واقعه کربلا یک تحول در تاریخ اسلام بود که اتفاقات عظیمی در آن رخ داد. حضرت زینب علیهاالسلام یکی از تاثیر گذارترین افراد واقعه عاشورا بود که بعد از حادثه کربلا ایشان بودند که از اسلام و حرکت امام حسین دفاع کردند. امروز در نیک صالحی می خواهیم درباره این بانو صحبت کنیم.
حضرت زینب علیهاالسلامزینب علیهاالسلام به کسی که مردم با هزار ترس و لرز به او یا امیر المومنین میگفتند، خطاب می کند که یا یزید به تو میگویم، هر حقهای که میخواهی بزن و هر کاری که میتوانی انجام بده. اما یقین داشته باش که اگر می خواهی نام ما را در دنیا محو بکنی، نام ما محو شدنی نیست آنکه محو و نابود می شود تو هستی.
رفتار با حضرت زینب علیهاالسلام“”…میگویند تاریخ ورود اسرا به شما دوم ماه صفر بوده است. بنابراین بیست و دو روز از اسارت زینب (س) گذشته است، بیست و دو روز رنج متوالی کشیده است که با این حال او را وارد مجلس یزید بین معاویه میکنند، یزیدی که کاخ اخضر او یعنی کاخ سبزی که معاویه در شام ساخته بود، آنچنان بارگاه مجللی بود که هر کس با دیدن آن بارگاه و آن خدم و حشم و طنطنه و دبدبه، خودش را میباخت.
بعضی نوشتهاند که افراد میبایست از هفت تالار میگذشتند تا به آن تالار آخری
میرسیدند که یزید روی تخت مزین و مرصعی نشسته بود و تمام اعیان و اشراف
و اعاظم سفرای کشورهای خارجی نیز روی تخت مزین و مرصعی نشسته بودند.
در چنین شرایطی این اسراء را وارد میکنند و همین زینب(س) اسیر رنج دیده و رنج کشیده، در همان محضر چنان موجی در روحش پیدا شد و چنان موجی در جمعیت ایجاد کرد که یزید معروف به فصاحت و بلاغت را لال کرد. یزید شعرهای ابن زبعری را با خودش میخواند و به چنین موقعیتی که نصیبش شده است افتخار می کند.
رفتار با زینب علیهاالسلامزینب فریادش بلند میشود:” اظننت یا یزید حیث اخذت علینا اقطار الارض وآفاق السماء فاصبحنا نساق کما تساق الارساری ان بنا علی الله هوانا و بک علیه کرامه”؟ ای یزید! خیلی باد به دماغت انداختهای ” شمخت بانفک” تو خیال میکنی اینکه امروز ما را اسیر کردهای و تمام اقطار زمین را بر ما گرفتهای و ما در مشت نوکرهای تو هستیم، یک نعمت و موهبتی از طرف خداوند بر تو است؟! به خدا قسم تو الان در نظر من بسیار کوچک و حقیر و بسیار پست هستی و من برای تو یک ذره شخصیت قائل نیستم.
ببینید اینها مردمی هستند که به جز ایمان و شخصیت روحی و معنوی همه چیزشان را از دست دادهاند. آن وقت شما توقع دارید که یک همچون شخصیتی مانند شخصیت زینب (س) چنین حماسه ای بیافریند و در شام انقلاب به وجود بیاورد؟ همان طور که انقلاب هم به وجود آورد. یزید مجبور شد در همان شام روش خودش را عوض بکند و محترمانه اسراء را به مدینه بفرستد، بعد تبری بکند و بگوید خدا لعنت کند ابن زیاد را، من چنان دستوری نداده بودم او از پیش خود این کار را کرد. چه کسی این کار را کرد؟ زینب(س) چنین کاری را کرد.
حضرت زینب علیهاالسلامدر آخر جملههایش اینطور فرمود:” یا یزید کد کیدک واسع سعیک ناصب جهدک فوالله لا تمحو ذکرنا ولاتمیت وحینا” زینب علیهاالسلام به کسی که مردم با هزار ترس و لرز به او یا امیر المومنین میگفتند، خطاب می کند که یا یزید به تو میگویم، هر حقهای که میخواهی بزن و هر کاری که میتوانی انجام بده. اما یقین داشته باش که اگر می خواهی نام ما را در دنیا محو بکنی، نام ما محو شدنی نیست آنکه محو و نابود می شود تو هستی.
چنان خطبه ای در آن مجلس خواند که یزید لال و ساکت باقی ماند و خشم سراسر
وجود آن مرد شقی و لعین را فرا گرفت و برای اینکه دل زینب (س) را آتش بزند و
زبان او را ساکت کند و برای اینکه زینب منقلب بشود دست به یک عمل ناجوانمردانه
زد با عصای خیزران خود به لب و دندان اباعبدالله (ع) اشاره کرد….”
در اینکه حضرت زینب سلام الله علیها چگونه از دنیا رفتند اختلاف نظر
وجود دارد همان گونه که در تاریخ آن نیز اختلاف هست.
در کتاب منتخب التواریخ آمده که آن حضرت مریض شده و به طور طبیعی از دنیا
رفته اند و این احتمال بعید هم به نظر نمی رسد چرا که در واقعه عاشورا
بیشترین مصیبت به ایشان وارد شد نه تنها برادران و محرمان خود را از دست دادند
که وظیفه نگهداری از زنان و کودکان و مهمتر از همه وظیفه پاسداری از امام زمانشان
حضرت سجاد علیه السلام ـ که در آن مقطع دچار بیماری شده بودند ـ نیز بر عهده حضرت بود.
و از همه اینها که بگذریم رسالت پیام رسانی واقعه عاشورا را نیز بر عهده داشتند
و همه این مصیبت ها در کنار مصیبت از دست دادن عزیزترین فرد زندگیشان
حضرت اباعبدالله (ع) که در تاریخ نقل است که حضرت زینب هیچ گاه از برادر جدا نشدند
مزید بر علت است و می تواند باعث بیماری بی بی شده و ایشان مدت
زمان کوتاهی بعد از واقعه سال ۶۱ هجری از دنیا رفته باشند.
اما قول دیگری نیز در کتاب زینب الکبری من المهد الی اللحد وجود دارد و آن اینکه زینب کبری سلام الله علیها به دست مزدوران حکومت اموی به شهادت رسیده باشد که آن هم نمی تواند دور از ذهن باشد چرا که ایشان نیز مانند امام سجاد علیه السلام همه وقایع کربلا را با چشم دیده و همواره درصدد برملا کردن ظلم و جور حکومت بر خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بودند و تحمل این مساله برای امویان و به ویژه یزید سخت می نمود و ممکن است چنین باشد اما به صورت پنهانی و دور از چشم دیگران که سندی از خود بر جای نگذارند.
در مورد تاریخ وفات نیز روایت ها متفاوت است اما مشهور آن است که آن
حضرت در نیمه رجب سال ۶۲ هجری وفات یافته اند که این زمان حدود
یک سال و نیم بعد از واقعه عاشوراست.
همان طور که درباره وفات آن بانو و شیوه آن اختلاف نظر وجود دارد درباره ولادت شان نیز اینگونه است. اما آنچه مشهور است آنکه ایشان در پنجم جمادی الاولی سال پنجم یا ششم هجری در شهر مدینه به دنیا آمده و نامشان را زینب نهادند و کنیه شان نیز ام الحسن و ام الکلثوم است و القابی نیز مانند صدیقه الصغری، عصمه الصغری، ناموس الکبری، عالمه معلمه و … ذکر شده است.
افکار نیوز و جماران