خلاصه:
دختر ماجرای ما یه دختر فاقد احساساته، یه دختر که بلد نیست بخنده، نمیدونه عصبانیت چیه. از غم، نگرانی، کسالت، اضطراب و دوستداشتن فقط اسمشون رو بلده. این دختر تو ماجرایی درگیر میشه. ماجرایی که اون رو تو مسیر کینه دیگران قرار میده. انتقام چیز قشنگی نیست؛ اما شاید قربانی انتقام شدن بتونه اون رو به بلوغ عاطفیاش برسونه. شاید با محبت دیدن تو لحظات تنهاییاش بتونه احساسات رو درک کنه.
ژانر : رمان عاشقانه (دانلود رمان عاشقانه)
دانلود رمان دو راهی عشق و غرور
مقدمه:
همیشه همه چیز آنطور که میخواهیم نیست. گاه زندگی سخت می گیرد.گاه کولاک روزگار قلب را منجمد میکند. گاه خطر ها در پیش روی آدمی قرار می،دهد؛ اما زندگی صحنه پیش بینی نشدههاست.
گردش زمین، شب و روز را به ارمغان میآورد، همچنان که گردش روزگار تلخی و شیرینیها را. تنها چیز مهم این است که آدمی، در رهش برای رسیدن به پروردگارش، هر چهقدر دشوار، سرافراز باشد.
قسمتی از رمان :
ساعت هشت شب بود و من آروم و صامت یه گوشه نشسته بودم و به جشنی نگاه میکردم که توش همه شاد بودن، به جز من. شب شده بود و همه مهمونا داشتن باهم خوش و بش میکردن. مهمونی ما پارتی نبود.
برای خاندانی مثل خاندان سماواتی مایه ننگ بود که همچین مهمونیهایی بگیرن. بعد اون بحث مامانم به هدفش نرسید و بابام جشن رو به فرداش موکول کرد.
روی یه صندلی نشسته بودم که دیدم مردی حدوداً سی و پنج-شیش ساله و لاغر اما خوشتیپ و خوش قیافه اومد و کنارم نشست. کت شلوار توسی رنگی پوشیده بود و موهای پرپشت و نسبتاً بلندشو با ژل عقب داده بود. پوستش گندمی بود و با لبخند به جلو خیره شد.