تبلیغات ویژه

» خرید ممبر تلگرام »طراحی سایت و سئو »خرید فالوور و لایک »ادمین حرفه ای اینستاگرام »پکیج آموزش ارزهای دیجیتال »تبلیغات در اینستاگرام »خرید پیج اینستاگرام

مطالب مهم




آرتور سی. کلارک؛ یک اودیسه جادویی

۶۶۳۴۶۵

۳۰۸۲  بازدید

مجله همشهری دانستنیها - پوریا ناظمی و محمدرضا نوروزی: امسال زمستان برای آنها که دوست دارند نگاهی به فراسوی امکانات امروز بیندازند و از دریچه علم، جهانی وسیعی تر را ببینند، مناسبت مهمی در دل خود دارد. اگر یکی از معماران خیال مبتنی بر علم زنده بود، امسال زمستان یکصدمین سال تولدش را جشن می گرفت. آینده نگری رویاپرداز و مهندسی انسان دوست که افق های پیش روی ذهن ناشکیبای ما را جابجا کرده است.

 یک اودیسه جادویی

او پیش بینی کرده بود که در صدمین سال تولدش چند روزی را مهمان هتلی فضایی خواهد بود که در مدار زمین برپا شده است. نه زمان با او بر سر مهر بود که تا صدسالگی زنده بماند و نه جهان ما چنان جهانی بود که بتواند از دعواهای روزمره و خرج های بی حاصل دست بردارد و دل در گروی افق های تازه بگشاید. امروز او در میان ما نیست و هنوز از هتل های فضایی که نویدش را داده بود، خبری نشده است؛ اما دیدگاه ها و چشم اندازها و سبک افکاری مرد آینده نگران دوران ما و آخرین غول عرصه علمی - تخیلی همراه ماست.

سر آرتور چارلز کلارک در شانزدهمین روز دسامبر 1917 در منطقه مین هد در سامرست انگلستان به دنیا آمد و از دوران کودکی، اصلی ترین علاقه خود را در مطالعه داستان های قدیمی علمی - تخیلی و رصد آسمان یافت. در دوران جنگ جهانی دوم، آرتور به خدمت نیروی هوایی انگلستان در آمد. او در نقش یک تکنسین مسائل راداری به طرح تازه ای به نام «سیستم هشدار سریع راداری» وارد شد و همین موضوع باعث علاقه جدی او به مسائل ارتباطات راداری شد.

پس از جنگ جهانی، آرتور که نتوانسته بود تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته مورد علاقه اش ادامه دهد، به کالج کینگ لندن رفت و با درجه ممتاز در رشته ریاضیات و فیزیک از آن فارغ التحصیل شد. در تمام این دوران علاقه جدی به مسائل فضا و آینده انسان در فضا او را رها نکرد و همین مسئله باعث شد به انجمن بین المللی علوم میان سیاره ای بپیوندد و در دوره ای ریاست آن را به عهده بگیرد.

 یک اودیسه جادویی

آرتور (بالا) همراه با مادرش، خانم نورا کلارک، خواهرش مری و برادرش فرد (سمت چپ) و مایکل. در این زمان، پدر از آسیب هایی که در طول جنگ رخ داد بیمار بود و او به همراه مادر و برادرش باید به سختی در مزرعه کار می کردند تا از پس هزینه های زندگی برآیند. (انگلستان، سامرست - 1929)


همین علاقه و دلمشغولی او به فضا باعث شد تا پیش از آن که عصر فضا آغاز شود، ایده هایی جذاب را در این خصوص ارائه کند. اوج این ایده پردازی آینده نگرانه در مقاله معروفی از او نمود پیدا کرد که سال 1945 در مجله «دنیای بی سیم» منتشر شد. عنوان این مقاله، «راه های فرازمینی» بود. کلارک در این مقاله با بررسی مدارهای اطراف زمین پیشنهاد کرده بود که چنانچه ماهواره هایی را بتوان در ارتفاع مشخص سی و پنج هزار و هفتصد و هشتاد و شش کیلومتری از سطح آزاد دریا و دقیقا بر فراز استوا قرار داد، در این صورت دوره تناوب این ماهواره ها به دور زمین حدود 23.934 ساعت طول می کشد که این زمان دقیقا برابر یک دور گردش زمین به دور خودش است؛ بنابراین برای ناظری روی سطح زمین این ماهواره ها همواره در نقطه ثابتی در آسمان دیده خواهد شد و می توان از آن برای انتقال امواج و کاربردهای مخابراتی و رادیو و تلویزیون استفاده کرد.

این ایده امروزه ابزاری کارآمد و روزمره است و تمام ارتباطات رادیو و تلویزیونی و مخابراتی با کمک چنین ماهواره هایی صورت می گیرد؛ اما اگر می خواهید اهمیت کار کلارک را درک کنید یک بار دیگر به تاریخ چاپ مقاله او نگاهی بیندازید. این مقاله، سال 1945 چاپ شد. 12 سال پس از آن برای نخستین بار در تاریخ بشر در 15 اکتبر 1957 «اسپوتنیک 1» اولین ماهواره ساخت دست بشر به مدار زمین رفت و عصر فضا آغاز شد. سال 1964 «سینکوم 3» نخستین ماهواره ای بود که عازم مداری شد که کلارک پیش بینی کرده بود.

 یک اودیسه جادویی

به عبارت دیگر، کلارک کاربرد مداری را پیش بینی کرده بود که دو دهه بعد از آن تاریخ، استفاده از آن و امکان به واقعیت رساندن رویایش مهیا می شد. به همین دلیل است که کلارک و اندیشه - کلارک که پیشگام مدارهای زمین ثابت بود، در معماری آینده خود به همین موضوع بسنده نکرد. او ایده قدیمی آسانسورهای فضایی را توسعه داد و در قالب داستان های خود سعی کرد طرحی مهندسی و دقیق از آنها ارائه دهد؛ نه تنها از آسانسورها در قالب ابزاری برای کاهش هزینه ها و به صرفه کردن پرتاب های فضایی استفاده کرد که در یکی از داستان های خود آن را توسعه داد و آن را در قالب پایه ای برای شهری فضایی در اطراف زمین مطرح کرد؛ شهری که چون حلقه ای مصنوعی بر فراز استوای زمین و در جایی که امروز مدار زمین ثابت قرار دارد، سکونتگاه نسل تازه ای از زادگان فضا خواهد بود.  
راوی آینده

کلارک، با اعتباری جهانی و خدماتی ارزشمند به بشریت، از خود چهره ای انسانی و خردمندی آگاه ترسیم کرده است. سال ها اقامت او در سریلانکا و تلاش برای ارتقای سطح زندگی مردم این جزیره در کنار فعالیت های علمی اش برای او لقب «سِر» را به ارمغان آورد؛ اما او فراتر از همه داشته های خود، عاشق حقیقت و اطلاعات بود.

 یک اودیسه جادویی

کلارک معتقد است که «انسان می تواند بدون غذا زندگی کند، اما بدون اطلاعات خواهد مرد». به همین دلیل است که در مقام دانشمندی صاحب جایگاه ارزشمند و اعتبار بین المللی، هراسی برای بررسی پرونده هایی مشکوک به خود راه نمی داد. یکی از معروف ترین آثار او مجموعه تلویزیونی «جهان شگفت انگیز آرتور سی. کلارک» است که از تلویزیون ایران هم پخش شد.

او در این مجموعه مدارکی مستند را در ارتباط با پدیده های به ظاهر غیر علمی از بشقاب های پرنده گرفته تا ارواح و راه رفتن روی آتش تهیه می کرد و سپس به سراغ تحلیل علمی آنها می رفت و در نهایت پاسخی علمی در خصوص آن مسئله را به مخاطب ارائه می کرد. شبی که سر آرتور دیده از جهان فرو بست، نور ابراختری دور دست به زمین رسید که به یاد او، کلارک نامیدندش و عجیب این که این روزها که در آستانه صدمین سال تولدش هستیم، طبیعت بار دیگر او را به یاد ما آورده است. سیارکی غریب از منظومه ای دیگر به دیدن ما آمده است که وقتی تصویرش را می بینید ناخودآگاه به یاد «رامای» کلارک می افتیم.

 یک اودیسه جادویی

2001: اودیسه فضایی مشهورترین داستان آرتور سی. کلارک است که در سال 1968 منتشر شد.


کلارک چه میراثی از خود بر جای گذاشت؟
یک قرن با رؤیاپرداز

وقتی از داستان علمی - تنخیلی صحبت می کنید، دقیقا درباره چه چیزی حرف می زنید؟ دقیقا چه چیزی را تصور می کنید؟ باید گفت همه برگ برنده این ژانر ادبیات در همین پرسش ها و پاسخ های داده و نداده، نهفته است؛ یعنی وقتی از این نوع ادبیات صحبت می کنید، واقعا معلوم نیست از چه می گویید. حتی تعریف این نوع ادبیات هم با رمز و راز و پیچیدگی بی نهایت همراه است؛ گاه تا مرز افسانه پیش می رود و گاه به یک روایت پیشگو تنه می زند. گاهی آن را تنها به یک فانتزی زیبا که هم عرض داستان های جن و پریان است می توان تشبیه کرد و وقتی دیگر تبدیل به متنی می شود که انگار از دل یک پایان نامه دانشگاهی بیرون آمده است.

شاید همین باشد که داستان های علمی - تخیلی با همه ابعاد و وجوه شان و با همه خیل علاقه مندانش هنوز تعریف سرراست و دم دستی ندارند و همین است که آنها را جذاب می کند، هر لحظه می توان انتظار چیزی نو داشت که از جعبه جادوواره این ادبیات خارج شود.

حالا فرض کنید با این ساختار ژله ای و سیالی که از تعریف ادبیات علمی - تخیلی وجود دارد، بخواهید به سراغ نویسندگان شاخص آن بروید. کار از سخت هم سخت تر می شود؛ یک جور ماموریت ناممکن. اما روایت است که سه تن از نویسندگان علمی - تخیلی بالاتر از این مرز نامعین ایستاده اند. یعنی سه تن هستند که آنها را به عنوان غول های علمی - تخیلی می شناسند و به نوعی شاید بتوان نوشته های شان را ملاک و سنگ محکی برای علمی - تخیلی بودن دانست. این سه نفر کسانی نیستند به جز «ایزاک آسیموف»، «آرتور سی کلارک» و «رابرت ای هایتلاین» (Robert Anson Heinlein). این سه را می توان ابرمردان داستانسرایی علمی - تخیلی نامید. آنها هر یک فضاهای اختصاصی خود را خلق و شمای خواننده را با خود همراه می کنند.

یک اودیسه جادویی 

«ملاقات با راما» و «اودیسه» مشهورترین کتاب های کلارک محسوب می شوند.


مرز بین جادو و علم

به آرتور سی کلارک فکر کنید؛ شاید شما هم تصویر پیرمردی را ببینید که در گوشه ای آرام و دور از دنیای پر تب و تاب مدرن نشسته و با کتاب های بی شماری که در کتابخانه اش هست، سرگرم است. اما در عین حال در همان لحظه می توانید ذهن کنجکاو و خلاقی را ببینید که روزگاری، خیلی پیش تر از آن که حتی انسان بر نیروی گرانش غلبه کرده باشد، به ارتباطات ماهواره ای اشاره کرده بود. او محاسبات جذابی را به انجام رسانده و در آنها اشاره کرده بود که ماهواره های زمین آهنگ را که ارتفاعات بالا و در مدارهایی موازی با استوا قرار بگیرند، می توان به عنوان ایستگاه های رله ارتباطات رادیویی مورد استفاده قرار داد و انتقال صوت و تصویر را با سرعت و کیفیت بالا به انجام رساند.

البته سال های زیادی طول کشید تا این ایده عملی شود و ما شاهد نتایج شگرفش باشیم. کلارک مرز بین جادو با علم و فناوری را می شناخت. معتقد بود که فناوری های بسیار پیشرفته و آینده نگرانه مرز مشخص و بارزی با جادو ندارند (قانون سوم کلارک). هر چند او تمام تلاشش را می کرد تا داربستی محکم از علم برای خیال پردازی هایش بسازد؛ آن گونه که خواننده اش را به ورطه هولناک جادو و خیال های بی پایه و اساس نیندازد. داستان های کلارک مملو از محاسبات و داده های علمی است، داده هایی که بر اساس دانش همین امروزمان هم صحیح هستند. او معتقد بود شاید بشود بدون آب و غذا زندگی کرد و در آینده حتی به شکل دائم از آب و غذا بی نیاز شد اما هرگز بدون اطلاعات نمی توان زندگی را ادامه داد.

 یک اودیسه جادویی

پیشگوی بزرگ

اگر به دنبال دلیلی برای جاودانگی و اهمیت همیشگی کلارک در آسمان فرهنگ بشری می گردید، شاید خیلی راحت بتوانید فهرستی از پیشگویی های علمی او مهیا کنید، از لپ تاپ ها تا ابزارهایی چون تبلت های امروزی، ایمیل و اینترنت و موتورهای جستجو و مفهوم فراگیر موبایل ها. همه اینها را می توان بخش مهم و آشنایی از آینده نگری های کلارک دانست و شاید همین ها برای این که او را یکی از بزرگ ترین علمی - تخیلی نویسان جهان دانست، کفایت کنند اما اگر شما از هواداران آرتور سی کلارک باشید، ولی عضوی از جامعه علمی و دانشگران نباشید، قضیه فرق می کند. آن وقت شاید به خاطر فن نویسندگی و قصه گویی او را ستایش کنید و این فن و مهارتش را در داستانسرایی عامل جاودانگی کلارک بدانید.

کلارک در داستان هایش (کاری که قریب به سه چهارم قرن انجام داد) تلاش کرد در روایت و پیش بردن داستان دخالت آشکاری نکند تا شمای خواننده، خودتان گام به گام پیش بروید و دنیایی را که او خلق کرده است، کشف کنید. با جلوتر رفتن در داستان هایش می توانید بخش هایی از فضا و زمان خیالی را که او خلق کرده است، بشناسید و کشف کنید و داستان را بر محور آن به پیش ببرید. این وجه از نویسندگی اوست که می تواند خوانندگان غیر علمی اش را سیراب کند و به آنها لذتی مضاعف ببخشد.

یک اودیسه جادویی 

سال ها اقامت او در سریلانکا و تلاش برای ارتقای سطح زندگی مردم این جزیره در کنار فعالیت های علمی اش برای او لقب «سِر» را به ارمغان آورد.


پیشگوی علم

آثار کلارک را می توان از الهام بخش ترین آثار علمی - تخیلی دانست. به عبارتی بسیاری بر این عقیده اند که نویسندگان علمی - تخیلی افرادی هستند که محیط علمی و سوگیری های اجتماعی و علمی و فناورانه را به خوبی تشخیص می دهند و بر اساس این اطلاعات دنیایی خیالی از آینده را ترسیم می کنند. انگار که آنها جلوتر از دیگران آینده را می بینند و در قالبی هنرمندانه آن را ترسیم می کنند و به اطلاع دیگران می رسانند.

این مهارتی است یکه یک علمی - تخیلی نویس حرفه ای می تواند انجام دهد و نمونه های بسیار زیادی از آنها را در دنیای نویسندگان این ژانر می توان دید، اما آنچه هاینلاین، آسیموف و به خصوص کلاک را از دیگران جدا می کند و موقعیتی ممتاز به آنها می دهد این نیست که آینده را بهتر می بینند. آنها آینده را می سازند، به تنهایی و گاه در ارتباط با دیگران و این اتفاقی بود که عصر طلایی علمی - تخیلی را در نیمه های قرن بیستم رقم زد. او آینده ای رویایی را تصویر می کرد که بعدها فناوران و دانشمندان را به دنبال خود می کشاند و به آنها جرأت می داد تا به آن تصورات فکر کنند و حتی بیشتر برای رسیدن به آن تلاش کنند.

کلارک و آسیموف و هاینلاین و دیگر نویسندگان علمی - تخیلی که این ژانر را خیلی علمی (سخت) می بینند، ذهن خلاقی دارند که با ساختارهای علمی موجود و کاملا بازیگوشانه، رؤیاهای شان را می سازند و تحویل جامعه می دهند و از آن پس و در موقعیتی مقتضی، این دانشگران و فناوران هستند که خیال های ساختارمندشان را به واقعیت نزدیک می کنند و این همان اکسیری است که کلارک را یکی از بزرگان عالم علمی - تخیلی کرده است.




پیشنهاد میشه بخونید : برای مشاهده جزئیات کامل این خبر «آرتور سی. کلارک؛ یک اودیسه جادویی»اینجا را کلیک کنید. شفاف سازی:خبر فوق در سایت منبع درج شده و صرفا در این سایت بازنشر شده است .چنانچه به خبر فوق اعتراض دارید جهت حذف آن «اینجا» را کلیک کنید.

گزارش تخلف

تمامی مطالب از سایت های مجاز فارسی و ایرانی تهیه و جمع آوری شده است، در صورت وجود هرگونه مشکل از طریق صفحه گزارش تخلف اطلاع دهید.

جستجو های اخبار روز

اخبار برگزیده

هم اکنون میخوانند ..