ساعت: 11:14 منتشر شده در مورخ: 1397/05/11 شناسه خبر: 1393763
آنجا که فرمانده میگوید ارتشیها گفتهاند تا جان داریم اجازه تصرف تنگه را نمیدهیم و در قسمتی که مجید علت عدم استفاده ایران از بمبهای شیمیایی و فرقِ جنگ با دفاع را به علی میفهماند، شیرین است.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از آناج ، مجید قنبرزاده: تنگهی ابوقریب دیدن دارد، عمو خلیل، حسن و مجید و علی و عزیز، گردهم آمدهاند تا گوشهای از آنچه از یاد بردهایم را برایمان تکرار کنند.
آنجا که کودکی بهت زده در کولهپشتیِ ناامنی، کودکی دیگر را به دوش میکشد و در میانِ آوازِ موشک و خمپارههای رژیم بعث، حَسن فریاد میزند: "ننهبابای این بچه کیه؟!" دَرد است!
برای تماشایِ نَوای حضرت ابوالفضل(ع)، عَزیزآقا هم که باشد، باید تنگهی ابوقریب را دید و نوحه تُرکی یک رزمنده آذربایجانی، پشت کامیونِ حامل دلدادگان را شنید.
سکانس طلایی فیلم، نگرانیِ عموخلیل برای فلکهی آبیست که قبل از عزیمَت به خطِ مقدَم بَسته است و به رفع انسداد آن توسط آنانکه در جبهه نیستند امیدوار میشود. تماشایِ تنگهی ابوقریب برای مسئولان ریز و درشت نظام اکیداً توصیه میشَود تا بشینند و ببینند با فلکه آب چه کردهاند!
برای فَهمِ حال و هَوای مردهایی از جنس عمو خلیل باید همچون عَلی با آنان نشست، اما اینکه بازماندهی این رَسته بعد از جنگ چه میکند، خود میدانَد و خدایَش! درست مثلِ مسئولانِ امروز ما.
ابوقریب، به تبریز رسید! درکِ مقصود نگارنده تنها با تماشای فیلم میسر میشود.
انتهای پیام/