خبرگزاري آريا –
نگراني ميتواند نقش مهمي در زندگي ايفا کند
نگراني ميتواند نقش مهمي در زندگي ايفا کند و لزوما قرار نيست مخرب يا بينتيجه باشد. نگراني و دلواپسي ميتواند انگيزهاي باشد براي رفتارهايي که منجر به سلامت بيشتر، موفقيت بيشتر و رسيدن به شرايط خوشايندتر ميشوند.
نگراني هم مانند بيشتر احساسات منفي ديگر، عملکرد خودش را دارد. اگر دليلي براي نگراني وجود نداشت نگران نميشديم!
نگراني هدفي دارد
وقتي صحبت از نگراني و دلواپسي ميشود، عملکرد آن کاملا روشن است: توجه ما را به سمت اين واقعيت معطوف ميکند که شايد لازم باشد براي آماده شدن يا پيشگيري، کاري بکنيم و به ما انگيزه ميدهد که درموردش کاري بکنيم.
اين شرايط ميتواند به انتخابهاي مهمي منتهي شود؛ اگر شما نگران تصادف کردن باشيد، کمربند ايمني را ميبنديد. اگر نگران سرطان پوست باشيد، ضد آفتاب ميزنيد. نگراني، شما را به سمت رفتاري سوق ميدهد که شايد دردسرساز باشد اما محافظت کننده است.
نگراني شما را آماده هم ميکند: اگر نگران مصاحبهي شغلي که در پيش داريد باشيد، زمان بيشتري صرف آماده کردن خودتان ميکنيد. نگراني به شما ميگويد که موقعيت جدي و خطرناکي در پيش است و اين را در ذهن شما برجسته ميکند تا کاري بکنيد.
اگر ما هرگز نگران آينده نباشيم، خودمان را در معرض خطر و ريسکي جدي قرار خواهيم داد. حتي زمانيکه شما کنترلي روي چيزي که قرار است روي بدهد نداريد، نگراني ميتواند به عنوان يک حائل يا دفاع هيجاني عمل کند. احساس نگراني آنقدر ناخوشايند است که دست کم، هر اتفاقي که در نهايت روي بدهد، در مقايسه با آن احساس نگراني، حس بهتري خواهد داشت.
به طور کلي: به اندازه نگران بودن بهتر از اصلا نگران نبودن است. البته عمل کردن به اين توصيه کمي سخت است. همهي ما نگراني را به طور طبيعي در وجود خود داريم، اما اينکه چقدر به آن وابستهايم و عادت کردهايم به ژنتيک، والدين، نگرش فردي و پيرامونمان برمي گردد.
درست است که نگراني جنبههاي مثبتي هم دارد اما اگر زياد از حد باشد مشکل ساز خواهد شد. تقريبا ۸۵ درصد از چيزهايي که درموردشان نگرانيم هرگز روي نميدهند.
چگونه بهتر و سالمتر نگران باشيم؟
۱٫ نگراني ناسالم را از خود دور کنيد
اگر نگراني و دلواپسيهاي شما زندگيتان را مختل کند، اگر نتوانيد تمرکز کنيد، اگر مانع لذت بردنتان از زندگي بشود، اگر مدام نگران بودن شما در مورد جريان امور باعث شود امروز و فردا کنيد، اگر نگرانيهاي هميشگي شما خواب و استراحت را از شما بگيرد، اگر در مورد موضوعي هميشه و هميشه نگران باشيد و نتوانيد آن را از خود دور کنيد، اين نگراني مخرب است و به هيچ دردتان نميخورد.
اگر قرار باشد از موقعيتهايي که در زندگيتان پيش ميآيد فاجعه سازي کنيد و بدترين حالتهاي ممکن را به ذهن بياوريد و همين باعث شود بيشتر مضطرب و نااميد شويد، نگراني برايتان چه کارکرد مثبتي خواهد داشت؟
۲٫ نگراني را با نشخوار فکري اشتباه نگيريد
نگراني يعني متمرکز شدن روي حنبههاي منفي و اتفاقهاي منفي آينده که ميتواند شما را آماده کند و يک پيش زمينه به شما بدهد. اما نشخوار فکري يعني غرق شدن در اشتباهات گذشته و آنچه قبلا روي داده. اين سيکل معيوبي از افکار است که ميتواند افسردگي به بار بياورد.
۳٫ يک چک ليست براي نگرانيهايتان تهيه کنيد
يک چک ليست براي نگرانيهايتان داشته باشيد
يک چک ليست براي نگرانيهايتان داشته باشيد. از خودتان بپرسيد: اگر نتيجهي آنچه روي داد منفي بود، آيا از الان آماده هستم؟ چه کار ميتوانم بکنم تا آماده شوم؟ آيا کاري ميتوانم بکنم که احتمال نتيجهي مثبت را بيشتر بکنم؟
اگر از تمام اين احتمالات خسته شديد، تمام کاري که ميتوانيد بکنيد اين است که حواس خودتان را پرت کنيد. در بدترين حالت که کاري از دست شما ساخته نيست تا اقدامي انجام دهيد، بايد صبر کنيد تا آن نتيجهي بد بيايد و بگذرد. مغز ما ابهام را دوست ندارد و ترجيح ميدهد همه چيز برايش شفاف باشد.
۴٫ مدت زماني که نگران هستيد را محدود کنيد
سعي کنيد براي خودتان «دورهي نگراني» تعيين کنيد يا زمانهايي را مشخص کنيد و فقط در همان زمانها به خودتان اجازه بدهيد که مثلا ۱۵ دقيقه نگران باشيد. هر وقت احساس نگرانيتان شروع شد به خودتان بگوييد: بايد تا ده صبح صبر کنم و آن وقت اجازه دارم به نگرانيام به پردازم. با اين کار کنترلتان روي احساساتتان بيشتر شده و به خودتان آموزش ميدهيد که فقط در زمانهاي خاصي نگران باشيد.
۵٫ اجازه ندهيد افکارتان شما را آشفته کند
اينکه فکر ميکنيد چيزي روي خواهد داد، به اين معني نيست که حتما روي خواهد داد! از خودتان بپرسيد: آيا فکرم درست است؟ فايدهاي هم دارد؟ کمي از افکارتان فاصله بگيريد و ذهن آگاهي را تمرين کنيد. سعي کنيد با تمام حواستان در زمان حال ارتباط برقرار کنيد: بدنتان را روي صندلي حس کنيد، پابرهنه روي سنگ يا چمن راه برويد و يا روي يک شيء تمرکز کنيد و به جزئياتش بپردازيد.
۶٫ نگرانيتان را سرکوب نکنيد
اگر سعي کنيد احساساتتان را سرکوب کنيد، قويتر بازخواهند گشت. احساسي که داريد به دليل خاصي وجود دارد و آگاه کننده است. اگر احساس نگراني شما به شما ميگويد که چيزي وجود دارد که بايد به آن توجه کنيد، پس ناديده گرفتن آن ميتواند به ضررتان تمام شود.
نگرانيتان را سرکوب نکنيد
اجازه دهيد نگراني به شما انگيزه بدهد، اما اگر متوجه شديد فايدهاي ندارد سعي کنيد با سرگرم شدن با فعاليتهاي ديگر، ذهنتان را از درگيري با نگرانيها و دلواپسيها رها کنيد. روي کارتان تمرکز کنيد، يک کار دوست داشتني انجام بدهيد يا ميتوانيد با يک کتاب رنگ آميزي مخصوص بزرگسالان مشغول شويد. شما نميتوانيد همزمان کاري انجام دهيد و نگران هم باشيد.
منبع: bartarinha.ir