محمد هدایتی در روزنامه جهان صنعت نوشت: درست در روزهایی که دولت حسن روحانی از همه جانب تحت فشار است، در روزهایی که گفته میشد نظرسنجیها از نزول بسیار محبوبیت روحانی میگویند و در میانه بحرانی اقتصادی محمود احمدینژاد پیام میدهد.
و بعد از حمله به غالب ارکان قدرت از روحانی میخواهد کنارهگیری کند، پس از اندکی سکوت، سکوتی که گفتند کمی ناشی از ترسِ حتی دستگیری هم بوده است، احمدینژاد یک بار دیگر به سطح اول سیاست ایران گام نهاد. پیامد اقدام اخیر وی چیست؟
از یک طرف فشار را بر روحانی، دولتش و برخی ارکان قدرت افزایش میدهد و تا حدی بر آتش اعتراضات میدمد. پیام احمدینژاد و حمله او به مراکز قدرت القای این نکته است که بحران کماکان ادامه دارد نهتنها در زمینه اقتصادی که در سطوح کلان قدرت.
از سوی دیگر اما مخاطب قرار گرفتن مستقیم روحانی از جانب احمدینژاد تا حدی هم به نفع روحانی است. پس از مواضع احمدینژاد، بسیاری از منتقدان وضعیت بر او تاختند و یک بار دیگر این نکته را برجسته کردند که خود احمدینژاد از مسببان اصلی وضعیت موجود است.
در واقع کارنامه احمدینژاد هنوز آن اندازه سیاه ارزیابی میشود که هر کس دیگری را روسفید کند. از این رو تشکیل دوباره دوگانه روحانی- احمدینژاد همان چیزی بود که روحانی میخواست؛ چیزی که در چند سال اول ریاستجمهوری بسیار بر آن تاکید کرده و استفاده زیادی از آن برده بود اما این اواخر خود از ساختن مجدد این دوگانه ناتوان بود.
احمدینژاد با این کارش، علاوه بر اینکه خود را بار دیگر در صحنه اجتماعی مطرح کرد، علاوه بر اینکه مسیر آگاهانه انتخابشدهاش برای دوری از قدرت مستقر را ادامه داد، به روحانی کمک کرد تا باز هم از طریق دوگانه احمدینژاد- روحانی کسب اعتبار کند بهخصوص به ترمیم سرمایه اجتماعیاش میان اصلاحطلبان و نیروهایی بپردازد که در سالهای ریاستجمهوری احمدینژاد و به ویژه پس از 1388 آسیبهای فراوان دیده بودند. حالا همه برای وضعیت بد امروز، وضعیت مشابهی به ذهنشان خطور میکند، سالهای احمدینژاد.