تبلیغات ویژه

» خرید ممبر تلگرام »طراحی سایت و سئو »خرید فالوور و لایک »ادمین حرفه ای اینستاگرام »پکیج آموزش ارزهای دیجیتال »تبلیغات در اینستاگرام »خرید پیج اینستاگرام

مطالب مهم




دانلود رمان تنهایی دالیا | سمانه امینیان ویژه نگاه دانلود

نویسنده : نگاه یک دیدگاه بازدید : 2,417 تاریخ : ۲۵ مهر ۱۳۹۷

دانلود رمان تنهایی دالیا | سمانه امینیان ویژه نگاه دانلود

دانلود رمان تنهایی دالیا | سمانه امینیان ویژه نگاه دانلود

دخترى همانند من و تویى که با هزار امید و آرزو دل به مردى می‌بندد و به امید ساختن یک

خانه همراهش می‌شود؛ اما آنچه که انتظارش را می‌کشد ویرانه‌ای بیش نیست.

نفس‌هایم تنگ است و برایم مهم نیست که تا پایان این راه، چه مدتى باقى‌ست. مى‌خواهم

در این سکوت، در این اتاق کوچک سلولم، زندگى را براى همیشه کنار بگذارم. مگر زندگى جز

حسرت و کینه، برایم چه چیز گذاشت که برایش بجنگم. 

دانلود رمان تنهایی دالیا | سمانه امینیان ویژه نگاه دانلود

دانلود رمان تنهایی دالیا | سمانه امینیان ویژه نگاه دانلود

پیشنهاد: دانلود رمان او مرا کشت ویژه نگاه دانلود قسمتی از داستان : 

من مانده‌ام، تنها، با عکس کوچک درون دستم. یک روز، دو روز، اصلاً نمی‌دانم چند روز از این‌جا

آمدنم می‌گذرد. تنها می‌دانم، تمام زندگى‌ام بالاخره نابود شد و تمام آسمان و ریسمان بافتن‌هایم،

اثرى نداشت.

پیشنهاد : دانلود رمان تقاص این روزها ویژه نگاه دانلود

چه کسى فکرش را می‌کرد از آن زندگى، همچین چیزى باقى بماند؟! خدایا ان‌قدرخسته‌ام، که دیگر

توان نفس کشیدن هم ندارم. تنها می‌خواهم هرچه زودتر مرا به عزیزم برسانى؛ حال فرقى نمی‌کند،

گـ ـناه‌کار یا بى‌گـ ـناه؛ تنها مرا برسان! هرچند تنها تو می‌دانى اگر خود آن گـ ـناه را انجام می‌دادم،

اکنون آرامش بیشترى داشتم و این‌گونه این عذاب، مرا مثل خوره نمی‌خورد. اى کاش واقعاً من خودم

آن نامرد را کشته بودم و این تصور واقعیت داشت و من، مجبور به بازی کردن آن نبودم.
همه فکر می‌کنند از آن شب به بعد، لال شده‌ام؛ ولى، آیا فکر هم کرده‌اند که چه‌گونه می‌توانم با

کشیدن آن همه درد، زبان در دهان بچرخانم؟! چه‌گونه از بى‌رحمى آن حیوان بگویم؟ در تمامی این

سال‌ها، تنها نقاب خوشبختى به صورت زده بودم و خوشبختى و آرامش تنها برایم سراب بودند.

چه‌گونه به این جماعت نفهم، حالى کنم که من حتى به دروغ، راضى و خوشحال از این اتهام هستم.

باز هم صداى نگهبان بلند می‌شود و نامم را فریاد می‌زند. چرا دست از سرم برنمی‌دارند؟! چرا به

یک‌باره، طناب دار را دور گردنم نمی‌انداختند و مرا راحت نمی‌کردند؟! چه فرقى داشت که من

گـ ـناه کرده باشم یا نه؛ مهم این است که من هم مقصر بودم. 




پیشنهاد میشه بخونید : برای مشاهده جزئیات کامل این خبر «دانلود رمان تنهایی دالیا | سمانه امینیان ویژه نگاه دانلود»اینجا را کلیک کنید. شفاف سازی:خبر فوق در سایت منبع درج شده و صرفا در این سایت بازنشر شده است .چنانچه به خبر فوق اعتراض دارید جهت حذف آن «اینجا» را کلیک کنید.

گزارش تخلف

تمامی مطالب از سایت های مجاز فارسی و ایرانی تهیه و جمع آوری شده است، در صورت وجود هرگونه مشکل از طریق صفحه گزارش تخلف اطلاع دهید.

اخبار برگزیده

هم اکنون میخوانند ..