تبلیغات ویژه

» خرید ممبر تلگرام »طراحی سایت و سئو »خرید فالوور و لایک »ادمین حرفه ای اینستاگرام »پکیج آموزش ارزهای دیجیتال »تبلیغات در اینستاگرام »خرید پیج اینستاگرام

مطالب مهم




دانلود رمان تقاص این روزها

دانلود رمان تقاص این روزها دانلود رمان تقاص این روزها

دانلود رمان تقاص این روزها

دوستان برای تایپ رمان‌های خود و حمایت از نویسنده های مورد علاقه‌ی خود در این جا ثبت نام کنید

نام رمان : تقاص این روزها

نویسنده : مهسا ولی زاده

ژانر : عاشقانه. معمایی. جنایی

ویراستاران : Aida Farahani وmahshid .star

تعداد صفحات کتاب : ۵۲۲ پی دی اف, ۱۲۲۶ جار

خلاصه :

این روزهایم تقاص زیاد دارد. دمی باید زندگی کرد و زیر سایه عشق نفس کشید.عشق تاوان دارد؛ تاوانی که چهار زندگی را به فراز و نشیب می‌کشاند. هر کدام مسیری را طی نموده و دل‌داده‌ی زمان می‌شوند و کجاست اعتماد عشقی که مرزی باریک با نفرت چشمانت دارد؟
من برای رسیدن، تقاص تو را پس می‌دهم و تو برای ماندن، قلبت را هدیه می‌دهی.
روال داستان حول و حوش زندگی چهار دختر می‌باشد که هر کدام با مسیری متفاوت؛ ولی با یک هدف تعیین‌شده، ناخواسته و ندانسته پا به بازی مرگ می‌گذارند.
هر کدام تقاص پاکی خود را می‌دهند و آن‌جاست که عشق را به قلب خود هدیه می‌کنند

مقدمه:

مرا چه به عشق؟
مرا چه به نگاه پر مهر؟
مرا چه به تقاص؟
این روزهایم به تقاصِ گـ ـناهِ نکرده می‌گذرد.
گناهش پای تو، تقاصش با دلِ بندزده‌ی من.
مژده ده که دلم بند استارت تو شده.
من تاوان داشتن تو را می‌دهم،
و تو تاوان دل شکسته‌ات را.
من برای رسیدن به تو تقاص پس می‌دهم،
و تو برای ماندن در کنارم، قلبت را پیش‌کش می‌کنی.
تقاص این روز ها، تقاص چهار زندگی است؛
تقاص سادگی‌ها…
تقاص زودباوری‌ها…
تراژدی زندگی چهار دختر که به چالش کشیده می‌شود و باید دید،
دلی که عاشق است چطور جولان می‌دهد!

  قسمتی از داستان :

کیفم را محکم‌تر به خودم فشردم. تاریکی کوچه و صدای قدم‌هایم نوای ترسناکی ایجاد می‌کرد. در دل به تینا فحش می‌دادم که چرا نگذاشت زودتر از خانه بیرون بیایم!
صدای بوق ماشینی قلبم را به تپش انداخت؛ نیم نگاهی به ال‌نود مشکی رنگی که سه سرنشین پسر داشت انداختم و دوباره به راهم ادامه دادم. صدای بوق ماشین و بعد هم صدای یکی از پسرها شنیده شد:
-خانم خوشگله، کجا با این عجله؟ می‌رسونمت.
سرعت قدم‌هایم را بیشتر کردم. صدای در ماشین بهم فهماند که پیاده شدند.

دستی که دور بازویم حلقه شد، باعث شد به عقب برگردم. پسر با لبخند به آن دو نفر دیگر که کنارش ایستاده بودند، گفت:
-نه بابا، عجب جیگریه!
 

قسمت دانلود

منبع : نگاه دانلود

این پست 3 هفته پیش توسط PARISA ارسال شده:

QR code



پیشنهاد میشه بخونید : برای مشاهده جزئیات کامل این خبر «دانلود رمان تقاص این روزها»اینجا را کلیک کنید. شفاف سازی:خبر فوق در سایت منبع درج شده و صرفا در این سایت بازنشر شده است .چنانچه به خبر فوق اعتراض دارید جهت حذف آن «اینجا» را کلیک کنید.

گزارش تخلف

تمامی مطالب از سایت های مجاز فارسی و ایرانی تهیه و جمع آوری شده است، در صورت وجود هرگونه مشکل از طریق صفحه گزارش تخلف اطلاع دهید.

جستجو های اخبار روز

اخبار برگزیده

هم اکنون میخوانند ..