خبرگزاري آريا –
اجازه ندهيد ترس از شکست بر شما غلبه کند
همه ما دلمان ميخواهد پيشرفت کنيم و اهدافي را که در سر داريم تحقق ببخشيم، اما چرا فقط تعداد اندکي از ما به آرزوهايمان ميرسيم؟ در ادامه، از ترسهايي خواهيم گفت که قدرت تصميمگيري را از ما ميگيرند، اما اگر ياد بگيريم بر ترسهايي که نميگذارند تواناييهايمان را به چالش بکشيم غلبه کنيم، خواهيم توانست اهدافي را که دستنيافتني مينمايند به واقعيت تبديل کنيم.
از شکست ميترسيد
هرچه در زندگي اهداف دورتري داشته باشيد، سختتر خواهيد توانست به انتظاراتي که از خودتان داريد جامه عمل بپوشانيد. در نتيجه، چون از شکست ميترسيد و فکر ميکنيد به اهداف مورد نظرتان دست نخواهيد يافت، ترجيح ميدهيد دست روي دست بگذاريد و هيچ قدمي در جهت تحقق اهدافتان برنداريد. اما با اين طرز فکر فقط خودتان را عقب مياندازيد و هرگز نخواهيد توانست به قابليتهايي که در وجودتان نهفته است پي ببريد.اجازه ندهيد ترس از شکست بر شما غلبه کند.
ميپرسيد چرا؟ خوب معلوم است، چون بيعملي و دست روي دست گذاشتن به ضررتان تمام خواهد شد. همه ما در مقاطع مختلفي از زندگي به لحظات سرنوشتسازي برميخوريم که اگر دست بجنبانيم، زندگيمان را از اين رو به آن رو خواهند کرد و اين فقط به تصميم خودمان بستگي دارد که به اين فرصتها پشت پا بزنيم يا از آنها در جهت تحقق اهدافمان سود ببريم.يادتان نرود هيچ موفقيت بزرگي بدون زحمت به دست نميآيد.
آدمهاي موفقي که در برنامههاي تلويزيوني حضور مييابند، يک شبه به مدارج عالي نرسيدهاند. شما فقط نتيجه زحمتشان را ميبينيد، حال آن که براي رسيدن به اين موفقيت چه فراز و فرودهايي که تجربه نکردهاند. پس اگر دست به کاري زديد که نتيجهاش به دلخواهتان تمام نشد، فکر نکنيد شکست خوردهايد، بلکه از اين تجربه درس بگيريد. اين تجربه کمکتان خواهد کرد که اشتباهات گذشتهتان را در تلاشهاي بعدي تکرار نکنيد.
از موفقيت ميترسيد
به احتمال زياد ترس از موفقيت کمتر به گوشتان خورده است. بله، همان طور که خيليها از شکست واهمه دارند، آدمهايي هم هستند که از موفقيتهاي آنچناني ميترسند. بهبود روابط اجتماعي، رشد و توسعه فردي و ارتقاي شغلي نمونههايي از موفقيت هستند که بسياري از ما به آنها فکر ميکنيم.
به دنبال هر نوع موفقيتي که هستيد، ابتدا بايد اين واقعيت را بپذيريد که هيچ موفقيتي بدون تغيير حاصل نميشود، يعني همين طور که قدم به قدم به موفقيت نهايي نزديکتر ميشويد، روند بعضي امور تغيير خواهد کرد. چون به اين تغييرات عادت نداريد، شايد در ابتدا احساس خوشايندي نداشته باشيد.
توصيه ميشود از اين احساس ناخوشايند که چيزي شبيه ترس و اضطراب است به وحشت نيفتيد، چرا که اين دلهره صرفاً يک بخش طبيعي از فرآيند موفقيت است و چيز عجيب و غريبي نيست.وقتي دست به کار جديدي ميزنيد، اولش هيجانزده، پرانرژي و در عين حال مضطرب هستيد.
هميشه بخشي از دلهرهتان به اين دليل است که ميترسيد شکست بخوريد و بخش ديگر آن بابت ترس از موفقيت است. آدمهايي که از موفقيت ميترسند از خودشان ميپرسند: «اگه موفق بشم بعدش چي ميشه؟ نکنه يه عالمه کار خالي شه روي سرم، طوري که نتونم از پس همهشون بربيام؟»پيشنهاد ميکنيم براي اتفاقاتي که هنوز نيفتادهاند، از پيش برنامهريزي نکنيد.
براي کسي که از بيرون به قضيه نگاه ميکند، چنين پرسشهايي احمقانه به نظر ميرسند، در حالي که براي شما همين دغدغههاي بيمورد آنقدر جدي و واقعي هستند که حتي فکرشان مضطربتان ميکند. بجاي اين که بيهوده غصه بخوريد، به خودتان بگوييد: «درسته سؤالاتي که الان توي ذهنمه چيزايي هستند که ممکنه در آينده مجبور بشم بهشون فکر بکنم، اما واقعيت اينه که در حال حاضر دونستن راهحل اين سؤالها به دردم نميخوره و بعدا ميتونم هر موقع وقتش شد براشون يه چارهاي پيدا کنم.»نيازي نيست براي اتفاقاتي که هنوز نيفتادهاند از پيش تصميم بگيريد. اين کار فقط باعث ميشود بيدليل بترسيد و نتوانيد در قدمهاي بعدي درست عمل کنيد.
بيشتر به اموري بپردازيد که در حال حاضر ميتوانيد انجامشان دهيد و غصه چيزهايي را نخوريد که کنترلشان از دستتان خارج است. بجاي اين که مدام به فکر اتفاقات آينده باشيد، همه قدرتتان را به کار بگيريد تا موانعي را که امروز پيش پايتان قرار دارند از بين ببريد. مقصود اين نيست که به کل از آينده چشم برداريد، بلکه لازم است موانعي را که شايد در آينده سر راهتان سبز شوند از همين الان تشخيص دهيد، ولي نيازي نيست براي رفعشان پيشاپيش اقدام کنيد.
اگر از ترس واقعيتهاي امروز مدام به گذشته بچسبيد، از پيشرفت باز خواهيد ماند
از قضاوت ديگران ميترسيد
خيلي از ما با اين باور بزرگ شدهايم که اگر در زندگي به هر موفقيتي برسيم، ديگران حمايتمان خواهند کرد و از موفقيتمان خشنود خواهند شد. اما واقعيت ميتواند چيز ديگري باشد. در زندگي واقعي، آدمهاي زيادي هستند که ممکن است از موفقيتهاي اطرافيانشان دلگير شوند. اين قبيل آدمها به پيشرفت ديگران حسادت ميکنند.
آنها برايشان اهميتي ندارد که به چه دستاوردي رسيدهايم و حتي اگر کاري که انجام دادهايم به نفع بشريت باشد، باز هم قضاوتمان خواهند کرد. چنانچه بيش از حد به نظرات اطرافيانتان اعتنا کنيد، بعد از مدتي به آدمي تبديل ميشويد که ديگران برايش تصميم ميگيرند و از خودش هيچ ارادهاي ندارد. بگذاريد ديگران هر چه دلشان خواست درباره تصميماتتان بگويند.
به خودتان بقبولانيد که نميتوانيد جلوي افکار مردم را بگيريد، چون آنها هر کاري هم که بکنيد، در نهايت آنطور که خودشان دوست دارند قضاوتتان خواهند کرد. به تدريج در ادامه مسير ياد خواهيد گرفت که قضاوتهاي نابجاي ديگران بيش از آن که به شخص شما مربوط باشد، در واقع آينه تمامنماي چيزي است که خودشان هستند.
ميترسيد از گذشته دل بکنيد
به ده سال پيش فکر کنيد که جوانتر بوديد. آن وقتها زندگي آسانتر نبود؟ واقعيت اين است که آن روزها وظايف کمتري براي انجام دادن داشتيد و به همين دليل زندگي برايتان آسانتر سپري ميشد.
اگر از ترس واقعيتهاي امروز مدام به گذشته بچسبيد، از پيشرفت باز خواهيد ماند. وابستگي به گذشته ممکن است وادارمان کند تصميماتي بگيريم که به هيچ وجه با شرايط فعليمان همخواني ندارند.
ميترسيد تنها بمانيد
همه ما دلمان ميخواهد دوستمان بدارند و حمايتمان کنند. بدون شک از اين که احترام ببينيم و به خاطر کارهايي که انجام ميدهيم تحسين شويم، لذت خواهيم برد. اما گاهي آنچه ما از زندگي ميخواهيم با اهداف ديگران در تضاد است. بدانيد موفقيت زماني حاصل ميشود که تصميم بگيريد کاري انجام دهيد که اکثريت تمايلي به انجامش ندارند.
قبول کنيد شايد مجبور شويد مسير موفقيت را تنهايي طي کنيد، چون بيشتر افراد اين روحيه را ندارند که مثل شما براي رسيدن به اهدافشان سخت تلاش کنند. بايد با موانع زيادي دست و پنجه نرم کنيد، حال آن که فقط گروه اندکي درکتان خواهند کرد. از اين رو، شايد فکر کنيد تا به حال هيچ کس در مسيري که شما به آن وارد شدهايد قدم نگذاشته است، اما اصلا اين طور نيست؛ کساني هم هستند که با مشکلات مشابه شما پيشتر روبرو شده اند.
شايد جزييات مسير متفاوت باشد، اما در نماي کلي بيشتر آدمهاي موفق تقريبا مشکلات يکساني را تجربه کردهاند.آن قدرها هم که فکر ميکنيد تنها نيستيد. در هر مرحلهاي از زندگي با سختيهايي مواجه خواهيد شد که پيش از شما کساني بودهاند که بر اين سختيها غلبه کنند. پس اگر کس ديگري توانسته اين سختيها را پشت سر بگذارد، چرا شما چرا نتوانيد؟
ميترسيد وقتتان تلف شود
«متأسفم که زمان داره ميگذره و من هنوز هيچ کار خاصي انجام ندادم.» اينها کلماتي است که خيلي از ما در پسِ ذهنمان داريم، به ويژه کساني که در زندگي دنبال يک مسير جديد ميگردند. هر چه سنمان بالاتر ميرود، بيشتر متوجه گذر زمان ميشويم و سعي ميکنيم از وقتمان نهايت استفاده را ببريم.
اگر براي يادگيري يا انجام کاري وقت گذاشتهايد، مطمئن باشيد که ارزشش را دارد، چون در آينده همين چيزي که ياد گرفتهايد يا کاري که انجام دادهايد، زمينهساز مسيرهاي جديد ديگري در زندگيتان خواهد شد.به جاي اين که به انجام دادن يا ندادن کاري شک کنيد، به پيامدهاي انجام ندادن آن کار فکر کنيد و از خودتان بپرسيد اگر تصميم بگيرم که اين کار را نکنم چه خواهد شد.
منبع: روزنامه آرمان امروز