شعر در کوتاه ترین و موجزترین و خوش آهنگ ترین و مناسب ترین همنشینی واژه هایی آشنا، ما را با معنایی درگیر می کند که برای عقل، نامفهوم و موهوم و بیگانه است، اما برای دل و جان، آشنا و حس شدنی است. شعر، میزبانی صادق است که قلب مخاطبان مستعد خود را هدف قرار می دهد و آنان را به ساحت ناممکن ها و ناباوری ها فرا می خواند تا خود ببینند و باور کنند که اگر ایمان و عشق باشد، هر ناممکنی ممکن می شود.
در این سری مطالب سعی کردهایم گزیدهای از اشعار را در قالب ابیات زیبا و تاثیرگذار با تایپوگرافی های متفاوت، در اختیار شما قرار دهیم. باز هم مثل همیشه پذیرای پیشنهادات و انتقادات شما همراهان همیشگی مجله اینترنتی برترین ها خواهیم بود.
همچنین شما می توانید اشعار شاعر محبوب خود را در قسمت نظرات برای ما ارسال نمایید.
***
عمری دگر بباید بعد از فراق (وفات) ما را
کاین عمر صرف کردیم (طی نمودیم) اندر امیدواری
(سعدی)
لحظه ی بغـض نشد حفـظ کنم چشمم را
در دل ابر، نگهداری بـاران سخت است.
(کاظم بهمنی)
عاشقی همچو منت نیست خدا میداند
(وحشی بافقی)
مرا از دورها,تماشا کن! من از نزدیک, غمگینم...!
(عباس معروفی)
و من، همه جهان را در پیراهن گرم تو خلاصه می کنم.
(احمد شاملو)
(مولانا)
درد ناگفته زیاد است ولی محرم نیست
(سید تقی سیدی)
تو از آن دگری رو که مرا یاد تو بس
(شهریار)
ترسم چو بازگردی از دست رفته باشم
(سعدی)
مُردم از زخمایی که خوردم از تنهایی
(حسین صفا)
قاصدک های پریشان را که با خود باد برد
با خودم گفتم مرا هم میتوان از یاد برد
(فاضل نظری)
آه یک روز همین آه تو را می گیرد
(فاضل نظری)
هجران بلای ما شد یا رب بلا بگردان
(حافظ)
زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
(حافظ شیرازی)