50 نمونه از احادیث ارزشمند امام حسن مجتبی (ع) در قالب سخنان ارزشمند و متن زیبا از امام حسن مجتبی را در اینجا بخوانید.
1- به درستى كه خداوند ماه رمضان را ميدان مسابقه خلق خود ساخته تا به وسيله طاعتش به رضاى او سبقت گيرند.
«تحف العقول ؛ ص 239»
2- به خدا قسم اگر پرده برگيرند ؛ معلوم مىشود كه نيكوكار مشغول كار نيك خود است و بدكار گرفتار بدكردارى خود.
«تحف العقول ؛ ص 240»
3- اى پسرم با هيچكس برادرى مكن تا بدانى كجا مىرود و از كجا مىآيد و چه ريشهاى دارد ؛ پس چون خوب از حالش آگاه شدى و معاشرتش را پسنديدى با او برادرى كن به شرط گذشت از لغزش و كمك در تنگى.
«تحف العقول ؛ ص 236»
4- از ان حضرت سؤال شد : ترس چيست ؟ فرمود : دليرى بر دوست و گريز از دشمن.
«تحف العقول ؛ ص 227»
5- ننگ كشيدن آسانتر از دوزخ رفتن است.
«تحف العقول ؛ ص 237»
6- سفاهت ؛ به پستى گراييدن و با گمراهان نشستن است .
«بحار الانوار ؛ ج 78 ؛ ص 115»
7- ان حضرت در وصف برادر « دوست » نيكوكارش فرمود : از همه ی مردم در چشم من بزرگتر بودو سر بزرگوارى او درنظر من كوچكى دنيا در چشم او بود ؛ جهل و نادانى بر او تسلط نداشت ؛ اقدام نمىكرد مگر بعد از اطمينان به سودمند بودن ان . نه شكايتى داشت و نه خشم و دلتنگى .
بيشتر عمرش خاموش بود ؛ و چون لب به سخن مىگشود بر همه ی گويندهها چيره بود ؛ ضعيف و ناتوان مىنمود ؛ اما هنگام نبرد شيرى درنده بود . چون با دانشمندان مىنشست به شنيدن شيفتهتر بود تا گفتن.
به هنگام ضرورت سخن ؛ سكوت خودرا مىشكست. نمىگفت انچه را عمل نمىكرد و عمل مىكرد انچه را نمىگفت ؛ چون در برابر دو كار قرار مىگرفت كه نمىدانست كدام خداپسندانهتر است ان را درنظر مىگرفت كه پسند نفسش نبود ؛ هيچكس رابه خاطر كارى كه مىتوان از ان عذرى آورد سرزنش نمىكرد .
«تحف العقول ؛ ص 237»
8- كسى كه عقل ندارد ادب ندارد ؛ و كسى كه همت ندارد مروت ندارد ؛ و كسى كه دين ندارد حيا ندارد. و خردمندى موجب رفت و آمد نيكو با مردم است ؛ و به وسيله عقل سعادت هردو عالم به دست مىآيد .
«بحار الانوار ؛ ج 78 ؛ ص 111»
9- تعجب مىكنم از كسانيكه در غذاى جسم خود فكر مىكنند ولى در امور معنوى و غذاى جان خويش تفكر نمىكنند. شكم را از طعام مضر حفظ مىكنند ولى در روح و روان خويش افكار خبيث و پستى را وارد مىكنند.
«بحار الانوار، ج 1 ؛ ص 218»
10- حضرت مجتبى – عليه الاسلام – بهترين جامههاى خودرا در موقع نماز مىپوشيد ؛ كسانى از ان حضرت سبب اين كار را سؤال كردند ؛ در جواب فرمود : خداند جميل است و جمال و زيبايى را دوست دارد به اين جهت خودرا در پيشگاه الهى زينت مىكنم ؛ خداوند امر فرموده كه با زينتهاى خود در مساجد حاضر شويد.
«تفسير عياشى ؛ ج 2 ؛ ص 14»
11- تنها چيزى كه دراين دنياى فانى ؛ باقى مىماند قرآن است ؛ پس قرآن را پيشوا و امام خود قرار دهيد ؛ تا به راه راست و مستقيم هدايت شويد.
همانا محق ترين مردم به قرآن كسانى هستند كه بدان عمل كنند گرچه ان را حفظ نكرده باشند ؛ و دورترين افراد از قرآن كسانى هستند كه به دستورات ان عمل نكنند گرچه قارى و خواننده ان باشند.
«ارشاد القلوب ؛ ص 102»
12- اى مردم هر كس براى خدا اخلاص ورزد و سخن وی را راهنماى خود قرار دهد به راهى كه درستتر و استوارتر است هدايت مىشود و خداوند وی را براى آگاهى و هوشيارى توفيق داده و به عاقبت خوش كمك كرده است.
«تحف العقول ؛ ص 229»
13- پرسش صحيح نيمى از علم است ؛ و مدارا كردن با مردم نيمى از عقل است ؛ و اقتصاد و اعتدال در زندگى نيمى از مخارج است.
«شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد ؛ ج 18 ؛ ص 108»
14- بيشترين زيركى ؛ ترس از خدا و پرهيزكارى است و بيشترين نادانى ؛ عياشى و شهوترانى است.
«حليه الاولياء ؛ ج 2 ؛ ص 37»
15- مادرم فاطمه « س » را ديدم كه شب جمعه تا صبح مشغول پرستش و ركوع و سجود بودو شنيدم كه براى مؤمنين دعا مىكرد و اسامى آنان را ذكر مىنمود و براى آنان بسيار دعا مىكرد ولى براى خودش دعا نكرد ؛ پس به او عرض كردم : مادر چرا همانطور كه براى ديگران دعا كردى براى خودت دعا نكردى ؛ فرمودند : پسرم ؛ اول همسايه را مقدم دار و سپس خود و اهل خانه را .
«بحار الانوار ؛ ج 43 ؛ ص 81»
16- رسول خدا « ص » فرمود : محبت و دوستى ما اهل بيت را اختيار كنيد ؛ چون هر كس خدا را در حالى ملاقات كند كه ما اهل بيت را دوست داشته باشد ؛ با شفاعت ما وارد بهشت مىشود.
«محاسن ؛ ص 61»
17- اى مردم ! از جدم پيامبر خدا شنيدم كه مىفرمود : من شهر علم و دانشم و على « ع » دروازه ان است ؛ آيا از غير دروازه وارد شهر مىشوند ؟
«امالى صدوق ؛ ص 207»
18- شخصى به امام حسن – عليه السلام – عرض كرد : اى پسر پيامبر خدا چرا ما از مرگ اكراه داريم و ان را دوست نداريم ؟ حضرت فرمود : چون شما آخرت خودرا خراب و دنيايتان را آباد كردهايد ؛ بنابراين انتقال از عمران و آبادانى به خرابى و ويرانى را دوست نداريد .
«بحار الانوار ؛ ج 44 ؛ ص 110»
19- قسم به خداوند ! هر كس ما را دوست داشته باشد ؛ گرچه در دورترين نقاط مانند ديلم اسير باشد ؛ دوستى ما براى او مفيد است . همانا محبت ما گناهان فرزندان آدم را از بين مىبرد ؛ همانگونه كه باد برگ درختان را مىريزد .
«بحار الانوار ؛ ج 44 ؛ ص 24»
20- بيشتر اهل كوفه به معاويه نوشتند : ما با تو هستيم ؛ اگر مىخواهى ما حسن « ع » را دستگير مىكنيم و پيش تو مىفرستيم . بعد خيمه امام حسن « ع » را تاراج كرده و ان حضرت را زخمی كردند.
پس امامحسن « ع » به معاويه نوشت : همانا اين امر « حكومت » و جانشينى پيامبر از ان من و اهل بيت من است و براى تو و اهل بيت تو حرام است ؛ من اين مطلب را از رسول خدا شنيدم .
قسم به خداوند ؛ اگر يارانى شكيبا و آگاه به حق خويش مىيافتم ؛ تسليم تو نمىشدم و انچه را مىخواستى به تو نمىدادم .
«بحار الانوار ؛ ج 44 ؛ ص 45»
21- اگر همه ی دنيا را تبديل به يك لقمه غذا كنم و به انسانى كه خدا را از روى خلوص پرستش مىكند بخورانم ؛ باز احساس مىكنم كه در حق او كوتاهى كردهام .و اگر از استفاده كردن كافر از دنيا جلوگيرى كنم تا به ان اندازه كه جانش از شدت گرسنگى و تشنگى به لب برسد ؛ آنگاه جرعهاى آب به او بدهم ؛ خودرا اسرافكار مىپندارم .
«تنبيه الخواطر و نزهة النواطر « مجموعه ورام » ؛ ج 1 ؛ ص 350»
22- والاترين مقام نزد خداوند ؛ از ان كسى است كه بيشتر از همه ی به حقوق مردم آشنا باشد ودر اداى ان حقوق ؛ بيشتر از همه ی كوشا باشد . و كسى كه در برابر برادران دينى خود تواضع كند ؛ خداوند وی را از صديقين و شيعيان اميرالمؤمنين – عليه السلام – قرار مىدهد .
«حياة امام حسن بن على ؛ ج 1 ؛ ص 319»
23- پيامبر خدا « ص » فرمود : هيچ بندهاى حقيقتا مؤمن نيست مگر اينكه نفس خودرا شديدتر از ارزیابی بين دو شريك و يا ارزیابی مولا از بنده خود مورد ارزیابی قرار دهد .
«بحار الانوار ؛ ج 70 ؛ ص 72»
24- پيامبر خدا « ص » فرموده است : يكى از موجبات آمرزش گناهان ؛ مسرور كردن برادران دينى است .
«مجمع الزوائد و منبع الفوائد ؛ ج 8 ؛ ص 193»
25- دنيا محل گرفتارى و آزمايش است و هر چه در ان است رو به زوال و نابودى مىباشد ؛ و خداوند ما را از احوال دنيا آگاه كرده است تا عبرت گيريم ؛ و به ما وعده عذاب داده تا بعد از ان ؛ حجتى بر خدا نداشته باشيم . پس دراين دنياى فانى زهد بورزيد و به انچه باقى و پايدار است رغبت داشته باشيد ودر خفا و آشكار از خدا بترسيد .
«توحيد صدوق ؛ ص 378»
26- از امام حسن «ع» سؤال شد : زهد چيست ؟ فرمود : رغبت به تقوى و بى رغبتى به دنيا.
«تحف العقول ؛ ص 227»
27- از امام حسن «ع» سؤال شد : مروت چيست ؟ فرمود : حفظ دين ؛ عزت نفس ؛ نرمش ؛ احسان ؛ پرداخت حقوق و اظهار دوستى نسبت به مردم .
«تحف العقول ؛ ص 227»
28- از امام حسن «ع» سؤال شد : كرم چيست ؟ فرمود : بخشش پيش از خواهش و اطعام در قحطى .
«تحف العقول ؛ ص 227»
29- از امام حسن «ع» سؤال شد : بخل چيست ؟ فرمود : انچه در كف دارى شرف بدانى ؛ و انچه انفاق كنى اتلاف شمارى .
«تحف العقول ؛ ص 227»
30- از امام حسن «ع» سؤال شد: بى نيازى چيست ؟ فرمود : رضايت نفس به انچه برايش قسمت شده ؛ هر چند كم باشد .
«تحف العقول ؛ ص 228»
31- از امام حسن «ع» سؤال شد: فقر چيست ؟ فرمود : حرص به هر چيز .
«تحف العقول ؛ ص 228»
32- از امام حسن «ع» سؤال شد: شرف چيست ؟ فرمود : موافقت با دوستان و حفظ همسايگان .
«تحف العقول ؛ ص 228»
33- از امام حسن «ع» سؤال شد: پستى و ناكسى چيست ؟ فرمود : به خود رسيدن و بىاعتنايى به همسر .
«تحف العقول ؛ ص 228»
34- پناهنده به خدا آسوده و محفوخ است ؛ و دشمنش ترسان و بىياور
«تحف العقول ؛ ص 229»
35- از خدا بر حذر باشيد با زيادى ياد او ؛ و از خدا بترسيد به وسيله تقوى ؛ و به خدا نزديك شويد با طاعت ؛ به درستى كه او نزديك است و پاسخگو .
«تحف العقول ؛ ص 229»
36- بزرگى كسانى كه عظمت خدا را دانستند اين است كه تواضع كنند ؛ و عزت انها كه جلال خدا را شناختند اين است كه برايش زبونى كنند ؛ و سلامت آن ها كه دانستند خدا چه قدرتى دارد اين است كه به او تسليم شوند .
«تحف العقول ؛ ص 229»
37- بدانيد كه خدا شما را بيهوده نيافريده و سرخود رها نكرده ؛ مدت عمر شما را معين كرده ؛ و روزى شما را ميانتان قسمت كرده ؛ تا هر خردمندى اندازه خودرا بداند و بفهمد كه هر چه برايش مقدر است به او مىرسد ؛ و هر چه از او نيست به او نخواهد رسيد ؛ خدا خرج دنياى شما را كفايت كرده و شما را براى پرستش فراغت بخشيده و به شكرگزارى تشويق كرده ؛ و ذكر و نماز را بر شما واجب كرده و تقوى رابه شما سفارش كرده ؛ و ان را نهايت رضايتمندى خود مقرر ساخته .
«تحف العقول ؛ ص 234»
38- اى بندگان خدا ؛ از خدا بپرهيزيد ؛ و بدانيد كه هر كس از خدا بپرهيزد ؛ خداوند وی را به خوبى از فتنهها و آزمايشها برآورد ودر كارش موفق سازد و راه حق را برايش آماده كند .
«تحف العقول ؛ ص 234»
39- هيچ مردمى باهم مشورت نكند مگر اينكه به درستى هدايت شوند .
«تحف العقول ؛ ص 236»
40- پستى و ناكسى اين است كه شكر نعمت نكنى .
«تحف العقول ؛ ص 236»
41- در طلب مانند شخص پيروز مكوش ؛ و مانند كسى كه تسليم شده به قدر اعتماد نكن چون بدنبال كسب و روزى رفتن سنت است ؛ و ميانهروى در طلب روزى از عفت است ؛ و عفت مانع روزى نيست ؛ و حرص موجب زيادى رزق نيست . به درستى كه روزى قسمت شده و حرص زدن ؛ موجب گناه مىشود .
«تحف العقول ؛ ص 236»
42- انسان تا وعده نداده ؛ آزاد است . اما وقتى وعده مىدهد زير بار مسؤوليت مىرود ؛ و تا به وعدهاش عمل نكند رها نخواهد شد .
«بحار الانوار ؛ ج 78 ؛ ص 113»
43- ان كس كه بر حسن اختيار خداوند توكل و اعتماد كند « و به قضا و قدر الهى خوشنود باشد » آرزو نمىكند در غير حالى باشد كه خداوند برايش اختيار كرده است .
«تحف العقول ؛ ص 236»
44- خيرى كه هيچ شرى در ان نيست ؛ شكر بر نعمت و صبر بر مصيبت و وخیم است .
«تحف العقول ؛ ص 237»
45- ان حضرت – عليه السلام – به مردى كه از بيمارى شفا يافته بود ؛ فرمود : خدا يادت كرد پس يادش كن ؛ و از تو گذشت پس شكرش كن .
«تحف العقول ؛ ص 237»
46- هر كس كه پيوسته به مسجد رود يكى از اين هشت فايده نصيبش شود :
آيه محكمه ؛ دستيابى به برادرى سودمند ؛ دانشى تازه ؛ رحمتى مورد انتظار ؛ سخنى كه وی را به راه راست كشد يا وی را از هلاكت برهاند ؛ ترك گناهان از شرم مردم و ترس از خدا .
«تحف العقول ؛ ص 238»
47- به درستى كه پر ديدترين ديدهها ان است كه در خير نفوذ كند ؛ و شنواترين گوشها ان است كه تذكرى را بشنود و از ان سود برد ؛ سالمترين دلها ان است كه از شبهها پاك باشد .
«تحف العقول ؛ ص 238»
48- مردى به امام حسن – عليه السلام – عرض كرد : دخترى دارم ؛ به نظر شما با چه كسى وصلت كنم . فرمود : با كسى كه متقى و باايمان باشد .
چون اگر وی را دوست بدارد ؛ مورد احترامش قرار مىدهد ؛ و اگر از او نفرت داشته باشد ؛ به او ظلم نمىكند.
«مستظرف ؛ ج 2 ؛ ص 218»
49- به درستى كه نعمت دنيا پايدار نيست ؛ نه از آسيبش آسودگى هست ؛ و نه از بديهايش جلوگيرى ؛ فريبى است حايل سعادت ؛ و تكيه گاهى است خميده .
«تحف العقول ؛ ص 239»
50- اى بندگان خدا از عبرتها پند گيريد ؛ و از اثر گذشتگان متوجه شويد ؛ و به وسيله نعمتها از نافرمانى خدا باز ايستيد ؛ و از پندها سود بريد .
«تحف العقول ؛ ص 239»