سعی داریم در این سری مطالب گزیده ای از این نوشته ها را در اختیار شما قرار دهیم که امیدواریم مورد استقبال شما عزیزان قرار گیرد.
******
1. یه بار تن ماهی رو یه ساعت جوشوندم، ماهیه از قوطی اومد بیرون گفت داداچی به مولا سالمیم، خاموشش کن!2. با یک نفر یک شوخی کردم و جوابم رو با یک شوخی دیگه داد و همه خندیدیم.خنده که تمام شد زد به پهلوی بغلیش گفت «در لحظه تولید کردما».حالا انگار شوخیهای تولید من کشتار دیروزه!
3. رفتم باغ وحش ۶۰۰۰ تومن بلیت ورودی دادم حیوونا رو نگاه کنم، رسیدم جلو قفس میمونها انقد دسته جمعی بهم زل زدن و نگام کردن که هم ۶ تومن رو پس گرفتم هم نفری ۵ تومن از میمونا گرفتم آخرشم نفهمیدیم کی رفته بود تماشای کی!
4. اخبار داشت میگفت برای محافظت از خود در برابر زلزله زیر لوستر و قاب های عکس آویز نخوابید رفتم بیرون برگشتم دیدم بابام تختمو گذاشته وسط هال زیر لوستر, دو تا قاب عکس و یه چاقو هم گذاشته روی لوستر.
5. طرف تو ایستگاه اتوبوس منتظر اتوبوس بود یهو واکس درآورد کفشاشو واکس زد خاکی نباشه بعد من یبار داشتم میرفتم سرکار وسط راه فهمیدم دمپایی پوشیدم!
تصور من از اونایی که فقط عکس یه دونه چشمشون رو میذارن روی پروفایل شون
6. رفتم فلافلی سلف سرویس انقد فلافل چپوندم تو نون یکی امد بهم یه شماره داد گفت من تو کمیته امداد کار میکنم فردا یه زنگ بزن ثبت نامت کنم اونجا! 7. یه سری رفتم شهر بازی سوار یه وسیله شدم شروع کردم جیغ زدن, مسئولش گفت داداش چرا جیغ میزنی؟ گفتم همه سوار وسایل شهر بازی میشن جیغ میزنن گفت آره ولی بذار حرکت کنه بعد!8. دیشب موقع ظرف شستن یه پیش دستی شکوندم و همون لحظه امحاش کردم الان مامان اومده میگه یه پیش دستی نیست اینا چطوری میفهمن؟ مگه هر روز کاسه بشقاباشون و میشمرن؟/:
9. خود دامپزشکی اطلاعیه داده اگه لاشه پرنده دیدین خبر بدین منم زنگ زدم گفتم همسایهمون دو تا لاشه پرنده خرد شده با ماست و زعفرون برد خونهشون نمیدونم چرا فحش داد دامپزشکها هم اعصاب ندارنا!
10. یه بارم یکی داشت تو مترو ازم دزدی می کرد دستشو تا برد تو جیبم گرفتم ، جو گیر شدم ، داد زدم گفتم می خوای از من دزدی کنی؟ من خودم دزدم. هیچی آقا مردم جفتمونو تحویل پلیس دادن یه سال میرفتم دادگاه بر میگشتم!
وقتي انگشت کوچیکه پات میخوره به پایه مبل
11. دیشب خواب دیدم بابام واسه تولدم هوآوی خریده خرذوق شدم. تو خوابامم ذهنم فقیره!
12. وقتی آدامس رو با دندونهای جلوییتون میجویید شبیه سمور آبی میشید دوست دارم اون لحظه یه چوب بدم بهتون و بگم همینجوری که آدامسو سق میزنی یه چوب بیس بال هم با اون دندونای نیشت برام درست کن/:
13. به بابام میگم چرا هر چیزی که واست میفرستن رو دانلود میکنی آخه؟ گفت حتما اون طرفی که فرستاده دوست داشته من نگاش کنم تا حالا اینجوری قانع نشده بودم/:
14. بین زبونای خارجی که نمیفهمم، فرانسوی رو بهتر از بقیه نمیفهمم!
15. خواستم برم موهامو کوتاه کنم، بابام گفت بیا خودم کوتاه میکنم الان گیر داده چرا همش تو خونه ای، چرا بیرون نمیری اصن؟ خب پدر من، این مدل مویی که زدی من ده قدم راه برم بهزیستی دستگیرم میکنه، کجا برم؟!
وضعیت باشگاه ها دم عید
16. يه جوري اصرار داره بايد بچه ام پسر بشه، انگار سلسله ي پادشاهيش بدون پسر منقرض ميشه!
17. دانشمندا هنوز کشف نکردن که چرا تو اینستاگرام زیر عکس پیتزا با رفیق صمیمی، شعر شاملو نوشته میشه!
18. یبار به بابام گفتم پروفسور بالتازار تویی,اونی که تو تلویزیونه اداتو درمیاره,یهو برگشت گفت خرشرک تویی اونی که تو تلویزیونه اداتم نمیتونه دربیاره!
19. رفتم کلاس عکاسی, استاده گفت کی میدونه شاتر چیه؟ گفتم کارمند نونواییه پشمای استاد ریخت!
20. یه دخترو نشون کردم باباش فوق تخصص بیهوشیه، تا اینجا پنجاه درصد اوکی شده، من اینستاگرام فالوش کردم اون بک نداده!
صفحه حوادث و اختلاس ..
21. وقتی به مامانم میگم مثلا فردا ساعت هشت بیدارم کن ساعت هفت با جمله "پاشو دیگه ساعت 9 شد" بیدارم میکنه!
22. داييم مخابرات كار ميكرد يك بار بابابزرگم زنگ زد ١١٨ گفت مرتضي اونجاست؟ گوشيو بده بهش. اونام قطع كردن بعد گفت اين دروغ ميگه ميرم سر كار!
23. یه بیماریی هم که دارم اینه که وقتی تلگرامو باز میکنم،باید هیچ عددی روی کانالا و گروها باقی نذارم،الکی بازشون میکنم،اسکرول میکنم که عدده بره!
24. بعضیا یه مدلی تا آخرین لحظه میشنن سر جلسه امتحان انگار قراره آخرش ته دیگ سیب زمینی بدن!
25. به حدی از شاخ بودن رسیدم که سوالای امتحان رو سین میکنم ولی جواب نمیدم!
حاجی عمرا اگه بزارم تو حساب کنی
26. وارد خونه شدم گفتم من اومدم بابام از تو اتاق گفت این همه راننده ناشی تو خیابونه نمیدونم چرا یکیشون نمیزنه به تو؟!27. يه سري از دانشجوها جوري با كت شلوار ميان دانشگاه كه آدم حس ميكنه الان حراست ميگه "به به شاه داماد وارد سالن شدن"!
28. مادرم انقد با وایتکس خونه رو ضدعفونی کرده که هر نفسی که میکشم میکروبای تنم سه بار میگن: یا قاضی الحاجات!
29. از اینایی که تا ۳۰ سالگی عروسی نکردن باید ترسید! اینا فهمیدن بدون سرخر هم میشه زندگی کرد!
30. یه خاله دارم اسمش سوسنه، انقدر چاق و تپله که بهش میگیم سوسنگرد:)
آجیل شب عید چینیا
32. من یبار جلو بابام وایسادم گفتم اگه بچه های مردم بهترن برو اونا رو بزرگ کن من میرم پیش مردم، زد تو گوشم گفت من به همه ی همسایه ها پیشنهادت دادم قبولت نکردن!
33. یه نوکیا 1100 داشتم هر بار که زنگ میخورد هرکی دور و برم بود میومد کمک ، هرچی میگفتم ویبره گوشیمه میگفتن چرت نگو تشنج کردی!
34. یبارم من نیم ساعت پشت سر یکی تو صف عابربانک وایسادم آخرش برگشت گفت داداش این صفرش بسته اس؟ فقط تو شهری میشه زنگ زد؟/:
35.بابام یک هفته ست داره با تلفن حرف میزنه؛ من فقط بهش گفتم پول بده پالتو بخرم، گفت تلفنم تموم بشه واست میفرستم.:|وقتی جنس ناب گیرت بیاد...