تبلیغات ویژه

» خرید ممبر تلگرام »طراحی سایت و سئو »خرید فالوور و لایک »ادمین حرفه ای اینستاگرام »پکیج آموزش ارزهای دیجیتال »تبلیغات در اینستاگرام »خرید پیج اینستاگرام

مطالب مهم




سه بیلبورد خارج از ابینگ؛ کمدی سیاهی که روایتگر فاجعه ای بزرگ است!

در این مقاله، به نقد فیلم سه بیلبورد خارج از ابینگ میزوری، فیلم تحسین شده منتقدان پرداخته ایم.

جنون و خشونتی عاری از رنگ و لعاب فانتزی!

مارتین مک دونا از جمله کارگردانانی است که وسواس بسیار زیادی برای خلق یک اثر دارد و همین حساسیت فراوان باعث شده تا طی یک دهه گذشته او تنها 3 فیلم را روانه سینما کند. نخستین فیلم او به نام « در بروژ » موفق ترین اثر او تا به امروز بوده است که نخستین بار در سال 2008 نام او را بر سر زبانها انداخت و همچنین نامزدی اسکار بهترین فیلمنامه را برای او به ارمغان آورد. وی پس از 4 سال ، « هفت روانی » را ساخت که کمدی تاریکی بود که علی رغم ستایش منتقدان نتوانست موفقیت های « در بروژ » را تکرار نماید اما با این حال آن فیلم یکی از بهترین های سال 2012 به شمار می رود. حال مک دونا پس از 5 سال، با سومین ساخته خود به نام « سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری » به سینما بازگشته است.

میلدرد ( فرانسیس مک دورمند ) مادر تنهایی است که در یک شهر کوچک با فقدان بزرگ قتل دخترش زندگی می کند. دخترِ میلدرد ماه ها پیش پس از اینکه مورد آزار و اذیت قرار گرفت کشته شد و از آن پس، او منتظر یافتن قاتل و محاکمه وی توسط پلیس است. اما این انتظار به نظر می رسد که هرگز پایانی نداشته باشد چراکه رئیس پلیس شهر ( وودی هارلسون ) تابحال نتوانسته ردپایی از قاتل بیابد و ظاهراً خیلی هم رغبتی به انجام چنین کاری ندارد. سهل انگاری پلیس باعث می شود تا میلدرد شخصاً وارد عمل شده و اقداماتی انجام دهد که پلیس را وادار به واکنش کرده و...

بیشتر بدانید : زمانی به معشوق خواهیم رسید که دیگر نمیخواهیمش/ نقد فیلم کمدی انسانی

سه بیلبورد خارج از ابینگ میزوری، تصویر فرانسیس مک دورمند
سه بیلبورد خارج از ابینگ میزوری

مک دونا اگرچه به عنوان نویسنده و کارگردان در سینما موفقیت های فراوانی بدست آورده، اما بیش از همه به دلیل نمایشنامه های تحسین شده اش که اجراهای بسیاری از آن در تئاتر لندن روی صحنه رفته شناخته می شود. نمایشنامه هایی که سالهاست مورد ستایش قرار گرفته و به مرز پختگی رسیده اند تا صحنه را از آن خود نمایند. حالا در سینما، مک دونا ویژگی های مورد علاقه اش را به پرده نقره ای منتقل کرده و اگرچه در اثر قبلی اش یعنی « هفت روانی » توانسته بود ترکیب جذابی از جنون فانتزی را به نمایش بگذارد، اما در « سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری » این جنون رنگ و لعاب فانتزی اش را تا حدودی از دست داده و اینبار در فضایی رئال و با انسانهایی معمولی به تصویر کشیده است.

میلدرد به عنوان قهرمان اصلی داستان، در دقایق ابتدایی فیلم نه نشانی از جنون دارد و نه ویژگی که او را از دیگر شهروندان شهر متمایز نماید. او مادر تنهایی است که در یک فروشگاه مشغول به کار است و با غم بزرگ از دست دادن فرزندش زندگی خود را می گذراند و البته مصرانه در انتظار یافتن قاتل و اجرای حکم است. اما صبوری او بزودی رنگ می بازد و خشونتی که از حس انتقام سرچشمه می گیرد، باعث می شود او ابتدا به سراغ بیلبوردها رفته و پیام عمومی منتشر نماید و سپس با خشونت به سراغ افراد مرتبط با این پرونده برود. او حالا خشونتی عجیب در خود پرورش داده که بطور طبیعی در وجودش نیست اما فقدان فرزند، می تواند از هر مادری یک ماشین خشونت غیرقابل کنترل بسازد!

بیشتر بدانید : هنوز صدای حزین همه می دانند در گوش، طنین افکن است/نقد فیلم همه می دانند

سه بیلبورد خارج از ابینگ میزوری، تصویری از فیلم سه بیلبورد خارج از ابینگ میزوری
سه بیلبورد خارج از ابینگ میزوری

 فیلم در ادامه به معرفی رئیس پلیس و دیگر افراد مرتبط با او می پردازد اما خوشبختانه از سیاه و سفید توصیف کردن آنان خودداری کرده است. رئیس پلیس که به نظر می رسد با توجه به عدم رسیدگی به پرونده دختر میلدرد می بایست روحی شیطانی داشته باشد، با هوشمندی کامل فردی عادی معرفی می شود که او نیز غمی همیشگی در خود دارد. وی نیز همانند میلدرد، قرار نیست آنچه که از او ترسیم شده باشد و تنها دلیلی که حالا او متهم و میلدرد دادخواه شده، موقعیت ناخواسته ای است که آنها درش گرفتار شده اند.

بدیهی است در این شرایط مجموعه ای از موقعیت ها پدید می آیند که پای شخصیت های دیگر را به داستان باز می کند. موقعیت هایی که مک دونا مطابق انتظار، با طنزی بسیار تلخ آنان را روایت کرده و به استادی نیز آن را از مرحله آغاز تا انتها مدیریت کرده است. تسلط مک دونا بر اجرای موقعیت های کمیک و البته دیالوگ های نافذ و بُرنده که در دو اثر قبلی این کارگردان نیز شاهدش بودیم،به خوبی این این نکته را به اثبات می رساند که باید او را یکی از بهترین طنزپردازان سینمای معاصر دانست که هم بر دکوپاژ مسلط است و هم در دیالوگ نویسی که قطعاً برخاسته از تجربیات ارزشمندش در حوزه تئاتر می باشد.

سه بیلبورد خارج از ابینگ میزوری، تصویر فرانسیس مک دورمند
سه بیلبورد خارج از ابینگ میزوری

« سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری » اما هرگز قرار نیست صرفاً یک کمدی جنون آمیز مانند « هفت روانی » باشد. اینبار در لابلای موقعیت های طنز، درامی ارزشمند قرار گرفته که وجه انسانی آدمهای داستان را به تصویر می کشد. میلدرد با ظاهر خشن و بی احساس خود و البته اعمالی که مرتکب می شود، شکل و شمایل یک انسان درنده را به تصویر می کشد اما او هم در خلوت خود از خشونت فراری است. او به دنبال برقراری آرامش در قلب خود است و تا زمان یافتن عامل مرگ دخترش آرام نمی گیرد. وی نماینده نسلی است که با تکیه بر قانون منتظر احقاق حق خویش هستند اما زمانی که حقی را به چشم نمی بینند، راه و روشی انتقام جویانه پیش می گیرند تا به این شکل شهر را به تکاپو وا دارند.

بدون شک فیلمنامه بی نقص مک دونا، با انتخاب اشتباه بازیگران می توانست یک فرصت هدر شده به شمار برود اما او ثابت کرده که در تمامی بخش های اثرش وسواس کم نظیری دارد. انتخاب فرانسیس مک دورمند که تقریباً در حال فراموش شدن در سینما بود، انتخاب بسیار درستی برای ایفای نقش میلدرد بوده که مک دونا ریسک انجام آن را به درستی پذیرفت. مک دورمند تمام ویژگی های یک مادر تنها که به سراغ خشونت می رود را دارد. چهره خشک و بی احساس مک دورمند به انضمام توانایی های بازیگری اش، انتخاب او را به بهترین تصمیم مک دونا مبدل نموده است.

بیشتر بدانید : نقد فیلم جنجال برانگیز هالیوود عطر +گزارش تصویری

سه بیلبورد خارج از ابینگ میزوری، تصویر فرانسیس مک دورمند
سه بیلبورد خارج از ابینگ میزوری

مک دونا به خوبی توانسته از دیگر بازیگران فیلم نیز بازی های خوبی بگیرد. وودی هارلسون که سال بسیار پرکاری را پشت سر گذاشته، در اینجا بازی بسیار خوبی از خود به نمایش گذاشته و نقش ویلوبی توانسته توانایی های بازیگری او را به نمایش بگذارد. در این میان، سام راکول که بازیگر موردِ علاقه مک دونا می باشد، در نقش دیکسون همان شکل و شمایلی را به تصویر کشیده که برای اجرای آن بهترین انتخاب است یعنی فردی جاه طلب و البته بی نهایت بی ادب که کنترل ناپذیر است! به نظر نمی رسد هیچکس به اندازه راکول بتواند چنین شکل و شمایلی را در یک اثر سینمایی خلق نماید و باید بگویم که او در « سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری » فوق العاده است.

« سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری » یکی از بهترین آثار سال به شمار می رود. اثری که از فیلمنامه و کارگردانی تا بازیگری و حتی فیلمبرداری، مهر و امضاء کارگردان پُر وسواس اش را در خود دارد. کارگردانی که توانسته فیلمنامه ای به رشته نگارش درآورد که در آن می توان در یک لحظه احساس دوگانه ای از غم و شادی را بطور یکسان تجربه کرد. کمدی سیاهی که اگرچه دربرگیرنده فاجعه ای بزرگ است اما مک دونا با ظرافتی بی نظیر، چنان موقعیت های طنزی در بطن آن گنجانده که مخاطب را همانند روند داستان به جنون می رساند! « سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری » می تواند یک مثال ارزشمند و ایده آل از صفر تا صد روایت قصه، خلق شخصیت، بکارگیری مضامین کمدی سیاه در داستان و البته به سرانجام رساندن داستان باشد. اثر جدید مک دونا روایتگر داستان رنج، خشم، انتقام ، امید و عشق است؛ مانند آنچه که در زندگی روزمره مان با آن مواجه هستیم.

سه بیلبورد خارج از ابینگ میزوری، نمایی از فیلم سه بیلبورد خارج از ابینگ میزوری
سه بیلبورد خارج از ابینگ میزوری

بیشتر بدانید : راهی که تهمینه میلانی با ملی موفق به پیمودنش نشد

بیشتر بدانید : نقد خواندنی درباره فیلم فروشنده: این فیلم کیفیت جشنواره را بالا برده است

بیشتر بدانید : نقد خواندنی نیویورک تایمز بر فیلم جدید کیارستمی

بیشتر بدانید : ازرابطه پر رمز و راز دختر و پسر آباجان تا ازدواج دوم پدر: نقد آباجان


 گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع: moviemag.ir




پیشنهاد میشه بخونید : برای مشاهده جزئیات کامل این خبر «سه بیلبورد خارج از ابینگ؛ کمدی سیاهی که روایتگر فاجعه ای بزرگ است!»اینجا را کلیک کنید. شفاف سازی:خبر فوق در سایت منبع درج شده و صرفا در این سایت بازنشر شده است .چنانچه به خبر فوق اعتراض دارید جهت حذف آن «اینجا» را کلیک کنید.

گزارش تخلف

تمامی مطالب از سایت های مجاز فارسی و ایرانی تهیه و جمع آوری شده است، در صورت وجود هرگونه مشکل از طریق صفحه گزارش تخلف اطلاع دهید.

جستجو های اخبار روز

اخبار برگزیده

هم اکنون میخوانند ..