تبلیغات ویژه

» خرید ممبر تلگرام »طراحی سایت و سئو »خرید فالوور و لایک »ادمین حرفه ای اینستاگرام »پکیج آموزش ارزهای دیجیتال »تبلیغات در اینستاگرام »خرید پیج اینستاگرام

مطالب مهم




تفسیر آیات13-14سوره نساء

 به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛قرآن سرتاسر اعجاز در زندگی مادی و معنوی است. اگر ما آن را با معرفت تلاوت کنیم، حتماً اثرات آن را خواهیم دید. برای آگاهی‌ و فهم بهتر و بيشتر آيات قرآن كريم هر شب تفسير آياتی از اين معجزه الهی را برای شما آماده می‌كنيم.

سوره نساء چهارمین سوره قرآن کریم است و ۱۷۶ آیه دارد. سوره نساء از نظر ترتیب نزول،بعد از سوره ممتحنه قرار دارد . همانطور که می‌دانیم ترتیب کنونی سوره های قرآن مطابق با ترتیب نزول سوره ها نیست . این سوره در مدینه و پس از هجرت نازل شده است.

 این سوره از نظر تعداد کلمات و حروف طولانی ترین سوره پس از سوره بقره است و نظر به اینکه بحث های فراوانی در مورد احکام زنان در آن آمده، به سوره نساء نامیده شده است .

 فضیلت و خواص سوره نساء

در فضیلت سوره نساء از پیامبر عظیم الشأن اسلام روایت شده است: «هر کس سوره نساء را قرائت کند، مانند آن است که بر همه مؤمنانی که میراثی بر جای گذاشته اند، صدقه داده است و اجری همانند آزاد کردن بنده به او خواهند داد و از شرک به دور بوده و در مشیّت الهی، از کسانی خواهد بود که خداوند از آنها در گذشته است». در کلامی از امیرالمؤمنین علی علیه السلام آمده است: «اگر فردی سوره نساء را روزهای جمعه تلاوت نماید، از فشار قبر در امان خواهد بود.» شیخ طوسی قرائت سوره نساء را بعد از نماز صبح روز جمعه، مستحب دانسته است.

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 

تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ
اينها احكام الهى است و هر كس از خدا و پيامبر او اطاعت كند وى را به باغهايى درآورد كه از زير [درختان] آن نهرها روان است در آن جاودانه‏ اند و اين همان كاميابى بزرگ است (۱۳)

وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُهِينٌ
و هر كس از خدا و پيامبر او نافرمانى كند و از حدود مقرر او تجاوز نمايد وى را در آتشى درآورد كه همواره در آن خواهد بود و براى او عذابى خفت ‏آور است (۱۴)

تفسير :
به دنبال بحثى كه در آيات گذشته درباره قوانين ارث گذشت در اين آيات از اين قوانين به عنوان حدود و مرزهاى الهى ياد كرده و مى فرمايد، (اينها حدود و مرزهاى الهى است كه عبور و تجاوز از آنها ممنوع است ، و آنها كه از حريم آن بگذرند، و تجاوز كنند، گناهكار و مجرم شناخته مى شوند (تلك حدود الله ).

تفسیر آیات13-14سوره نساء


حدود جمع حد در اصل به معنى جلوگيرى و منع كردن است ، و سپس به هر چيزى كه فاصله ميان دو شى  باشد، و آنها را از هم متمايز سازد، گفته مى شود، مثلا حد خانه و حد باغ و حد شهر و كشور، به نقاطى گفته مى شود، كه آنها را از نقاط ديگر جدا مى سازد.
تعبير (تلك حدود الله ) در چندين مورد از آيات قرآن مجيد آمده است وهمه آنها بعد از بيان يك سلسله از احكام و مقررات اجتماعى است ، مثلا در آيه 187 سوره بقره بعد از اعلام ممنوعيت آميزش ‍ جنسى در اعتكاف و احكامى درباره روزه ، و در آيات 229 و 230 سوره بقره و آيه 10 سوره طلاق بعد از بيان قسمتى از احكام طلاق و در آيه 4 سوره مجادله بعد از بيان كفار (ظهار) آمده است . در تمام اين موارد احكام و قوانينى وجود دارد، كه تجاوز از آنها ممنوع است ، و به همين جهت به عنوان مرز الهى شناخته شده اند.پس از اشاره به اين قسمت از حدود و مرزهاى الهى ، مى فرمايد: (كسانى كه خداوند و پيامبر را اطاعت كنند، و اين مرزها را محترم شمارند، بطور جاودان در باغهايى از بهشت خواهند بود، كه آب از پاى درختان آنها قطع نمى گردد)(و من يطع الله و رسوله يدخله جنات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها).

در پايان آيه مى فرمايد: (اين رستگارى و پيروزى بزرگى است ) (و ذلك الفوز العظيم )در آيه بعد به نقطه مقابل كسانى كه در آيه قبل بيان شد اشاره كرده ، مى فرمايد: (آنهايى كه نافرمانى خدا و پيامبر كنند واز مرزها تجاوز نمايند جاودانه در آتش خواهند بود) (و من يعض الله و رسوله و يتعد حدوده يدخله نارا خالدا فيها)البته مى دانيم تنها معصيت خداوند (هر چند گناه كبيره باشد) موجب خلود و عذاب جاودانى ، نيست ، بنابراين منظور از آيه فوق كسانى هستند كه از روى طغيان و سركشى و دشمنى و انكار آيات الهى ، حكم خدا را زير پا مى گذارند، و در حقيقت ايمان به خدا و روز باز پسين ندارند، و با توجه به اينكه حدود جمع است ، و تمام قوانين الهى را شامل مى شود، اين معنى بعيد به نظر نمى رسد، زيرا كسى كه تمام قوانين الهى را بشكند، معمولا، به خدا ايمان ندارد، والا گوشهاى از آن را لااقل محترم مى شمرد.

قابل توجه اينكه در آيه قبل ، درباره بهشتيان (خالدين فيها) (بطور جاودان در بهشت خواهند بود) به صورت جمع آمده ، و در اين آيه كه درباره دوزخيان است (خالدا فيها) به صورت مفرد آمده است ، اين تفاوت تعبير در دو آيه پشت سر هم گويا اشاره به اين است ، كه بهشتيان براى خود اجتماعاتى دارند، كه خود يكى از نعمتهاى بهشتى براى آنها محسوب مى شود، در حالى كه دوزخيان آنچنان به خود مشغولند و در خويش فرو رفته اند، كه به ديگرى نمى پردازند، و عملا تنها هستند.

اين موضوع حتى در اين دنيا هم درباره افراد تك رو و مستبد، در برابر افراد متحد و مجتمع نيز صدق مى كند، كه اينها در اين جهان بهشتى هستند، و آنها دوزخى و در پايان آيه به سرانجام آنها اشاره كرده و مى فرمايد: (آنها عذاب خوار كننده و آميخته با توهينى دارند)(و له عذاب مهين )در واقع در جمله قبل جنبه جسمانى مجازات الهى منعكس شده بود، و در اين جمله كه مساءله اهانت به ميان آمده به جنبه روحانى آن اشاره مى كند.

امتيازات قانون ارث اسل

امى :در قانون ارث عموما و در قانون ارث اسلام به خصوص مزايايى وجود دارد كه ذيلا به قسمتى از آنها اشاره مى شود:
1- در نظام ارث اسلامى هيچ يك از بستگان متوفى با توجه به سلسله مراتب از ارث محروم نمى شوند، و آنچه در ميان اعراب جاهلى يا پاره اى از كشورها معمول بود كه زنان و يا كودكان را به خاطر عدم توانايى بر حمل اسلحه و شركت در ميدان جنگ از ارث محروم مى كردند، و ثروت متوفى را به افراد دورتر مى دادند در اسلام وجود ندارد، و تمام افراد به نسبت ارتباطى كه با متوفى دارند مشمول قانون ارث هستند.

2- اين قانون به نيازهاى فطرى و مشروع انسان پاسـخ مثبت مى دهد زيرا افراد بشر همواره مايلند كه حاصل دسترنج خود را در دست كسانى ببينند كه پاره تن آنها محسوب مى شود، و حيات آنها در حقيقت ادامه حيات و زندگى خود آنان مى باشد، لذا مى بينيم كه در اين قانون سهم فرزندان از همه بيشتر است ، و در عين حال پدر و مادر و ساير بستگان نيز به نوبه خود سهم قابل ملاحظه دارند.

3- اين قانون افراد را به تلاش و كوشش بيشتر در راه توليد ثروت و گردش چرخهاى اقتصادى تشويق مى كند زيرا وقتى انسان حاصل زحمات عمر خود را نصيب افراد مورد علاقه خويش مى بيند، در هر سن و شرايطى كه باشد به كار تشويق مى گردد و وقفه و ركودى در فعاليتهاى او ايجاد نمى شود.چنانكه اشاره كرديم قانون ارث در پاره اى از كشورها لغو شد و اموال كسانى كه از دنيا مى رفتند، در اختيار دولت قرار گرفت ، ولى به زودى آثار منفى اين قانون در محيط اقتصادى آن كشور به صورت يك ركود آشكار گشت و به همين دليل ناچار قانون مذكور را لغو كردند.

تفسیر آیات13-14سوره نساء

4- قانون ارث اسلامى از تراكم ثروت جلوگيرى مى كند زيرا در اين نظام بعد از هر نسل ثروت بطور عادلانه در ميان افراد متعددى تقسيم مى گردد و از اين راه به توزيع عادلانه ثروت كمك مى كند.قابل توجه اينكه اين تقسيم همانند پاره اى از اشكال تقسيم ثروت كه در دنياى امروز وجود دارد و غالبا با ناراحتيهاى اجتماعى همراه است نمى باشد، و طورى است كه همه با آغوش باز آن را مى پذيرد.

5- قانون ارث اسلامى تنها بر اساس چگونگى ارتباط متوفى تنظيم نشده بلكه نياز واقعى وارثان نيز در نظر گرفته شده است ، مثلا اگر مى بينيم ارث پسران در ظاهر دو برابر دختران است و يا ارث پدر در پاره اى از موارد بيش از ارث مادر است ، به خاطر اين است كه مردان در قوانين اسلامى مسووليتهاى مالى فراوانى دارند و هزينه زندگى زنان بر دوش آنها است ، و لذا نياز مالى آنها بيش از زنان مى باشد.

(عول )و (تعصيب ) چيست ؟

در كتاب ارث اسلامى به دو بحث مهم برخورد مى كنيم كه درباره مساءله (عول ) و (تعصيب ) سخن مى گويد، سرچشمه اين بحث از آنجا شروع مى شود كه سهام ارث به شكلى كه در آيات گذشته بيان شد گاهى از مجموع مال كمتر، و گاهى بيشتر است .
مثلا: اگر ورثه ، فقط دو خواهر (پدرى و مادرى ) و شوهر بوده باشند، ارث دو خواهر، دو سوم مال وارث شوهر، نصف مال است كه مجموع آن دو، 76 مى شود يعنى 16 از مجموع مال بيشتر مى گردد، در اينجا اين بحث پيش مى آيد كه آيا 16 بايد بطور عادلانه و به نسبت سهام از همه ورثه كم شود؟ و يا اينكه از افراد معينى كم گردد؟

معروف در ميان دانشممندان اهل تسنن اين است كه بايد از همه كم شود و اين را فقها (عول ) مى نامند (زيرا عول در لغت به معنى زيادى و ارتفاع و بلندى است ).و در مثال فوق مى گويند: 16 اضافى بايد از هر دو به نسبت سهام آنها كم شود و همچنين در موارد ديگر، در حقيقت سهامداران ارث را در اينجا همانند طلبكارانى فرض مى كنند كه بدهكار قادر به پرداختن مطالبات همه آنها نيست و به اصطلاح ورشكست شده است ، و مى دانيم در چنين جايى مقدار كمبود را به نسبت از همه طلبكاران كسر مى كنند.ولى به عقيده (فقهاى شيعه ) هميشه كمبود به افراد خاصى متوجه مى شود و در مثال فوق ، كمبود را فقط به دو خواهر مى زنند، و مى گويند: همانطور كه درحديث وارد شده (ممكن نيست خداوندى كه حساب همه چيز، حتى ريگهاى بيابان را دارد، سهام ارث را طورى قرار دهد كه كسرى داشته باشد) حتما خداوند در اينگونه موارد، قانونى وضع كرده كه با توجه به آن قانون ، كمبودى متصور نيست و آن قانون ، ايناست كه در ميان وارثان ، بعضى در قرآن سهم ثابتى از نظر (حداقل ) و (حداكثر) براى آنها ذكر شده ، مانند سهم شوهر و زن و پدر و مادر ولى بغضى ديگر چنين نيستند، مانند (دو خواهر) و (دو دختر) از اين مى فهميم كه هميشه كمبود و كسرى بايد به آنها بخورد كه حداقل و حداكثر سهم آنها، مشخص نشده يعنى قابل تغيير و در نوسان است ، لذا در مثال فوق ، كمبودى متوجه شوهر نمى شود و تنها بايد 16 اضافى را از سهم دو خواهر كم كرد(دقت كنيد)و گاهى به عكس ، مجموع سهام ، از مجموع مال ، كمتر است ، و چيزى اضافه باقى مى ماند، مثلا اگر مردى از دنيا برود و تنها يك دختر و مادر از او باقى بماند، مى دانيم كه سهم مادر در اين صورت 16 و دختر 36 مال است که مجموع آنها 46 مى شود، يعنى 26 اضافه مى ماند، دانشمندان و فقهاى اهل تسنن مى گويند: اين اضافى را بايد به (عصبه ) (بر وزن كسبه ) يعنى مردان طبقه بعد (مثل بردارهاى متوفى در اين مثال ) داد و اين اصطلاحا (تعصيب ) مى نامند، ولى فقهاى شيعه معتقدند كه همه آن را بايد در ميان آن دو به نسبت 1 و 3 تقسيم كرد زيرا با وجود طبقه قبل ، نوبت به طبقه بعد نمى رسد به علاوه دادن مقدار اضافى به مردان طبقه بعد، شبيه قوانين دوران جاهليت است كه زنان را بدون دليل از ارث محروم مى ساختند (بحث فوق يك بحث پيچيده علمى است كه خلاصه آن در اينجا آمد و شرح بيشتر آن را از كتب فقهى بخوانيد).

انتهای پیام/




پیشنهاد میشه بخونید : برای مشاهده جزئیات کامل این خبر «تفسیر آیات13-14سوره نساء»اینجا را کلیک کنید. شفاف سازی:خبر فوق در سایت منبع درج شده و صرفا در این سایت بازنشر شده است .چنانچه به خبر فوق اعتراض دارید جهت حذف آن «اینجا» را کلیک کنید.

گزارش تخلف

تمامی مطالب از سایت های مجاز فارسی و ایرانی تهیه و جمع آوری شده است، در صورت وجود هرگونه مشکل از طریق صفحه گزارش تخلف اطلاع دهید.

جستجو های اخبار روز

اخبار برگزیده

هم اکنون میخوانند ..