شعر در کوتاه ترین و موجزترین و خوش آهنگ ترین و مناسب ترین همنشینی واژه هایی آشنا، ما را با معنایی درگیر می کند که برای عقل، نامفهوم و موهوم و بیگانه است، اما برای دل و جان، آشنا و حس شدنی است. شعر، میزبانی صادق است که قلب مخاطبان مستعد خود را هدف قرار می دهد و آنان را به ساحت ناممکن ها و ناباوری ها فرا می خواند تا خود ببینند و باور کنند که اگر ایمان و عشق باشد، هر ناممکنی ممکن می شود.
در این سری مطالب سعی کردهایم گزیدهای از اشعار را در قالب ابیات زیبا و تاثیرگذار با تایپوگرافی های متفاوت، در اختیار شما قرار دهیم. باز هم مثل همیشه پذیرای پیشنهادات و انتقادات شما همراهان همیشگی مجله اینترنتی برترین ها خواهیم بود.
همچنین شما می توانید اشعار شاعر محبوب خود را در قسمت نظرات برای ما ارسال نمایید.
***
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
تا بیخبر بمیرد در درد خودپرستی
(حافظ شیرازی)
دل بی دوست دلی غمگین است
(پروین اعتصامی)
نیست نشان زندگی تا نرسد نشان تو
(مولانا)
می خواهمت چنان که شب خسته خواب را
(قیصر امین پور)
سفر مگو که دل از خود سفر نخواهد کرد
(فاضل نظری)
از من بعید بود ولی عاشقت شدم...
از تو بعید نیست جهان عاشقت شود
(افشین یداللهی)
و من خدا را دارم بین تمام نداشته هایم...
(نسرین هداوندی)
میروی و گریه می آید مرا
اندکی بنشین که باران بگذرد
(امیرخسرو دهلوی)
صد سخن سر کرد، اما یک سخن نشنید و رفت
(صائب تبریزی)
بیچارهتر از عاشق بیصبر کجاست
کاین عشق گرفتاری بیهیچ دواست
(مولانا)
گر تو را با ما تعلق نیست ما را شوق هست
(رهی معیری)
تلخ کنی دهان من قند به دیگران دهی
(مولانا)
امروز همه تویی و فردا همه تو
(ابوسعید ابوالخیر)
چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند
(حافظ شیرازی)
جرمم این دان که ز جان دوستترت میدارم
(عراقی)