ساعت 24-«دیروقت بود، تلفن قطع شد و همسرم جواب نداد. به این رفتارش مشکوک شدم و بعد فهمیدم همسرم مدام پیامک میدهد. وقتی تلفنش را کنترل کردم، فهمیدم هما با کسی ارتباط دارد. آنقدر عصبانی شدم که نتوانستم خودم را کنترل کنم. شدت عصبانیتم آنقدر بود که با همسرم برخورد بسیار تندی کردم و بعد هم گوشی او را گرفتم و از خانه بیرون رفتم...»
عشق ممنوع زن متأهل به مردی جوان و آگاهشدن شوهرش از این راز، درگیری خونینی را رقم زد که در آن مرد جوان کشته شد. به گزارش شرق، ابتدا اعضای خانواده آرش با مأموران تماس گرفتند و گفتند او از وقتی بیرون رفته دیگر برنگشته و حتی تماسی هم نگرفته است. تحقیقات مأموران برای پیداکردن آرش راه به جایی نبرد تا اینکه آخرین تماسهای این جوان نشان داد آرش با فردی به نام آیدین تلفنی صحبت کرده است؛ وقتی آیدین از سوی پلیس بازداشت شد، ادعا کرد که با آرش فقط یک گفتوگوی دوستانه داشته است و از او خبری ندارد. هرچند آیدین در ابتدا مدعی شد با آرش دوست بوده است، اما وقتی تحقیقات بیشتری درباره او انجام شد پلیس فهمید کسی که با آرش ارتباط داشته هما، همسر آیدین، بوده است؛ به همین دلیل احتمال وقوع قتل در این پرونده برای مأموران قوت گرفت.
آیدین که همچنان منکر هرگونه دخالتی در گمشدن آرش بود، وقتی پلیس از او بازجویی کرد، لب به اعتراف گشود و گفت: وقتی فهمیدم آرش با زنم رابطه دارد، با او تماس گرفتم و خواستم که به محل کارم بیاید تا با هم صحبت کنیم و بعد او را به قتل رساندم و از دو کارگرم که افغانی بودند، خواستم جسد را از کارگاهم خارج و در جایی دفن کنند. با اعترافات این مرد و حضور مأموران در محلی که متهم گفته بود، جسد کشف و به پزشکی قانونی منتقل شد.
این درحالی بود که هما، همسر آیدین، برای بازجویی دراینباره احضار شد. او گفت: مدتی بود که با آرش آشنا شده بودم و گاهی تلفنی با هم صحبت میکردیم. من به دلیل مشکلاتی که با همسرم داشتم به سمت آرش کشیده شدم. او هم میگفت: من را دوست دارد، بااینحال ارتباط ما زیاد نبود، چون من میترسیدم همسرم متوجه شود. با اینکه هربار پیامکهای آرش را پاک میکردم، اما یکبار همسرم آن را دیده بود و همین هم باعث اختلاف بین ما شد. همسرم بهشدت با من بدرفتاری کرد و بعد هم شماره تلفن آرش را از گوشی من برداشت و اجازه نداد از خانه خارج شوم. زن جوان ادامه داد: من فکر نمیکردم چنین اتفاقی بیفتد و فکر میکردم آنها با هم صحبت میکنند و تمام میشود، اما شب که همسرم به خانه آمد، وضعیت آشفتهای داشت. او مدتها با من صحبت نکرد تا اینکه دستگیرش کردند و فهمیدم آرش را کشته است.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در ابتدای جلسه، کیفرخواست علیه متهمان خوانده شد و در ادامه اولیایدم در جایگاه حاضر شدند. آنها درخواست قصاص کردند و گفتند حاضر به گذشت نیستند. در ادامه، متهم در جایگاه حاضر شد. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: من آرش را نمیشناختم و اصلا با او کاری نداشتم؛ او بود که وارد زندگی من شد. متهم گفت: چند هفتهای بود که متوجه شده بودم همسرم رفتارهای عجیبوغریبی دارد، او سعی میکرد همیشه تنها باشد. به من میگفت: لازم نیست زود به خانه بیایی؛ هروقت کارت تمام شد بیا. همیشه تلفنش کنارش بود و با من حرفی نمیزد تا اینکه یک روز خیلی اتفاقی فهمیدم تلفنش زنگ میخورد؛ صدای آن قطع بود و از نورش فهمیدم که زنگ میخورد. دیروقت بود، تلفن قطع شد و همسرم جواب نداد. به این رفتارش مشکوک شدم و بعد فهمیدم همسرم مدام پیامک میدهد. وقتی تلفنش را کنترل کردم، فهمیدم هما با کسی ارتباط دارد. آنقدر عصبانی شدم که نتوانستم خودم را کنترل کنم. شدت عصبانیتم آنقدر بود که با همسرم برخورد بسیار تندی کردم و بعد هم گوشی او را گرفتم و از خانه بیرون رفتم. با آرش صحبت کردم، او را به محل کارم کشاندم و در آنجا با آرش درگیر شدم و به او گفتم به چه حقی پا در زندگی من گذاشته است و درگیری ما بالا گرفت و من با واردآوردن ضرباتی او را به قتل رساندم. متهم ادامه داد: قصدم کشتن او نبود، من میخواستم او را تنبیه کنم، اما ضربهای که زدم باعث مرگش شد.
بعد از قتل باید جسد را از بین میبردم تا کسی متوجه ماجرا نشود. به همین دلیل از دو کارگر افغانستانی که برایم کار میکردند، خواستم تا در دفن جسد کمک کنند. گفتههای متهم با واکنش خانواده مقتول روبهرو شد و آنها گفتند ادعای آیدین درباره ارتباط آرش با همسرش دروغ است. بااینحال آیدین یکبار دیگر بر اظهاراتش تأکید کرد و گفت: من فقط بهدلیل اینکه آیدین به همسرم که ناموسم بود، چشم داشت این کار را کردم و تأکید میکنم قصدم کشتن نبود، اما متأسفانه ضربه کشنده بود. در ادامه، وکیل مدافع متهم در جایگاه حاضر شد و دفاعیات خود را مطرح کرد. با پایان جلسه رسیدگی، هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.
فراو