خیلی ها عقیده دارند داشتن رابطه جنسی در مجردی خوب است، خیلی ها و خصوصا پسران فکر می کنند با اینکار می توانند تجربه کسب کنند ودر ازدواج موفق تر باشند و بسیاری هم عقیده بر این دارند که اگر در دوران مجردی رابطه جنسی داشته باشیم میتوانیم با تجربه کردن آن در زندگی مشترک بهتر رابطه جنسی برقرار نماییم.
باید توجه داشت که روابط دختر و پسری که با هم دوست میشوند، بر پایه روابط متعهدانه و مسئولانه شکل نمیگیرد و هرکدام خودرا مجاز میدانند که در هر زمان اگر از طرف مقابل خطایی دیدند یا خوششان نیامد، رابطه را قطع کنند.
آزمون و خطاهایی که اتفاق میافتد همان تجاربی نیست که در زندگی دائم اتفاق میافتد. یک درمانگر اختلالات جنسی به تشریح باورهای نادرست دختران و پسران برای شروع دوستی و حتی رابطه جنسی در آن پرداخت.
دکتر حسین اخوان، عضو گروه درمان و مسئول آموزش کلینیک سلامت خانواده دانشگاه شاهد و درمانگر اختلالات جنسی، با اشاره به باورهای نادرستی که منجر به دوستی دختر و پسر می شود، بیان کرد: دلایل مختلفی باعث می شود که یک ختر و پسر با هم رابطه داشته باشند و دوست شوند که مهمترین علت آن غریزهاي است که بعد از بلوغ و تشکیل هویت، بهویژه هویت جنسی شکل میگیرد.
بعنوان شخصیت مستقل که به جنس مخالفشان تمایل پیدا میکنند، طبیعی است که این رابطه شکل بگیرد. بنابر این در اصل ماجرا که چرا این اتفاق میافتد، میتوان گفت طبیعی است و همه ی ما می دانیم بدلیل وجود شرایط بعد از بلوغ است. اما در فرهنگ و دین ما این رابطه تا زمان مطرحشدن بحث ازدواج، بهطور جدی منع شده است. طبیعی است که قبل از ازدواج، افراد پروسهاي را طی می کنند که منجر به آشنایی دو طرف میشود.
انواع روابط دختر و پسراو درباره انواع روابط دیگر دختر و پسر گفت: گاهی رابطه در بستر همکاری است. طبیعی است که افراد در محیط کاری، با یک دیگر کار میکنند و باید روابط کاری وجود داشته باشد و این روابط کاملاً طبیعی و بدون حاشیه شکل میگیرد. گاهی این رابطه روابط خیلی محدود داخل یک کلاس را شامل می شود که جزوهاي رد و بدل می شود یا کار مشترکی را استاد به آنها میسپارد که امتحانی را تمرین کنند.
این هم رابطه کاملاً مشخص و تعریفشدهاي است. گاهی روابط دختر و پسر یک رابطه فامیلی است. در واقع با هم رفتوآمد خانوادگی دارند ودر بستر خانوادگی با حضور خانوادهها که همه ی چیز را می دانند، رابطهها کاملاً تعریفشده، مشخص و شناختهشده است. اهداف همه ی این روابط روشن و نوع رابطه کاملاً تعریفشده است.
دختران دنبال رابطه عاطفی هستند
اخوان با اشاره به نوع دیگری از روابط دوستی دختر و پسر اظهار کرد: گاهی رابطه، خارج از انواع روابط بالاست. یعنی گاهی دختر و پسر بدون قصد ازدواج با هم دوست می شوند. پرسش اینجاست که این دوستی می تواند چه مشکلات و مسائلی داشته باشد؟ آیا مزایا و منافعی می تواند داشته باشد؟
اصولاً ما از این دوستی چه باورهایی داریم که این دوستی شکل میگیرد؟ براساس تحقیقات، یک دختر وقتی با یک پسر دوست میشود، به دنبال رابطه عاطفی با دوستپسرش است و کمتر و شاید اصلاً به رابطه جنسی فکر نمیکند. حتی شاید اصلاً در ذهنش این است که در نهایت این رابطه عاطفی بتواند تبدیل به یک ازدواج، و دوستپسرشان تبدیل به تکیهگاهشان در آینده شود ولی زمانی که این رابطه را از دید پسرها بررسی می کنیم، میبینیم
که در اکثر آنها از ابتدا انگیزه و غریزه جنسی غلیان داشته است؛ البته به این معنا نیست که رابطه جنسی نخستین هدفشان باشد که بلافاصله بخواهند رابطه جنسی داشته باشند ولی به هرحال وجود غریزههاي جنسی در پسرها وقتی با یک دختر دوست می شوند، خیلی پررنگ است. حتی اگر در ابتدا با این انگیزه وارد این دوستی نشوند، در ادامه روابط دوستانه، این هدف خیلی پررنگتر میشود.
دخترها دنبال چه و پسرها دنبال چه هستند؟
این درمانگر اختلالات جنسی با بیان اینکه دخترها وقتی دوست میشوند دنبال چارچوب متعهدانهتر و مسئولانهتری هستند، افزود: آنها فکر نمیکنند که امروز با یک فرد و فردا با فرد دیگری دوست شوند اما در پسرها دوستی برای این شکل می گیرد که هم اکنون نمی توانند مسئولیت تشکیل و پاسخگویی به یک زندگی دائم را داشته باشند؛ بنابر این دوستی با دختر را جای گزین روابط متعدانه و مسئولانه میکنند.
نکته بعدی این است که وقتی از یک دختر و پسر برای دوستیهایشان سؤال میکنیم، گاهی میگویند این رابطه برای قبل از شروع زندگی دائم لازم است. یعنی من اگر دوستپسر یا دختر نداشته باشم و با جنس مخالف رابطه نداشته باشم، چگونه می توانم از پس زندگی با جنس مخالف در آینده برآیم؟ من هم اکنون باید این آزمون و خطا را داشته باشم تا در آینده، بتوانم براساس این آزمون و خطاها زندگی خوبی را تشکیل دهم.
آیا تجربه دوستی میتواند باعث تجربه زندگی مشترک بهتری شود؟مسئول آموزش کلینیک سلامت خانواده دانشگاه شاهد درباره توجیه بالا تصریح کرد: باید توجه داشت که روابط دختر و پسری که با هم دوست میشوند، بر پایه روابط متعهدانه و مسئولانه شکل نمیگیرد و هرکدام خودرا مجاز میدانند که در هر زمان اگر از طرف مقابل خطایی دیدند یا خوششان نیامد، رابطه را قطع کنند. آزمون و خطاهایی که اتفاق میافتد همان تجاربی نیست که در زندگی دائم اتفاق میافتد.
در زندگی دائم ما دنبال تعهد، مسئولیتپذیری و همسرنوشتی هستیم. دنبال این هستیم که برای پایدار ماندن زندگیمان ازخودگذشتگی داشته باشیم. دنبال این هستیم برای اینکه بتوانیم همسر مناسبمان را داشته باشیم، خودمان را مناسب کنیم. اما دریک روابط دوستانه هیچکدام از این ها تعهد و الزامی ندارند؛ دو نفر با هم دوست میشوند و براساس اهداف خود، می خواهند از بودن درکنار هم لذت ببرند.
یا وقتشان را پرکنند و از تنهایی خارج شوند یا ژست این را داشته باشند که من چند دوستپسر یا چند دوستدختر دارم. هیچکدام از اینها در زندگی مشترک نیست؛ بنابر این آزمون و خطاهایی که دراین روابط دوستانه شکل میگیرد، از جنس آزمون و خطاهایی نیست که در زندگی مشترک اتفاق میافتد. اتفاقاً آن الزامات خودش را دارد و این الزامات دیگری دارد. بنابر این این باور که دوستدختر یا پسر داشته باشیم که از پس زندگی آیندهمان برآییم، درست نیست.
کمبود توجه و جذب شدن به جنس مخالف برای دوستیاو با تأکید بر کمبودهای افراد و تأثیر آن در گرایش به دوستی با دختر و پسر ادامه داد: ما گاهی نیازمند توجهیم. افرادی نیاز به توجه دارند که از عزت نفس و اعتماد به نفس کافی برخوردار نیستند. به عبارت دیگر، من اگر حس کنم دوستم چند دوستپسر دارد و من ندارم، ممکن است احساس کمبود کرده و فکر کنم به اندازه او ارزشهاي کافی ندارم که پسرها با من دوست شوند. این تفکرات باعث می شود:
فرد نگرانیها و تزلزلهاي خود رابه شکلی جبران و طوری وانمود کند که ببینید من چقدر مورد توجهم و چقدر روابط اجتماعی خوبی دارم. درواقع یکی از دلایل دیگری که باعث می شود که یک دختر به سمت دوستپسر برود، این کمبود اعتماد به نفس و عزت نفسی است که ممکن است در خود ببیند. همینطور این اتفاق در مورد پسرها نیز میافتد.
باور غلط تجربه رابطه جنسی برای زندگی بینقصاخوان با بیان اینکه گاهی این روابط می تواند شامل روابط نامحدود حتی روابط جنسی هم باشد، گفت: برخی معتقدند این روابط باید باشد تا بتوانند اگر نواقصی در رابطه جنسیشان وجوددارد، آنها را حل کنند تا زندگی آیندهاي که تشکیل میدهند، یک زندگی بینقص باشد. ولی درواقع این اتفاق نمیافتد زیرا مردی که قبل از ازدواجش روابط جنسی گستردهاي داشته، در زندگی مشترک خود دست به مقایسه میزند و همیشه همسر دائمی خودرا با قبلیها مقایسه میکند.
نکته دوم این است که تعداد زیادی از آدمهایي که رابطه جنسی گسترده برقرار می کنند، برای ازدواج دنبال افرادی می گردند که هیچگونه رابطه با آدمهاي دیگر نداشته باشد. در نتیجه بعد از ازدواج، خودش فردی است که تجربه انواع روابط را داشته و از طرف مقابل هم توقع دارد که از همان تواناییها و فعل و انفعالات برخوردار باشد. وقتی می بیند این تواناییها را ندارد، دچار آشفتگیهاي بیشتری با همسر دائمیاش می شود.
به اضافه اینکه دلیل ندارد که ما نقصی راکه قبلاً نداشتیم همین حالا نیز نداشته باشیم. مثلا پسری که ازدواج می کند و زودانزال است و ممکن است قبل ازآن، زودانزالی نداشته باشد یا برعکس. یعنی چندان نمیتوان براساس روابط قبلی، رابطه بعدی را فهمید.
وجود دانش و اطلاعات کافی در رابطه جنسی مهم استاین درمانگر اختلالات جنسی تأکید کرد: آنچه در رابطه جنسی مهم است، وجود دانش و اطلاعات کافی است نه مهارتها و رابطههاي پیش از ازدواج. برای داشتن یک رابطه جنسی فعال در زندگی مشترک دائمی، اصلاً نیازی به تجربه قبل از ازدواج نیست. آنچه مهم است وجود دانش کافی دراین زمینه است. بدیهی است اگر دانش کافی وجود داشته باشد، این رابطه بعد از مدتی می تواند به اندازه کافی که هردو طرف ازآن لذت ببرند، برسد.
به اضافه اینکه وقتی یکی رابطه داشته باشد و دیگری نداشته باشد، دو نفری با هم برخورد می کنند که یکی تازه می خواهد تجاربی را آغاز کند و دیگری تجربهاي را کرده است و این ناهمخوانی، بیشتر خواهد بودو به چشم می آید.
کوچک شدن دایره انتخاب
مسئول آموزش کلینیک سلامت خانواده دانشگاه شاهد درباره ناهمخوانیهاي فرهنگی دختر و پسر تصریح کرد: نکته دیگری که وجوددارد، ناهمخوانیهاي فرهنگی است یعنی دختری برای خودش این فرهنگ را دارد که زندگی قبل از ازدواج، شخصی و خصوصی است و هیچ ربطی به زندگی بعد از ازدواج ندارد. این در فرهنگ ما نیست و بدیهی است که این دختر دایره آدمهایي که به سراغش می آیند، کم میشود.
همین طور پسری که با این دید می آید که زندگی جنسی و روابط دوستانهاي که داشته برای قبل از ازدواج است و هیچ ربطی به دوران بعد ازآن ندارد و همسر آیندهاش هم نباید دراین باره از او سؤال کند؛ این تصور و فکری است که او دارد و تعداد زیادی از دخترهایی که مورد انتخاب او هستند، ممکن است اینگونه فکر نکنند؛ بنابر این دایره انتخاب پسر هم می تواند کم شود.
لزوم توجه به انگیزه
اخوان با تأکید بر توجه به انگیزه در رابطه گفت: بهویژه توجه دختران رابا توجه به فرهنگ و اعتقادات دینی خودمان و بافتی که در جامعه داریم به این نکته جلب می کنم که شاید شما با هر هدف روشن و تعریفشدهاي برای خودتان برای دوستشدن با پسری جلو بروید اما مطمئن باشید طرف مقابل حتی اگر نشان ندهد که با اهداف شما همخوان نیست ولی این اتفاق به کرات میافتد که دختری با پسری دوست می شود ودر پایان رابطه نادم و پشیمان است.
« این پشیمانی هزینه هنگفتی دارد که گاهی جبرانناپذیر و بازگشتناپذیر است و این نکته بسیار مهمی است که توجه همه ی دختران و پسران رابه آن جلب می کنم. »
خطرات احساسی رابطه جنسی پیش از ازدواج
اجازه بدهید به ده مورد از بدترین خطرات احساسی از فعالیت جنسی زودهنگام اشاره کنیم:
۱. نگرانی از بارداری و بیماری
برای خیلی از جوانانی که فعالیت جنسی خودرا آغاز کردهاند، ترس از بارداری یا ابتلا به بیماریهاي مقاربتی یک استرس احساسی جدی به شمار میرود.
یک دختر دبیرستانی دراین رابطه می گوید
«خیلی از دوستانم را می بینم که تست بارداری از داروخانه تهیه میکنند. انها خیلی نگران هستند و هرماه دلهره دارند که مبادا باردار شده باشند. من که تابحال رابطهجنسی نداشتهام خیلی از این بابت آسان و آسودهام.»
راسل هانکه، دکتر، دراین رابطه می گوید
«خیلی از نوجوانان را میبینیم که بعد از نخستین تجربه جنسی خود با نگرانی و استرس بسیار پیش دکتر می روند و می خواهند که آزمایش ایدز برای انها انجام شود. برای خیلیها همین مسئله کافی است که دیگر سراغ آن گونه روابط نروند.»
۲. پشیمانی و متهم کردن خود
هم پسرها و هم دخترها ممکن است بعد از رابطهجنسی دچار پشیمانی شدید شوند اما دخترها دراین رابطه آسیبپذیرتر هستند.
«وقتی دختری با پسری رابطهچنسی برقرار می کند چه اتفاقی میافتد؟ احساس نزدیکی دختر به پسر بیشتر می شود. ممکن است فکر کنید برای پسر هم باید همین اتفاق بیفتد، اما نه. الزاماًً اینطور نیست.» تحقیقات یک تفاوت جنسیتی را دراین زمینه نشان می دهد: «زنها طبق معمولً برای تقویت رابطه خود و بالا بردن صمیمیت آن رابطهجنسی برقرار می کنند درحالیکه مردها اکثراً برای لذت جنسی اینکار را می کنند.»
دختری که به رابطهجنسی به چشم توجه و محبت نگاه میکند، وقتی ببیند که پسر موردعلاقه او بعد از نخستین تجربه جنسیاش با او هیچ علاقه عاشقانه بیشتری به او نشان نمی دهد، احساس خواهد کرد که مورد خیانت قرار گرفته است. یک دختر ۱۵ ساله می گوید: «من انتظار نداشتم که آن پسر با من ازدواج کند اما هیچ وقت انتظار نداشتم که حتی در دانشگاه هم از من دوری کند.»
باب بارلت که در مورد روابطجنسی انسانی در دانشگاه ریچفیلد در مینسوتا درس می دهد، داستان «سندی» رابا ما در بین می گذارد: «سندی دختری بسیار زیبا و باهوش بود که از من خواست موقع ناهار من را ببیند. برایم توضیح داد که هیچ وقت تابحال دوستپسری نداشته است و وقتی یکنفر بزرگتر از خودش از او دعوت کرده قرار بگذارند بسیار هیجانزده شده است.
بعد از این که هفتهها با هم رابطه داشتند، آن مرد از سندی خواسته که با هم رابطهجنسی داشته باشند. سندی بیتمایل بوده اما مرد مدام اصرار میکرده است. ترس سندی این بوده که خام و بیتجربه بنظر برسد و بهمین دلیل آن مرد را از دست بدهد بهمین دلیل با او موافقت کرده است.
من از او پرسیدم که موفق شده و توانسته آن مرد را نگه دارد؟
سندی جواب داد که یک هفته بعد، دوباره با هم رابطهجنسی داشتهاند و بعد وی را ترک کرده است. مرد به او گفته بوده که به اندازه کافی برای او خوب نیست و نتوانسته عاشق او شود. حالات احساس حماقت به او دست داده بود چون فهمیده بود که آن مرد به هیچ عنوان علاقهاي به او نداشته است.»
رابطهجنسی بسیار خاص است. خانهاي خاص میـــخواهد. وقتی بخشی از چیزی بزرگتر — یک رابطه دائمی عاشقانه بین دو انسان — باشد، بسیار پرمفهومتر و راضیکنندهتر می شود. وقتی ازدواج می کنید، صمیمیت جنسی شما تعهدتان به هم دیگر را نشان میدهد. شما با بدن تان به هم میگویید که «من همه ی خودم رابه تو میدهم». از این دیدگاه، همانگونه که وارد زندگی هم دیگر شدهاید، وارد جسم هم دیگر هم می شوید. صمیمیت متکی به تعهد است.
حتی وقتی «قوانین تازه»اي درمورد رابطهجنسی وجوددارد — مثل قانون جدیدی که ابتدا در دانشگاهها باب شد و هم اکنون به سنین پایینتر هم کشیده شده است و رابطهجنسی بدون هیچ احساس با کسیکه اصلاً نمیشناسید را تایید میکند — دخترها در آخر آسیبپذیرتر بوده و بعد از اتمام رابطه هنوز به این امید میمانند که شاید آن پسر دوباره به آن ها زنگ بزند.
گاهیاوقات این پشیمانی جهتی مخالف پیدا می کند: وقتی رابطه جنسی تمام میشود، احساس میکنید به دام افتادهاید. کارن ۱۶ ساله می گوید:
«من واقعاً پشیمانم که نخستین رابطهجنسیام با پسری بود که چندان دوستش نداشتم. هنوز هم با او در ارتباط هستم که دیگر تبدیل به یک مشکل شده است. از همان نخستین باری که با او بودم، دیگر در هر قرارملاقاتی که با او دارم انتظار رابطهجنسی از من دارد. حتی وقتی تمایلی به آن کار ندارم کارمان به بحث و جدل میکشد. دوست دارم این رابطه را تمام کنم و با افراد دیگری آشنا شوم اما بعد از این که اینهمه به هم وابسته شدهایم خیلی سخت است.»
پشیمانی جنسی ممکن است سالها طول بکشد. چندی پیش نامهاي از یک زن ۳۳ ساله که هم اکنون روانشناس شده بود دریافت کردیم که گفته بود خیلی نگران فشارهای جنسی و وسوسههاي جوانان امروزی است. میخواست درسهایي که خود آموخته بود را در بین بگذارد. گفته بود که بعد از اتمام دوران دبیرستان، یکسال را در بيرون از کشور گذرانده بود:
«وقتی از کشور خارج شدم باکره بودم، اما تصور می کردم همین از من محافظت می کند. میخواستم تصمیمات جنسیام را خودم به تنهایی بگیرم. نمی خواستم وارد هیچ تعهدی شوم. نمیخواستم ازدواج کنم یا بچهدار شوم. می خواستم ادامه تحصیل داده و شغل موفقی داشته باشم. طی آن یکسالی که بيرون از کشور بودم، در مسائل جنسی بسیار بیقید و بیتعهد بودم.
اما واقعیت این است که به قیمت جدا شدن از خودم به پایان رسید. طولانیترین مجروح که به خودم زدن با قلبم لمس شد. آن احساس بیمار دادن بخشی از خودم –روحم– به خیلیها و برای هیچ، هنوز دردناک است. هیچ وقت تصور نمیکردم اینقدر زیاد و اینقدر طولانی آسیب میبینم. این زن گفته بود که همین حالا ازدواج کرده است و زندگی موفق و رابطهجنسی خوبی با همسر خود دارد.»
مردانی که درگیری جنسی و احساسی با دختری پیدا می کنند هم ممکن است ضربه بخورند. این از زبان یک مرد پشیمان نوشته شده است:
«یکسال پیش با دختری دو سال کوچک تر از خودم وارد رابطه شدم. شدیداً عاشق هم شده بودیم. والدین ما به ما آزادی کامل داده بودند. وقتی به خانه انها میرفتم، پدر و مادرش زودتر برای خواب میرفتند که من و او بتوانیم تنها باشیم. فوقالعاده بود. با هم تنها بودیم، حتی گاهی شش شب در هفته. رابطهجنسی ما کمکم شروع شد. ابتدا او مقاومت کرد اما بخاطر ترس از دست دادن من تسلیم شد. قبل از این که بدانیم بیش از اندازه پیش رفته بودیم.
به خودمان می گفتیم که عاشق هم هستیم و به محض این که او درسش تمام شود با هم ازدواج میکنیم. واقعاً چه تفاوتی میکرد؟ بعد یک شب دعوای وحشتناکی داشتیم، و بااینکه هیچ ارتباطی با مسائل جنسی نداشت، میدانستم که اگر اینقدر در مسائل جنسی پیش نمیرفتیم این دعوا اتفاق نمیافتاد. به هرحال، او من را زد و من هم در جواب وی را زدم. هیچ وقت نمیتوانم خودم را بخاطر اینکار ببخشم. او به سمت خانهشان فرار کرد و همه ی چیز رابه مادرش گفت.
احتمالاً میتونید تجسم کنید که بعد ازآن چه اتفاقی افتاد. من آن موقع دانشگاه میرفتم. اصلاً نمیتوانستم روی درسهایم تمرکز کنم. فقط می خواستم دراز بکشم و بمیرم. همان موقعها بودم که دانشگاه را ترک کردم و به نیروی دریایی پیوستم. قبل از این که برای آموزشهاي مقدماتی بروم، یکبار وی را در خیابان دیدم. گریه کرد و گفت که هنوز همان احساس سابق رابه من دارد و بخاطر کاری که کرده است پشیمان است اما آن موقع دیگر خیلی دیر شده بود.
واقعاً آرزو میکنم که او میتوانست همان طور دربرابر من برای خواسته رابطهجنسی مقاومت کند و من هم اینقدر پافشاری نمیکردم. هر دختری که فکر میکند برای نگه داشتن یک پسر باید تسلیم خواستههاي اینچنینی او شود احمق است. مطمئناً من با او میماندم و با او ازدواج می کردم.»
۳. عذاب و جدان
عذابوجدان شکلی از احساس پشیمانی است — حسی قوی از انجام کاری که از نظر اخلاقی نادرست است. عذابوجدان اگر بعنوان نشانهاي برای زنده بودن هوشیاری خود و دلیل خودداری از انجام دوباره آن رفتار در آینده قلمداد کنید، می تواند یک تجربه سالم اخلاقی باشد. احتمال عذابوجدان گرفتن دخترها درمورد نخستین تجربه جنسی بیشتر از پسرهاست و اگر این تجربه تحتتاثیر موادمخدر یا الکل صورت گرفته باشد، این عذابوجدان شدیدتر خواهد شد.
هم پسرها و هم دخترها اگر نخستین رابطهجنسیشان با فردی عادی صورت گرفته باشد، می گویند که عذابوجدان گرفتهاند. جورج ایگار در کتابی که برای نوجوانان نوشته است، به نام «عشق، رابطه و سکس» به خانمهاي جوان توصیه می کند، «وقتی رابطهتان بر هم می خورد، برای دخترها خیلی سختتر از پسرها خواهد بود. این چیزی نیست که در خودآگاهتان میخواستهاید. این که دختری را دچار مشکل احساسی عمیق کنید.»
یک پسر ۲۰ ساله میگوید وقتی متوجه دردی شده که در دخترها ایجاد می کند و عذابوجدان گرفته است، دست از رابطه جنسی برداشته است، او می گوید: «میبینیم که گیج شدهاند و مدام گریه می کنند. می گویند دوستت دارند اما تو انها را دوست نداری.» عذابوجدان بعد از رابطهجنسی میتواند از اعتقادات مذهبی افراد نیز نشات بگیرد.
مهمترین مذاهب دنیا، از جمله اسلام، مسیحیت و یهودیت، همه ی انها رابطهجنسی را بعنوان هدیهاي از جانب خداوند معرفی می کنند که برای زوجها بعد از ازدواج فرستاده شده است.
در مقالهاي درمورد داستان مرد جوانی خواندیم که از این که درمورد روابطجنسی مخالف با اعتقادات مذهبی خود رفتار کرده بود، احساس پشیمانی میکرد. او نوشته بود که والدین او اهمیت باکرگی و شروع رابطهجنسی فقط بعد از ازدواج را برایش توضیح داده بودند. اما یک شب گرم تابستانی، خودرا با دختری بسیار مشتاق دید و همان موقع نخستین رابطهجنسی خودرا برقرار کرد. آن رابطه بسیار عجلهاي بودن و هیچ حس صمیمیتی در آن وجود نداشته است. او میگوید:
«وقتی در فیلمها رابطهجنسی رابه تصویر می کشند، بسیار عاشقانه است. از نظر فیزیکی حس بسیار خوبی بود اما از نظر احساسی اصلاً اینطور نبود. من نگران بودم که رابطهمان از این به بعد خیلی جدی تر از گذشته شود و نمیدانستم چه انتظاراتی می خواست از من داشته باشد؟»
این پسر بخاطر کاری که انجام داده بود احساس عذابوجدان می کرد. همچنین نگران بارداری و بیماری بود. به خودش قول داده بود که دیگر هیچ وقت اینکار را تکرار نکند و ازآن موقع تا حالا که دانشجو شده است، به قول خود وفادار بوده است. او میگوید، «من به دنبال صمیمیت به همسرم هستم. کسیکه واقعاً دوستش داشته باشم و بخواهم که ادامه زندگیام درکنار او باشم. شاید بنظر خیلیها مسخره بیاید اما واقعیت دارد.»
سقط جنین
تعداد زیادی از نوجوانان در مواجهه با بارداری به سقطجنین روی میآورند. همان طور که هردو طرف بحث سقطجنین همین حالا تایید می کنند که سقطجنین به زندگی یک موجود زنده پایان می دهد «جنین بعد از ۱۸ روزگی قلبی تپنده و بعد از ۶ هفتگی مغز دارد». زنان بسیاری عواقب ناراحتکننده احساسی را بعد از سقطجنین گزارش کردهاند — مثل افسردگی، کابوسهاي شبانه، از دست دادن ارزش نفس و عذابوجدان.
دیوید راردون در کتابش از نتایج تحقیقات خود گزارش می کند که بیش از ۷۰ درصد از زنانی که سقطجنین داشتهاند می گویند احساس میکنند کار اشتباهی انجام دادهاند –گرفتن جان یک موجود زنده — اما به این دلیل مخالف این حس عمل کردهاند که هیچ انتخاب دیگری پیش رویشان نبوده است. گاهیاوقات سوءتفاهمات اخلاقی درمورد تصمیمات سقطجنین تا چند سال بعد ازآن اتفاق نمیافتد.
بعنوان مثال در زیر داستان مادری جوان است که هم اکنون در دهه ۳۰ زندگی خود به سر می برد و درمورد سقطجنینی که داشته است صحبت میکند:
«سال دوم دانشگاه بودم. از تعطیلات تابستانی برگشته بودم و واقعاً مریض بودم. دکتر یک آزمایش ادرار از من گرفت و اعلام کرد که باردار هستم. بعد پرسید میخواهی چه بکنی؟ من گفتم میخواهم هر چه سریع تر از شر آن خلاص شوم. او هم آدرس و عدد تلفن یک کلینیک زنان را برایم یادداشت کرد. عمل بسیار ساده بود، دلدرد شدیدی داشتم اما میتوانستم آنرا تحمل کنم.
اگر آن موقع کسی از من میپرسید که نسبت به کاری که کردهام چه حسی دارم، می گفتم بهترین کار ممکن را انجام دادهام چون هم سلامتی و هم زندگیام را پس گرفتهام. اما هم اکنون هر وقت یاد آن زمان میافتم گریهام میگیرد. به این فکر می کنم که چقدر بیرحم بودم، واقعاً بچه بودم، خودرای و سطحینگر. هم اکنون با بدنیا آوردن دو فرزند فوقالعاده، خیلی تغییر کردهام و بسیار افتادهتر شدهام.»
مردها هم خیلی وقتها ممکن است تحتتاثیر عواقب احساسی سقطجنین قرار گیرند. یک بار یکی از سالاولیهاي دانشگاه داشت برای چند نفر درمورد احساس گناهی که از سقطجنینی که دوستدخترش رابه آن وادار کرده بود، گرفته بود صحبت میکرد، که نه میتوانسته بخوابد و نه درس بخواند.
خط آخر این که: هر حسی هم که به قوانین مربوط به سقطجنین داشته باشید، باید قبول کنید که سقطجنین یک راهحل سریع نیست. تاثیرات آن ممکن است سالها با شما بماند. شبکههاي ملی اینروزها برای زنان و مردانی که اقدام به چنین کاری میکنند، جلسات مشاوره روانپرشکی ترتیب میدهد.
۴. از دست دادن اعتمادبهنفس و عزتنفس
خیلی افراد بعد از این که متوجه می شوند به یک بیماری مقاربتی مبتلا شدهاند، اعتمادبهنفس خودرا از دست میدهند. …سعید یکی از خوانندگان ما قبل از ارتباطجنسی با دوستدخترش، چیزی درمورد ویروس پاپیلومای انسانی «HPV» نشنیده بود. خیلی زود بعد ازآن، متوجه غدههاي ریزی روی آلت تناسلی خود شده بود. دکتر به او گفته بود که دچار زخمهاي تناسلی شده است که با ویروس HPV ایجاد می شود.
این زخمها خوب به درمان اسیدی، تکنیک لیزر یا جراحی پاسخ ندادند و بعد از این درمانهاي مداوم بینتیجه، سعید واقعاً نگران شده است که آیا باوجود این زخمها می تواند ازدواج کند. گاهیاوقات از دست دادن اعتمادبهنفس بعد از رابطهجنسی بیتعهد فرد رابه سمت روابطجنسی بیتعهد بیشتر میکشاند و همین مسئله منجر به از دست رفتن بیشتر اعتمادبهنفس میشود که جلوگیري ازآن بسیار دشوار خواهد شد.
همین مسئله را می توانید در داستان زندگی زن جوانی ببینید که در زیر برایتان عنوان می کنیم: دخترهایی در خوابگاه ما بودند که بارها باردار شده و سقطجنین کرده بودند. مسئله جالب این که تقریبا همه ی این دخترها وقتی با من حرف میزدند می گفتند که از کل این داستان متنفرند: میهمانیها، خیابانها و انتظارات و رفتارهای جنسی مردان. اما چون اعتمادبهنفس خیلی پایینی دارند.
هر نوع توجه از طرف مردان برای انها کافی است و بهمین دلیل باز به موقعیتهایي برمیگردند که قبلاً برای آن ها ایجاد مشکل کرده است. در هردو سوی روابطجنسی بی عشق، از دست رفتن ارزش نفس را می بینیم. یک پسر دانشجو میگوید، «خیلی بد است وقتی بخاطر مقدار بالای الکلی که خوردهاي آن شب با دختری میخوابی و فردای آن حتی آن دختر رابه خاطر نمیآوری.»
حقیقت رابطه جنسی دهانی
– هیچ پسری که واقعاً دختری را دوست داشته باشد یا برای او ارزش قائل باشد از او نمیخواهد که اینکار را برایش انجام دهد.
– اینکار خیلی وقتها توسط دخترها شروع میشود زیرا تصور می کنند میتوانند با پیشگیری از باردار شدن چیزی که پسر میـــخواهد را برای او انجام دهند اما بعد ها میفهمند که رابطهجنسی دهانی صمیمیت بین دو طرف را کاهش میدهد.
– بسیاری بیماریهاي مقاربتی، ازجمله تبخال تناسلی، کلامیدیا ، ویروس پاپیلومای انسانی، از طریق رابطهجنسی دهانی نیز منتقل میشوند.
– اگر دختری هستید که رابطهجنسی دهانی دارید، ممکن است باز همان آسیبهاي احساسی — مثل احساس مورد سوءاستفاده قرار گرفتن و بیارزش شدن — که به دنبال روابطجنسی بیتعهد می آید را تجربه کنید.
– اگر پسر هستید و از دوستدخترتان می خواهید که اینکار را برایتان انجام دهد، با اینکار به آن دختر بیاحترامی میکنید. آیا دوست دارید کسی با خواهر شما اینکار را بکند؟

یک دانشجوی دیگر از دست رفتن ارزش فردی که بعد از نخستین تجربه جنسی او ایجاد شده بود عنوان می کند: «بالاخره موفق شدم دختری رابه تختخواب بکشانم –البته در خودرو بود. من ۲۱ سالم بود. فکر می کردم این تحریککنندهترین اتفاقی است که میتوانست بیفتد اما بعد آن دختر شروع به ابراز علاقه کرد و اصرار کرد که با من بماند. بعد از چهار هفته رابطه جنسی آن هم فقط زمانهایي که من میخواستم، از او خسته شدم.
رابطه جنسی دهانی و شرافت نفس
تحقیقات نشان میدهد که جوانان بسیاری امروز رابطهجنسی دهانی دارند و آنرا اصلاً مسئله بزرگی نمی بینند. بعضی پسرها درمورد دخترهایی صحبت می کرد که بخاطر رابطه جنسی دهانی شدیداً آسیب احساسی دیده و به روان شناس مراجعه میکنند. در پاسخ به این نگرانیها، می بینیم که در برنامه اپرا «Oprah Winfrey» و دکتر فیل «Dr. Phil» هرکدام یک برنامه کامل رابه موضوع رابطهجنسی دهانی اختصاص می دهند.
در برنامه دکتر فیل، یک دختر ۱۳ ساله با چشمانی اشکبار به دوربین نگاه میکند و رو به سایر نوجوانانی که ممکن است آن برنامه را نگاه کنند میگوید: «اینکار را نکنید…خواهش میکنم اینکار را نکنید. همه ی عزت نفس و ارزشی که برای خودتان قائل هستید را از دست خواهید داد. همه ی چیز برایتان بدتر خواهد شد.» در زیر به شش نکتهاي که لازم است جوانان درمورد رابطهجنسی دهانی بدانند اشاره می کنیم:
۱» اینکار مطمئناً یک عمل جنسی است. همان طور که یک پسر ۱۵ ساله می گوید، «فکر می کنی چرا به آن سکس دهانی میگویند؟»
۲» اینکار چیزی است که طبق معمولً پسرها از دخترها میخواهند که برایشان انجام دهند. دخترهایی هم هستند که تصور می کنند برای پیشگیری از بارداری بهتر است اینکار را انجام دهند اما بعد ها میفهمند که رابطهجنسی دهانی صمیمیت بین دو طرف را کاهش میدهد.
۳» هیچ پسری که واقعاً دختری را دوست داشته باشد یا برای او ارزش قائل باشد از او نمی خواهد که اینکار را برایش انجام دهد.
۴» بسیاری بیماریهاي مقاربتی — مثل تبخال تناسلی، کلامیدیا و ویروس پاپیلومای انسانی — از طریق رابطهجنسی دهانی نیز منتقل می شوند.
۵» اگر دختری هستید که رابطهجنسی دهانی دارید، ممکن است باز همان آسیبهاي احساسی — مثل احساس مورد سوءاستفاده قرار گرفتن و بیارزش شدن — که به دنبال روابطجنسی بیتعهد می آید را تجربه کنید.
۶» اگر پسر هستید و از دوستدخترتان می خواهید که اینکار را برایتان انجام دهد، با اینکار به آن دختر بیاحترامی میکنید. آیا دوست دارید کسی با خواهر شما اینکار را بکند؟
۵. فساد شخصیت
وقتی با دیگران مثل ابزارهای جنسی برای لذت خودخواهانه خود رفتار میکنیم، نه تنها احترام خودرا از دست می دهیم، بلکه شخصیت مان را عوض میکنیم. هر انتخابی که در زندگی داریم بر شخصیت ما اثر میگذارد و آنرا بدتر یا بهتر میکند. انتخاب هاي خوب شخصیتمان را قویتر میکند و انتخابهاي بد شخصیتمان را بدشکل می کند. وجدان ما بخشی از شخصیت ماست که درست را از نادرست تشخیص داده و به ما کمک میکند انتخابهاي بهتری داشته باشیم.
در محیط جنسی آسانگیر کنونی، افراد جوان بسیاری رفتارهایی را «بیاشکال» میبینند که شدیداً نادرست است. بعنوان مثال، دریک تحقیق از ۱۷۰۰ دانشآموز و دانشجو درمورد «رابطهجنسی اجباری» سوال شد: «آیا برای مرد قابلقبول است که زنی راکه بیشتر از شش ماه است با او ارتباط دارد، وادار به رابطهجنسی کند؟» تقریبا دو سوم پسرها پاسخ مثبت دادند. عجیبتر این که پاسخ ۴۹٪ از دخترها هم مثبت بود.
رابطهجنسی همچنین با وادار کردن افراد به دروغگویی برای به دست آوردن آن می تواند موجب فساد شخصیت شود. دروغهاي متداول عبارتند از: «دوستت دارم»، «قبلاً هیچ وقت هیچ بیماریجنسی نداشتهام» و از این قبیل. مرد جوانی درمورد فعالیت جنسی خود مثل اعتیاد یاد میکند و بازرسی نفس خودرا زیر سوال میبرد:
«برای من رابطهجنسی مثل یک مادهمخدر شده بود. هرچه بیشتر انجام میدادم، بیشتر میخواستم. اصلاً نمیتوانستم خودم را بازرسی کنم و هیچ وقت هم راضی نمیشدم.» پورنوگرافی. با به وجود آمدن اینترنت، پورنوگرافی بیشتر از گذشته قابلمعرض شد و درنتیجه به یکی از متدولترین اعتیادهای جنسی تبدیل گشت. دکتر ویکتور کلین، روانشناسی که بیش از ۲۵ سال صدها مرد را بخاطر پورنوگرافی و اعتیادهای جنسی درمان نموده، مینویسد:
«من متوجه شدهام که مشکلات همه ی این معتادین به رابطهجنسی، با قرارگیری در معرض عمل جنسی در کودکی یا نوجوانی آغاز شده است.»
۶. از دست رفتن اعتماد
افراد جوانی که احساس میکنند بعد از بر هم خوردن رابطهشان، مورد سوءاستفاده قرار گرفتهاند یا به انها خیانت شده، در روابط بعدی خود دچار مشکل در اعتماد کردن می شوند. نمی خواهند دوباره ضربه بخورند. برایان درمورد تجربه خود میگوید: «من نخستین بار وقتی ۱۹ سالم بود با دوستدخترم رابطه جنسی داشتم. تقریبا یکسال بود که با او در ارتباط بودم و واقعاً دوستش داشتم. آن دختر بسیار صمیمی، شاد و مهربان بود.
تا قبل ازآن همه ی کاری با هم کرده بودیم بجز رابطه جنسی و آخر یک شب او از من خواست که با هم رابطه جنسی داشته باشیم. چند روزبعد، رابطه ما بر هم خورد. این دردناکترین زمان زندگی من بود. من از هر شخصی بیشتر به او نزدیک بودم، حتی از والدینم هم به من نزدیکتر بود. بسیار افسرده و عصبی شده بودم. ورزش را ترک کردم و احساس ناامیدی و شکستگی داشتم.
۷. افسردگی و خودکشی
اینروزها نوجوانان بیشتری دچار افسردگی می شوند اما تحقیقات جدید نشان میدهد که این واکنش اتوماتیک نوجوانی نیست. نوجوانانی که از رفتارهای خطرناک –مثل رابطه جنسی، موارمخدر و نوشیدن الکل– خودداری میکنند کمتر دچار افسردگی می شوند. هم دخترها و هم پسرها که این رفتارهای خطرساز را تجربه می کنند، بیشتر دچار افسردگی می شوند. و احتمال ابتلا به افسردگی در دخترها بسیار بالاتر است.
«خیلی از دوستانم را دیدهام که بعد از این که رابطههایشان حالت فیزیکی پیدا میکند، بر هم می خورد. وقتی خیلی زود از رابطهجنسی استفاده کنید، راه هاي ارتباطی دیگر بین دو طرف بسته خواهد شد و رشد متوازن رابطه بر هم می خورد.» در برخی موارد، افسردگی به تراژدی خودکشی منجر می شود. خودکشی سومین دلیل شایع مرگ بین ۱۵ تا ۲۴ سال است. تقریبا یکی از هر ۵ نفر نوجوان در زمان گذشته به خودکشی فکر کردهاند.
کران سایر در کتاب خود می نویسد
«هرچه رابطهاي بیشتر شبیه به عشق واقعی باشد، فرد نوجوان بیشتر در آن عشق سرمایهگذاری کرده و اگر آن رابطه بر هم بخورد، دچار درد و آسیب شدیدتری خواهد شد.» باتوجه به انچه درمورد عواقب احساسی به هم خوردن روابط جنسی میدانیم، منطقی است که تصور کنیم درد ناشی از چنین قطع رابطههایي میتواند دلیل افسردگی و مرگ ناشی از خودکشی در برخی جوانان باشد.
تحقیقات این مسئله را تایید می کنند. در تحقیقی مشخص شد که نرخ اقدام به خودکشی برای دختران بین ۱۲ تا ۱۶ سالهاي که تجربه جنسی داشتهاند نسبت به انها که باکره بودهاند شش مرتبه بیشتر است.
۸. خراب شدن روابط
رابطه جنسی می تواند یک رابطه خوب رابه یک رابطه بد تبدیل کند. ابعاد دیگر رابطه دیگر رشد نمییابند. احساسات منفی وارد داستان میشوند. در آخر رابطه را مسموم می کند. اینها را مرد جوانی که خودرا در ۲۲ سالگی باکره معرفی می کند عنوان میکند: «خیلی از دوستانم را دیدهام که بعد از این که رابطههایشان حالت فیزیکی پیدا میکند، بر هم میخورد. وقتی خیلی زود از رابطه جنسی استفاده کنید، راه هاي ارتباطی دیگر بین دو طرف بسته خواهد شد و رشد متوازن رابطه بر هم میخورد.»
جنیفر، 24 ساله داستان خودرا مطرح می کند
«تقاضای رابطه جنسی دوستپسر من بعد از هر قرار ملاقات توجیهپذیرتر میآمد و بعد از دو ماه تسلیم شدم. رابطه جنسی به نقطه مرکزی ارتباط ما تبدیل شد و مثل سرطان کل رابطه ما را گرفت. چیزهای جدیدی وارد رابطهمان شد مثل عصبانیت، حسادت و خودخواهی. دیگر حتی نمیتوانستیم با هم حرف بزنیم. از هم خسته شدیم و ناامیدانه یک تغییر میخواستم.»
ارتباط با والدین
رابطه جنسی میتواند تاثیرات منفی بر ارتباط فرد با افراد دیگری بجز کسیکه با او رابطه دارد هم داشته باشد. اکثر والدین می گویند دوست ندارند فرزندانشان درگیر روابط جنسی شوند. با بیرون رفتن ازآن استاندارد موجود، بین انها و نوجوانانشان درگیری ایجاد خواهد شد. نوجوانان بسیاری که رابطهجنسی دارند هر کاری میکنند که والدینشان ازآن بیخبر بمانند زیرا میدانند که چقدر ناراحتشان خواهد کرد. در زیر به داستان یک دختر جوان اشاره می کنیم:
«وقتی ۱۹ سالم بود برای نخستین بار با یک پسر ۲۲ ساله رابطهجنسی برقرار کردم. می دانستم که اگر والدینم از موضوع باخبر شوند بی اندازه ناراحت خواهند شد. وقتی عادتماهیانه نشدم، دچار وحشت شده بودم. حتی به فکر خودکشی هم افتاده بودم. وقتی تست بارداری نشان داد که باردار نیستم واقعاً آسوده شد. همان جا تصمیم گرفتن دیگر خودم را درگیر چنین دردی نکنم و با دوستپسرم به هم زدم.»
۹. توقف رشد فردی
فعالیت جنسی پیش از ازدواج نه تنها رشد رابطه را متوقف میکند، بلکه رشد فردی شخص را نیز کند میکند. نوجوانانی که درگیر و جذب یک رابطه شدید می شوند، در زمانی از زندگی خود که باید برونگرا باشند — روابط جدید ایجاد کنند، وارد تیمها و گروههاي مفید شوند، علایق و مهارتهاي خودرا شکل دهند و مسئولیتهاي سنگینتر اجتماعی قبول کنند– درونگرا میشوند.
دوران نوجوانی زمانی بسیار مهم و بحرانی برای یادگیری و رشد است که پایه و اساس آینده را میسازد. فرصتهایي که دراین دوران از دست می رود، بعد ها به هیچ عنوان به دست نمی آید. اگر جوانان نتوانند از این فرصتها استفاده کنند، هیچ وقت نمیتوانند به رشد کامل و کافی برسند. خطر برای دخترانی که درگیر فعالیت جنسی میشوند بیشتر است زیرا با اینکار در علایق و روابط دیگر رابه روی خود میبندند. روان شناس دکتر ساموئل کافمن از نیویورک می گوید:
«دختری که خیلی زود وارد یک رابطه جدی میشود، بعد ها متوجه می شود که فردیت خودرا از دست داده است. او به بخشی ازآن پسر تبدیل می شود و دیگر قادر نخواهد بود علایق خودرا بسازد و حس استقلال داشته باشد.»
۱۰. تاثیرات منفی بر ازدواج
بیشتر نوجوانان می گویند که آرزو دارند یک روز ازدواج کرده و خوشبخت و موفق باشند. ما باید انها را ترغیب کنیم از خود سوال کنند «چه تصمیمات جنسی دراین نقطه از زندگی میتواند بر آرزوی من برای داشتن ازدواجی موفق تاثیر داشته باشد؟ با زود وارد روابطجنسی شدن چه مشکلاتی را برای خودم یا همسر آیندهام ایجاد خواهم کرد؟» در زیر به عده اي از این مشکلات اشاره می کنیم:
مقایسات و یادآوری گذشته. اگر با کسی بجز همسر خود رابطهجنسی داشتهاید، این میل خارج از بازرسی شما وجود خواهد داشت که همسرتان رابا شرکای جنسی سابق خود مقایسه کنید. یک شوهر جوان می گوید: «وقتی با همسرم رابطهجنسی دارم، با خودم فکر میکنم که دوستدختر قبلیم خیلی بهتر من را میبوسید یا این دختر فلان کار را بهتر انجام می دهد. اصلاً نمی توانم از شر این مقایسه کردنهاي مداوم خلاص شوم.»
هم خانمها و هم آقایان دچار این یادآوریهاي جنسی می شوند که میتواند بر صمیمیت جنسی زندگی مشترکشان تاثیری به شدت منفی داشته باشد. «گاهی اوقات طی سالهاي دانشجویی دچار عفونتی می شدم که داخل لولههاي فالوپم را تخریب می کرد و این مسئله باعث نابارور شدن من شد. همین حالا با مرد فوقالعادهاي ازدواج کردهام که خیلی دوست دارد بچهدار شود و احساس گناهی که دارم غیر قابلتصور است.
تصمیم گرفتهایم یک بچه به فرزندخواندگی بگیریم اما واقعاً شرایط دشواری است.» بیوفایی. خیانت میتواند منجر به ختم یک ازدواج شود. آمار درمورد درصد کسانی که به همسر خود خیانت می کنند متفاوت است اما متخصصین بسیار عقیده دارند که این بیوفاییها درسالهاي اخیر بیشتر شده است. یک دلیل احتمالی آن: بالا رفتن فعالیت جنسی قبل از ازدواج. توانایی مقابله با وسوسهها بخشی از شخصیت ماست — چیزی که به مرور زمان در ما ایجاد میشود.
اگر «ن