تبلیغات ویژه

» خرید ممبر تلگرام »طراحی سایت و سئو »خرید فالوور و لایک »ادمین حرفه ای اینستاگرام »پکیج آموزش ارزهای دیجیتال »تبلیغات در اینستاگرام »خرید پیج اینستاگرام

مطالب مهم




زنم شب ها دیر به خانه می آمد و وقتی یکبار صحنه بدی از او دیدم با چاقو به دستش زدم و حالا!

 مرد 42 ساله ای که پس از قتل Murder بی رحمانه همسرش در مشهد، خود را به نیروهای انتظامی معرفی کرد، اختلافات شدید خانوادگی و بی اعتمادی به او را دلیل اصلی این جنایت Crime دانست. او بعد از آن که به دستور قاضی Judge کاظم میرزایی (قاضی ویژه قتل عمد) در اختیار کارآگاهان پلیس Police آگاهی قرار گرفت و به سوالات پلیسی سرهنگ سلطانیان (رئیس دایره قتل آگاهی) درباره جزئیات جنایت هولناکش پاسخ داد، نقبی هم به روزهای سیاه گذشته اش زد و گفت: در یکی از روستاهای اطراف سدکارده مشهد و در یک خانواده 100 نفره بزرگ شدم و تا کلاس پنجم ابتدایی درس خواندم.

پدرم چوپان بود و درآمد زیادی نداشت، از سوی دیگر هم گویی ضعف بینایی در خانواده ما ارثی است چرا که برخی از خواهران و برادرانم مانند من ضعف بینایی دارند به همین خاطر با مشکلات زیادی روبه رو بودیم. قبل از این که به خدمت سربازی بروم، عاشق یکی از دختران روستا شده بودم به همین دلیل مدام از سربازی فرار Escape می کردم به طوری که مجبور شدم چهار سال و دو ماه خدمت کنم.

من به آن دختر سرچشمه آب قول ازدواج دادم اما بعد از پایان خدمت، وقتی به مادرم گفتم او را برایم خواستگاری کند دست مرا گرفت و به منزل  برادرش برد و من زمانی به خود آمدم  که مراسم عقدکنان من و دختردایی ام برگزار شده بود و در یک شب با پسرخاله ام باجناق شدیم چرا که دختر دیگر دایی ام با پسر خاله ام ازدواج کرده بود.

آن روز گریه کردم، فریاد زدم نمی خواهم با دختردایی ام ازدواج کنم ولی هیچ کس توجهی به من نمی کرد او دختری شهری و درس خوانده بود و من جوانی روستایی بودم که هیچ چیزی نداشتم. خلاصه دوران نامزدی ما سه سال طول کشید و من در حجره میوه فروشی دایی ام در مشهد مشغول کار شدم.

آن دختر روستایی هم روزی به صورتم تف کرد و با گفتن جمله «خیلی بی غیرتی!» به دنبال سرنوشت خودش رفت. من هم زندگی مشترکم را در زیر زمین خانه مادربزرگم شروع کردم. با آن که بیکار بودم و شغل های زیادی را تجربه کردم اما بی اعتمادی من به همسرم از زمانی آغاز شد که وقتی دیر به خانه می آمد و از او سوال می کردم کجا بودی؟ پاسخ سربالا می داد.

بارها مشاجرات ما به قهرهای طولانی مدت می کشید به طوری که یک بار نیز وقتی صحنه ای را دیدم که خیلی عصبانی شدم، با چاقو ضربه ای به دستش زدم. این اختلافات هر روز شدت می گرفت تا جایی که همسرم مهریه اش را به اجرا گذاشت. او با استخدام یک وکیل خانه ام را توقیف کرد و در حالی که کارشناسان قیمت خانه را برای مزایده 300 میلیون تومان پایه گذاری کرده بودند، من خودم خانه را به نامش ثبت کردم ولی او دست از کارهایش برنداشت و باز هم دیروقت به خانه می آمد تا این که شب حادثه Incident درحالی که به شدت عصبانی بودم با میله آهنی و چاقو او را کشتم اما ای کاش...  برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار زیر را از دست ندهید:




پیشنهاد میشه بخونید : برای مشاهده جزئیات کامل این خبر «زنم شب ها دیر به خانه می آمد و وقتی یکبار صحنه بدی از او دیدم با چاقو به دستش زدم و حالا!»اینجا را کلیک کنید. شفاف سازی:خبر فوق در سایت منبع درج شده و صرفا در این سایت بازنشر شده است .چنانچه به خبر فوق اعتراض دارید جهت حذف آن «اینجا» را کلیک کنید.

گزارش تخلف

تمامی مطالب از سایت های مجاز فارسی و ایرانی تهیه و جمع آوری شده است، در صورت وجود هرگونه مشکل از طریق صفحه گزارش تخلف اطلاع دهید.

جستجو های اخبار روز

اخبار برگزیده

هم اکنون میخوانند ..