تبلیغات ویژه

» خرید ممبر تلگرام »طراحی سایت و سئو »خرید فالوور و لایک »ادمین حرفه ای اینستاگرام »پکیج آموزش ارزهای دیجیتال »تبلیغات در اینستاگرام »خرید پیج اینستاگرام

مطالب مهم




خاطره بازی با بهرام شفیع

خاطره بازی با بهرام شفیع

ورزش > لیگ برتر - در روزگاری که تلویزیون برنامه‌ای تخصصی برای ورزش نداشت،بهرام شفیع با ورزش و مردم حسابی خودش را در دل مردم جا کرد.

باقر تهرانی:تمام عشق و علاقه دوران دبیرستان ما محدود می شد به صبح شنبه و شماره جدید دنیای ورزش و یکشنبه شب ها و برنامه ورزش و مردم که در آن سال های اوخر دهه 60 تنها بازتاب رسانه ای رویدادهای ورزشی بودند.
غیر از صف های صبح شنبه جلوی کانکس سرکوچه دبیرستان که معمولا بخاطر تاخیر در رسیدن محموله دنیای ورزش و کیهان ورزشی نتیجه اش تحمل مجازات تاخیر در صبح اول هفته بود، یکشنبه شب ها هم باید کلی بیدار خوابی را بعد از اخبار شبانگاهی تحمل می کردیم تا برنامه ورزش و مردم با آن لوگوی دوست داشتنی اش شروع شده و صدای گرم و چهره صمیمی بهرام شفیع مهمان صفحه تلوزیون شود.
گذشته از گزارش های خبری که گاه به مناسبت خبرهای آن روز، پخش تنها برنامه ورزشی آن سال های تلوزیون را به تاخیر می انداخت، و سیاست های آن روز مدیریت کلان کشور که بخش برنامه های مربوط به فوتبال بعد از بخش های ورزش باستانی و ورزش های همگانی و کشتی به عنوان ورزش ملی پخش می شد، کافی بود تا اجرای زنده یاد بهرام شفیع چرت های شبانه را از سر بپراند و دو زانو جلوی تلوزیون مسحور برنامه مورد علاقه ات شوی.
از خاطرات جالب آن روزها یکی این بود که چون رسم نبود نام مجری در برنامه زیرنویس شود، بین بچه های دبیرستان بحث می شد که این مجری جدید ورزشی که درواقع پدیده ای بود در آن روزگار، نامش بهرام شفیع است یا بهرام شفیق. چون اسم او را بعضا از زبان مهمانان برنامه می شنیدیم و خیلی مطمئن نبودیم که کدامیک درست است اما به تبحرش در اجرای برنامه و خوش تیپ و خوش صدا بودنش ایمان داشتیم.
از همه مهمتر گزارش های فوتبالی اش آن هم چند سال بعد از کوچ گزارشگر سابق ورزشی به خارج از کشور، برای مان تازگی داشت و اصطلاحات خود ساخته اش هرچند توسط معلم ادبیات فارسی مورد ایراد بود اما شده بود تکیه کلام گزارش های فوتبال گل کوچک که در حیاط مدرسه بازی می کردیم.
دیشب که خبر درگذشت ناگهانی بهرام شفیع مرا هم مثل میلیون ها ایرانی دیگر بهت زده کرد، تا ساعتی همین خاطرات را در ذهنم مرور می کردم و بغض ناخواسته ای گلویم را می فشرد. بعد برای تسکین خودم یادآوری کردم که زندگی یعنی ایستادن در صف مرگ و خوش به حال آنانی که زودتر و خارج از نوبت به مقصد رسیده اند.
یادش برای همیشه زنده است.

251 251




پیشنهاد میشه بخونید : برای مشاهده جزئیات کامل این خبر «خاطره بازی با بهرام شفیع»اینجا را کلیک کنید. شفاف سازی:خبر فوق در سایت منبع درج شده و صرفا در این سایت بازنشر شده است .چنانچه به خبر فوق اعتراض دارید جهت حذف آن «اینجا» را کلیک کنید.

گزارش تخلف

تمامی مطالب از سایت های مجاز فارسی و ایرانی تهیه و جمع آوری شده است، در صورت وجود هرگونه مشکل از طریق صفحه گزارش تخلف اطلاع دهید.

اخبار برگزیده

هم اکنون میخوانند ..