میخواستم و نشد
میخواستم خراب نگاهت شوم نشد
بیچاره دوچشم سیاهت شوم نشد
میخواستم که در دل شبها ستاره ای
چرخان به گرد صورت ماهش شوم نشد
میخواستم که وقت هم آغوش او شدن، حتی فدای حس گناهش شوم نشد
میخواستم که دریچه پژواک خنده اش حتی فدای حس گناهش شوم نشد
میخواستم که دریچه پژواک خنده اش یا آینه نگاهش شوم نشد
گفتم بخود که همدم تنهایی اش شوم بی چشم داشت پشت و پناهش شوم نشد
میخواستم که حادثه باشم برای او
شیرین و تلخ قصه هایش شوم نشد
میخواستم با شیوه ایثار و معجزه قبله برای قلب و نگاهش شوم نشد
میخواستم که وقت هم آغوش او شدن، حتی فدای حس گناهش شوم نشد
میخواستم که حادثه باشم برای او شیرین و تلخ قصه راهش شوم نشد
گفتم بخود که همدم تنهایی اش شوم
بی چشم داشت پشت و پناهش شوم نشد
گفتم بخود همیشه او میشوم ولی حتی نشد که گاه گاهش شوم نشد
حتی نشد که گاه گاهش شوم نشد
میخواستم و… نشد
دکلمه صوتی بسیار عالی میخواستم و نشد
Play
Stop