبار نظر مردم را بهصورت آشکار و پنهان جویا شوند درباره اینکه چرا باید مسائل مربوط به پولشویی جهانی را بپذیریم یا نپذیریم به جدال باهم میپردازند. به مردم احترام بگذاریم و این کاررییس دولت است که واقعیت را به شهروندان بگوید. دومین خواسته مردم ایران این است که رئیس دولت بداند و بفهمد که از دست رفتن تا 60 درصد قدرت خرید در کمتر از نیم سال ، به زبان آسان میآید و این درد بزرگی برای خانوادههای ایرانی است. کاش رئیس دولت نه به شکل مصنوعی و حفاظتشده بلکه به شکل واقعی برای خانه خرید میکرد و اندوه مردم را میدید.