تبلیغات ویژه

» خرید ممبر تلگرام »طراحی سایت و سئو »خرید فالوور و لایک »ادمین حرفه ای اینستاگرام »پکیج آموزش ارزهای دیجیتال »تبلیغات در اینستاگرام »خرید پیج اینستاگرام

مطالب مهم




معما‌های استدلالی که مغزتان را راه میندازد

برترین‌ها: این معما‌ها بهم آنقدر ساده هستند که هنگام نوشیدن یک فنجان چای حلشان کنید و هم آنقدر سخت هستند تا ساعت‌ها با آن‌ها کلنجار بروید و مغزتان را ورزش بدهید. آماده اید؟

کلاه زندانی


چهار جنایتکار روی چند پله صف کشیده اند. همه آن‌ها رو به یک جهت هستند. یک دیوار مرد چهارم را از بقیه جدا می‌کند. بنابراین به طور خلاصه:

مرد ۱ می‌تواند مرد ۲ و ۳ را ببیند.
مرد ۲ می‌تواند مرد ۳ را ببیند.
مرد ۳ هیچ کدام را نمی‌بیند.
مرد ۴ هیچ کدام را نمی‌بیند.
همه مجرمان کلاه دارند. به آن‌ها گفته شده که دو کلاه سفید و دو کلاه سیاه وجود دارد. آن‌ها ابتدا نمی‌دانستند که کلاه چه رنگی روی سرشان است. به آن‌ها گفته شده بود که به محض اینکه فهمیدند کلاهشان چه رنگی است با صدای بلند بگویند.
آن‌ها اجازه نداشتند برگردند یا حرکت کنند.
آن‌ها اجازه نداشتند با یکدیگر حرف بزنند.
آن‌ها اجازه نداشتند کلاهشان را بردارند.

اولین کسی که رنگ کلاهش را می‌فهمد کیست و چرا؟

معما‌های استدلالی که مغزتان را راه میندازد


مشکلات جاده‌ای


یک راننده در حال عوض کردن لاستیکش بود که ناگهان هر چهار مهره چرخش داخل مجرای فاضلاب افتادند. او سعی کرد آن‌ها را درآورد، اما نتوانست. مرد فکر می‌کرد باید ساعت‌ها کنار جاده بماند تا اینکه یک کودک رهگذر به کمکش آمد و توانست با توصیه او لاستیک جدید را وصل کند و خودش را به نزدیکترین مکانیکی برساند.

پیشنهاد کودک به او چه بوده است؟


هدیه جادوگر

پرنس چارمینگ در جستجوی نامزدش به سفر دور و درازی رفته بود. تابستان تمام شده بود که در راه به کلبه یک جادوگر پیر رسید و از او خواست یک شب به او پناه دهد. جادوگر با گرمی از شاهزاده استقبال کرد و به او غذا، نوشیدنی و جای خواب داد. صبح روز بعد پرنس چارمینگ برای ادامه سفرش آماده شده بود که جادوگر به او هدیه‌ای داد و گفت: «در راهت با رودخانه عریضی روبرو خواهی شد که هیچ پلی ندارد. تنها راه عبور از رودخانه شنا کردن است. این لباس سحرآمیز به تو کمک خواهد کرد و نمی‌گذارد غرق شوی.»


قهرمان ما به سفرش ادامه داد و صد روز بعد به رودخانه‌ای رسید که جادوگر گفته بود. اما برای عبور از رودخانه نیازی به عصای سحرآمیز پیدا نکرد. چرا؟
راز قفس خرگوش


یک کشاورز خرگوش‌هایش را در سه قفس بزرگ نگه می‌دارد که به ردیف در حیاط قرار دارند. هر یک از این قفس‌ها رنگ متفاوتی دارند: زرد، سبز و قرمز. تا همین اواخر تعداد خرگوش‌های قفس سبز دو برابر تعداد خرگوش‌های قفس زرد بود. تا اینکه یک روز کشاورز ۵ خرگوش از قفس سمت چپ برداشت و به مدرسه محلی بخشید. همچنین نیمی از خرگوش‌هایی را که در قفس سمت چپ باقی مانده بودند را به قفس قرمز انداخت.


 می‌توانید رنگ قفس سمت چپ را حدس بزنید؟


مجرم را شناسایی کنید


اواخر شب خودرویی با یک عابر پیاده در یک خیابان فرعی باریک تصادف کرد و بدون توقف فرار کرد. پلیسی که اتومبیل را دیده بود به دنبال آن صحنه تصادف را با سرعت بسیار زیاد ترک کرد. شش نفر دیگر هم شاهد این تصادف بودند. آن‌ها گزارش‌های متناقضی از ماجرا ارائه دادند:
ماشین آبی و راننده مرد بود.
خودرو با سرعت زیاد حرکت می‌کرد و چراغ هایش خاموش بودند.
خودرو پلاک داشت و زیاد تند نمی‌رفت.
تویوتا بود و چراغ هایش خاموش بودند.
پلاک نداشت و راننده زن بود.
یک فورد خاکستری بود.
وقتی در نهایت خودرو و راننده‌اش پیدا شدند، تنها یکی از شش شاهد کاملا درست گفته بود و بقیه یک بخش از شهادتشان درست و بخش دیگر غلط بود. باتوجه به این موضوع آیا می توانید موارد زیر را تعیین کنید؟

نام خودرو

رنگ خودرو

سرعت خودرو

خاموش یا روشن بودن چراغ‌های خودرو

داشتن یا نداشتن پلاک

مرد یا زن بودن راننده

پاسخ این قسمت در مطالب فردا منتشر خواهد شد.




پیشنهاد میشه بخونید : برای مشاهده جزئیات کامل این خبر «معما‌های استدلالی که مغزتان را راه میندازد»اینجا را کلیک کنید. شفاف سازی:خبر فوق در سایت منبع درج شده و صرفا در این سایت بازنشر شده است .چنانچه به خبر فوق اعتراض دارید جهت حذف آن «اینجا» را کلیک کنید.

گزارش تخلف

تمامی مطالب از سایت های مجاز فارسی و ایرانی تهیه و جمع آوری شده است، در صورت وجود هرگونه مشکل از طریق صفحه گزارش تخلف اطلاع دهید.

جستجو های اخبار روز

اخبار برگزیده

هم اکنون میخوانند ..