زن 28 ساله که به اتهام ایراد ضرب و جرح و کتک کاری از همسرش شکایت کرده است درحالی که دادخواست قضایی را روی میز کارشناس و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد می گذاشت با اشاره به اختلافات شدید خانوادگی با خانواده همسرش گفت : دوران کودکی را در شهرستان سرخس گذراندم و تا کلاس پنجم ابتدایی درس خواندم 14 سال بیشتر نداشتم که عمه ام مرا برای پسرش خواستگاری کرد چرا که در میان اقوام ما ازدواج های فامیلی مرسوم است و کمتر دختر و پسری پیدا می شوند که با فردی غریبه ازدواج کنند.
بعد از ازدواج همسرم دست مرا گرفت و به مشهد آورد از همان زمان به بعد در منطقه اسماعیل آباد ساکن شدیم. همسرم با آن که اعتیاد داشت فردی سابقه دار نیز بود اما من هیچ وقت اجازه اعتراض به شوهرم را نداشتم در واقع هیچ گاه نمی توانستم در برابر اعمال و رفتارهای همسرم گلایه ای بکنم و یا سخنی را از سر دلسوزی بگویم.
طی 14 سال زندگی با پسرعمه ام صاحب سه فرزند شدم ولی همواره مادرشوهرم تصمیمات زندگی ما را می گرفت تا این که آخرین بار حدود یک سال و نیم قبل دوباره همسرم به اتهام حمل موادمخدر دستگیر شد ولی این بار محاکمه او با دیگر دستگیری هایش متفاوت بود چرا که اتهام معاونت در قتل Murder عمدی را نیز در پرونده کیفری خودش داشت با این وجود پس از برگزاری چندین جلسه محاکمه، دادگاه او را به تحمل 10 سال زندان Prison محکوم کرد از آن زمان به بعد من ماندم و مخارج سنگین زندگی و سه کودک قد و نیم قد!
دیگر چاره ای نداشتم جز آن که با سبزی فروشی هزینه های سنگین زندگی را تامین کنم تا دستم نزد دیگران دراز نشود در این میان باید مخارج همسر زندانی Prisoner ام را پرداخت می کردم ولی هیچ گاه از زخم زبان ها و سرزنش های مادرشوهرم در امان نبودم تا این که مدتی قبل خانواده همسرم با سپردن وثیقه به دادگاه مرخصی یک ماهه ای برای شوهرم گرفتند و همسرم از زندان آزاد شد ولی بعد از آن که مدت زمان مرخصی او به اتمام رسید از بازگشت به زندان خودداری می کرد به همین دلیل من که جرات اعتراض به همسرم را نداشتم با ملایمت و مهربانی از او خواستم تا خود را به زندان معرفی کند اما همسرم با شنیدن این سخنان به شدت مرا کتک زد و به همراه سه فرزندم از خانه بیرون انداخت.
به ناچار نزد عمه ام رفتم و موضوع را با او درمیان گذاشتم ولی او نیز به طرفداری از همسرم مرا مقصر دانست وگفت تو همسر مناسبی برای پسرم نیستی! فقط وظیفه داری مخارج فرزندان و همسرت را تامین کنی با این حال زمانی که پسرم آزاد شود برایش زن زیبایی می گیرم و تو را طلاق می دهیم!
این اختلافات زمانی شدت گرفت که روز بعد از این ماجرا ماموران زندان همسرم را دستگیر کردند و به زندان بازگرداندند حالا هم مادرشوهرم مرا متهم به لودادن همسرم می کند و با سرزنش هایش امان مرا بریده است. ای کاش...
برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
اخبار زیر را از دست ندهید:
