تبلیغات ویژه

» خرید ممبر تلگرام »طراحی سایت و سئو »خرید فالوور و لایک »ادمین حرفه ای اینستاگرام »پکیج آموزش ارزهای دیجیتال »تبلیغات در اینستاگرام »خرید پیج اینستاگرام

مطالب مهم




سریال های جذاب برای اوقات فراغت تابستان

۵۷۴۹۹۲

۱۴۳  بازدید

همشهری شش و هفت - محمد صادق شایسته: با آغاز فصل تابستان فرصت تفریح و سرگرمی خودبه‌خود بیشتر از 9‌ماه دیگر سال فراهم می‌شود و اوقات فراغت بیشتری برای آدم پیدا می‌شود. خب! یكی از راه‌های پر كردن این اوقات فراغت دیدن سریال‌های خوش ساخت و درجه یكی است كه در سراسر جهان تولید می‌شوند. سریال‌هایی كه همچون فیلم‌های سینمایی پر از ژانر و موضوع جذاب است.
در تعطیلات نوروز 96پرونده‌ای داشتیم درباره مینی سریال‌های جذابی كه برای تعطیلات نسبتا كوتاهی مثل نوروز مناسب بودند، اما با توجه به اینكه تعطیلات تابستانی بیشتر است این بار رفتیم سراغ معرفی چند سریال دنباله دار كه در سال‌های اخیر ساخته شده اند؛ چند سریالی كه یا پخش آنها به پایان رسیده و یا هنوز باید منتظر فصل‌های بعدی آن باشیم.

اتاق خبر


 The Newsroom


كار در حوزه خبر پر از اتفاقات تلخ و شیرین است و خبرنگاری پر از لحظات متفاوت و عجیب. طبیعتا خبرنگارها كه وظیفه پوشش این اخبار را دارند، هم لذت زیادی از این كار می‌برند و هم فشار بسیار بالایی به لحاظ روحی و روانی متحمل می‌شوند. فشاری كه گاه آن قدر زیاد می‌شود كه گاه زندگی‌شان را تهدید می‌كند. به هر حال خبرنگاری یعنی درآوردن ته و توی ماجراهای مختلف و طبیعتا این موضوع به مذاق خیلی‌ها خوش نمی‌آید و با آن مقابله می‌كنند. شغل واقعا عجیب و متفاوتی است.درهرحال اگر دوست دارید كه بدانید خبرنگاران چگونه روز و شب خود را می‌گذرانند، تماشای سریال «اتاق خبر» را به شما پیشنهاد می‌كنیم. این سریال كاملا به درد آن‌هایی می‌خورد كه به تماشای پشت صحنه اتفاقات در یك مجموعه خبری حرفه‌ای علاقه دارند.

داغ‌های تابستانی 

سریالی كه آلن سوركین فیلمنامه نویس مشهور سینما كار نگارش و تهیه آن را برای شبكه «HBO» به‌عهده داشته است. «اتاق خبر» كه در سه فصل و 25قسمت ساخته شده، به اتفاقات و پشت صحنه بخش خبری شبكه‌ای به نام «آتلانتیس» می‌پردازد. مجری مغرور اما كار بلد این بخش خبری، ویل مك اووی با بازی درخشان جف دانیلز است كه زیرنظر تهیه كننده‌ای سختگیر به نام مكنزی مك هیل با بازی امیلی مورتیمر كار می‌كند. ویل آدم صریح و بی‌پروایی است و زبان تند و تیزی دارد. در موضوعات مختلف زبان تند و تیز ویل برای گروه خبری و حتی شبكه «آتلانتیس» دردسرهای زیادی ایجاد می‌كند و گاهی حتی كار تا تعلیق مك اووی هم پیش می‌رود. با این حال او سعی دارد با ایجاد كمی تعادل تا جایی كه می‌تواند خطر را از خود و تیم‌اش دور كند. كاری كه تهیه‌كننده اجرایی جدید گروه خبری هم قصد انجام آن را دارد؛ منتها با روشی متفاوت. «اتاق خبر» پر از سكانس‌های نفس گیر است. در یك سری اتاقك شیشه‌ای قرار است یك بخش خبری به اتفاقاتی كه در عرصه‌های مختلف می‌افتد واكنش درستی نشان دهد.

منابع اخبار باید كامل، بی‌نقص و دسته اول باشند، برای جذب مخاطب هیجان خبرها باید بالا باشد و از آن مهم‌تر؛ هر موضع گیری، كمترین احتمال شكایت قضایی را داشته باشد. در كنار هم قرار دادن درست این سه عنصر كار بسیار مشكل، پیچیده و پراسترسی است ولی «اتاق خبر» به‌خوبی می‌تواند این وضعیت را به مخاطب نشان دهد. به ادعای بسیاری از افراد فعال در حوزه خبر، روایت آلن سوركین از فضای پشت صحنه یك بخش خبری حرفه‌ای بسیار درست و دقیق است. البته علت این موضوع كاملا مشخص است؛ سوركین برای نگارش فیلمنامه این سریال چند‌ین‌ماه به پشت صحنه بخش‌های خبری شبكه‌های مهم آمریكا رفته و از نزدیك در مورد كار آنها تحقیق و تفحص كرده بود. فصل اول این سریال سال 2012پخش شد و آخرین فصل آن هم سال 2014روی آنتن رفت.


دره سیلیكون


 Silicon Valley


اگر امروز در حال لذت بردن از وسایل هوشمند اطراف‌تان هستید یكی از دلایلش جنگ خلاقیت و رقابت بزرگی است كه در «دره سیلیكون» وجود دارد. منطقه‌ای در جنوب شرقی سانفرانسیسكو كه بزرگ‌ترین و مهم‌ترین شركت‌های حوزه فناوری‌های پیشرفته در آن قرار دارند؛ از مایكروسافت و اپل و سونی بگیرید تا گوگل و سامسونگ و اینتل و بقیه غول‌های فناوری. بسیاری «دره سیلیكون» را بهشت برنامه نویسان و فعالان حوزه كامپیوتر «IT» می‌دانند، اما خب! بخشی از این تعاریف هم مصداق آواز دهلی است كه از دور شنیدنش خوش است. در این دره معروف رقابت به قدری تنگاتنگ، فشرده، سخت و بی‌رحم است كه خیلی‌ها را پس از مدتی فعالیت، ناامید و افسرده از خودش طرد كرده است.

داغ‌های تابستانی 


 سریال «دره سیلیكون» كه از آثار خوش ساخت شبكه «HBO» است با نگاهی كاملا طنز و كمدی به این رقابت نفسگیر پرداخته است. پنج جوان جویای نام به نام‌های ریچارد، الریش، نلسون، برترام و دینش كه مدعی هستند خلاقیت بالایی دارند، تصمیم می‌گیرند چند برنامه متفاوت و كارآمد طراحی كنند كه ایده‌هایی بسیار جذاب در دنیای دیجیتال به شمار می‌روند. وقتی خبر جزئیات كار آنها به گوش شركت‌های بزرگ می‌رسد رقابت شدید و بی‌رحمانه‌ای برای تصاحب ایده آنها به راه می‌افتد. این چند جوان كه از هزارتوی پیچیده كار كردن در این فضا و بقا اطلاعی ندارند با رفتارها و تصمیم های‌شان باعث بروز اتفاقاتی می‌شوند كه تعادل عادی در این دره را به هم می‌زند.این سریال در ردیف آثار «سیت كام» قرار می‌گیرد؛ سریال‌هایی كمدی كه هر قسمت‌ آنها 20تا 30دقیقه است و طرفداران بسیار زیادی هم دارند.

تا امروز چهار فصل از «دره سیلیكون» ساخته و پخش شده و در این چهار سال همیشه یك پای نامزدی برای دریافت جوایز مهم تلویزیونی سال بوده است. معمولا در آثار كمدی ایجاد روابطی باورپذیر و جذاب بین شخصیت‌های اصلی، شاه ‌كلید موفقیت است و «دره سیلیكون» از چنین موهبتی برخوردار است. تركیب این پنج جوان و تضادشان با شرایطی كه در آن قرار گرفته‌اند باعث خلق موقعیت‌های كمیك فراوانی شده كه می‌تواند حسابی از مخاطب خنده بگیرد. البته كافی است كمی به فضای پشت صحنه تكنولوژی و چگونگی پیشرفت اتفاقات در «دره سیلیكون» علاقه داشته باشید، در آن صورت سریال نه‌تنها برای‌تان خنده دار خواهد بود؛ بلكه می‌توانید در پشت همه شوخی‌ها اطلاعات ارزشمندی از روند كار در قطب تكنولوژی دنیا به‌دست آورید.


مردی در قلعه بلند

 The Man In The High Castle


وقتی نویسنده باشید آن هم از نوع علمی- تخیلی‌اش دیگر برای‌تان مرزی وجود ندارد. جایی كه تخیل صرف وارد می‌شود، به هر موضوعی حتی از زاویه‌ای محال هم می‌توان پرداخت و داستان هیجان انگیزی روایت كرد. درست مثل كاری كه فیلیپ.كی.دیك، یكی از سرشناس‌ترین نویسندگان علمی- تخیلی تاریخ ادبیات آن را بارها در آثارش انجام داده‌است، یكی از بهترین كارهای او رمان «مردی در قلعه بلند» است. این رمان كه یكی از آثار پرفروش كی.دیك است داستان كشور آمریكا را پس از پایان جنگ جهانی دوم روایت می‌كند. اما با یك تفاوت بزرگ و اساسی نسبت به واقعیت؛ در این داستان نیروهای متحدین پیروز شده‌اند. این كتاب در سال 1962منتشر شد و توانست جایزه معتبر «هوگو» را برای نویسنده‌اش به ارمغان بیاورد.

داغ‌های تابستانی 


 در سال 2015شبكه «Amazon» تصمیم گرفت با همكاری فرانك اسپانیتز و با انجام یك سری تغییرات دراماتیك نسبت به آنچه در رمان آمده سریالی به همین نام بسازد. در سریال كلیت ماجرا شبیه رمان است و بیشتر یك سری اختلاف در داستانك‌ها و خرده روایت‌های سریال وجود دارد. ماجرا در سال 1962می‌گذرد، متحدین ظاهرا پیروز جنگ شده‌اند و 16سال از پایان جنگ گذشته است. آمریكا در چنگ ژاپن و آلمان قرار دارد. نیمی از آمریكا در دست آلمان نازی است و نیم‌ دیگرش در دست امپراتوری ژاپن. یك منطقه در ‌ وسط برای اینكه مرزی بین آلمان و ژاپن نباشد بی‌طرف است. مدتی است هیتلر مریض شده و از آن جایی كه هنوز مشخص نیست بعد او چه‌كسی رهبر خواهد بود آلمانی‌ها سعی می‌كنند برای امپراتوری ژاپن دردسر درست كنند تا آنها را از طمع رهبری دور نگه دارند.

در این بین در آمریكا گروهی موسوم به مقاومت، فیلمی بین خود رد و بدل می‌كنند كه نشان می‌دهد برخلاف آنچه آلمانی‌ها و ژاپنی‌ها گفته‌اند متحدین در جنگ شكست خورده اند؛ موضوعی كه در آمریكا كسی نمی‌داند و برای اطلاع‌رسانی عمومی باید فیلم موجود را به‌دست مردی در قلعه بلند برسانند. نوار به‌دست ترودی كرین از اعضای گروه می‌رسد تا او به‌دست نفر بعدی برساند، اما ژاپنی‌ها او را شناسایی می‌كنند. ترودی نوار را در خانه خواهرش جولیانا می‌گذارد و خودش چند ساعت بعد كشته می‌شود. آلمان‌ها از ماجرا بو می‌برند و مأموران خود را خبردار می‌كنند. جولیانا تصمیم می‌گیرد آخرین وصیت خواهرش یعنی رساندن فیلم به منطقه بی‌طرف را به تنهایی انجام دهد بی‌آن كه بداند این كار چه خطراتی برای خودش و آن‌هایی كه دوست‌شان دارد، خواهد داشت.


 فیلم پر از جزئیات دقیق در طراحی صحنه و لباس و همانند‌سازی‌‌های قابل اعتنا در مورد رفتار اجتماعی مردم است. آلكسا داوالاوس بازیگر نقش جولیانا كرین بسیار خوب ظاهر شده و اغراق‌آمیز نیست اگر بگوییم بازی او یكی از ستون‌های اصلی جذابیت این سریال است.


بهتره با سال تماس بگیری


 better call saul


این سریال دو مدل مخاطب دارد. یكی آن‌هایی كه سریال «بركینگ بد» را دیده‌اند و دسته دوم آن‌هایی كه ندیده‌اند. اگر دیده باشید شخصیت اصلی «بهتره با سال تماس بگیری» یعنی سال گودمن، همان وكیل لج درآر و كاربلد؛ والتر وایت را می‌شناسید و از آینده او خبر دارید. ولی اگر ندیده باشید با شخصیتی مواجه می‌شوید به نام جیمز مك گیل كه در حدود سال 2002در آلبوكركی واقع در نیومكزیكو زندگی می‌كند. نگران نباشید، وینس گیلیگان و پیتر گولد خالقان «بر‌كینگ بد» سریالی درست كرده‌اند كه هر دو گروه لذتش را ببرند. احتمالا اشتباه نیست اگر بگوییم شخصیت سال گودمن در «بر‌كینگ بد» محبوب‌ترین شخصیت فرعی سریال است. وكیلی زیرك، حقه باز، توانا و زبان باز كه كارش حل مشكلات حقوقی مجرمان و دستمزد كلان گرفتن از آن‌هاست، اما پس از پایان آن سریال یك سؤال عجیب در مورد او بی‌پاسخ ماند. سال گودمن هیچ‌گاه گذشته مشخص و دقیقی از خودش نشان كسی نداده بود و كسی نمی‌دانست این شخصیت جالب و مرموز از كجا به اینجا رسیده است؟

داغ‌های تابستانی 

به‌نظر گیلیگان و گولد این سؤال می‌توانست جوابی بسیار جذاب داشته باشد و همینطور هم بود. «بهتره با سال تماس بگیری» كه از سال 2015پخش آن آغاز شده و سومین فصل‌اش همین چند هفته پیس تمام شد، درست مثل «بر‌كینگ بد» یك كار درجه یك و پرمخاطب دیگر از شبكه «AMC» است. جیمز مك گیل كه جیمی صدایش می‌كنند مردی است اهل آلبوكركی كه سال‌های دوران جوانی‌اش یا مشغول قمار كردن و خرده كلاهبرداری بوده و یا در بازداشت یكی ،دو شبه به سر برده و یا حتی در نهایت، برادر بزرگش چاك مك گیل یكی از وكلای خبره و زبده شهر رفته و او را از حبس در آورده است. رابطه جیمی و چاك از نوع عشق و نفرت افراطی است و در كل، داستان روی این رابطه می‌چرخد. جیمی یك شب پس از جر و بحث اساسی با چاك تصمیم می‌گیرد سبك زندگی‌اش را عوض كند. او به سراغ رشته وكالت می‌رود، درس می‌خواند و در كمال ناباوری مدركش را می‌گیرد.

حالا جیمی انتظار دارد با توجه به تلاشی كه كرده چاك او را در شركت خود كه معتبرترین شركت وكالتی شهر است، استخدام كند. اما در كمال ناباوری جیمی، چاك این كار را انجام نمی‌دهد و به بقیه اعضای هیأت مدیره هم می‌گوید از تصمیم او حمایت كنند. جیمی كه از این اتفاق شوكه شده تصمیم می‌گیرد چاك را ترك كند، اما بیماری عجیب برادرش او را به تردید می‌اندازد.


یكی از ویژگی‌های «بهتره با سال تماس بگیری» خرده داستان‌هایی است كه در كنار داستان اصلی آن روایت می‌شود. خالقان سریال به‌خوبی تعادل را بین داستان اصلی و خرده داستان‌ها رعایت كرده‌اند وهمین موضوع باعث شده هر قسمت از سریال هیجان خاص خود را داشته باشد. بازی بازیگران سریال تماشایی است، ولی طبیعتا بازی باب اودنكرك در نقش جیمز مك گیل امروز و سال گودمن فردا، یك سر و گردن بالاتر از بقیه شخصیت‌هاست. تا اینجا چند نفر از شخصیت‌های «بر‌كینگ بد» وارد این سریال شده‌اند، ولی قرار است آدم‌های سرشناس دیگری هم در فصل‌های بعد به ماجرا اضافه شوند كه گویا حسابی غافلگیركننده خواهند بود.


داستان جنایی آمریكایی


 American Crime Story


قانون نانوشته‌ای در دنیا وجود دارد كه طبق آن هر چقدر آدم شناخته‌شده‌تری باشید، هر اشتباهی از شما سر بزند، ابعاد بیشتری پیدا می‌كند و آدم‌های زیادتری از آن خبردار می‌شوند. این قانون درباره او.جی.سیمپسون یكی از سرشناس‌ترین بازیكنان فوتبال آمریكایی هم صادق بود. سیمپسون سیاه پوست در زمانی كه بازیكن فوتبال بود، محبوبیت زیادی پیدا كرد و حتی با ورود به سینما و بازی در مجموعه فیلم‌های كمدی بسیار موفق «اسلحه برهنه» و اجرای برنامه‌های تلویزیونی، این محبوبیت‌ها چندین برابر هم شد. به ظاهر همه‌‌چیز بر وفق مراد او.جی بود اما نیمه شب یكی از روزهای‌ماه ژوئن سال 1994اتفاقی افتاد كه سرنوشت او را برای همیشه عوض كرد.

داغ‌های تابستانی 

در این شب پلیس جسد زنی 35ساله به نام نیكول براون را همراه جنازه مرد دیگری مقابل خانه‌اش در لس‌آنجلس پیدا كرد. آنها با ضربات چاقو به قتل رسیده بودند. براون زن سابق سیمپسون بود و به همین دلیل پلیس به سراغ او هم رفت. پس از مدتی شواهد محكمی پیدا شد كه نشان می‌داد به‌احتمال فراوان سیمپسون قاتل همسر سابق خودش است.خصوصا اینكه او به راحتی تسلیم پلیس نشد و پلیس پس از یك تعقیب و گریز طولانی و درحالی‌كه قصد كشتن خود را داشت، او را دستگیركرد. دادگاه محاكمه سیمپسون یكی از پر بیننده‌ترین برنامه‌های تاریخ تلویزیون آمریكا شد و خیلی‌ها آن را محاكمه قرن نامیدند، اما روند این دادگاه به‌گونه‌ای گذشت كه سیمپسون از اتهام قتل تبرئه شد و همه انگشت به دهان ماندند. البته او سال‌ها بعد بار دیگر به جرم مشاركت در قتل و سرقت مسلحانه دستگیر شد و دادگاه او را به 33سال حبس محكوم كرد.

حبسی كه 9سال از آن گذشته و به تازگی هم درخواست آزادی مشروطی كه داده بود رد شده است. شبكه «FX» در سال 2016سریالی پخش كرد كه ماجرای آن روایت دادگاه سال 1994او.جی.سیمپسون بود. این سریال به‌عنوان نخستین پرونده در مجموعه «داستان جنایی آمریكایی» ساخته شده است؛ مجموعه‌ای كه بنا دارد در چند فصل مهم‌ترین و حاشیه ای‌ترین پرونده‌های جنایی تاریخ آمریكا را به تصویر بكشد، كه البته در نخستین فصل بسیار موفق بود. كوبا گودینگ جونیور در نقش او.جی خیلی خوب جا افتاده و باورپذیر است. مستندات این دادگاه هم به خوبی با ظرایف داستان پردازی مخلوط شده و در نتیجه مخاطب شاهد سریالی نفس‌گیر و خوش ریتم است كه سكانس‌های دادگاه درخشانی دارد. فصل دوم این سریال تماشایی كه قرار است به‌زودی پخش شود داستان قتل جانی ورساچه یكی از مهم‌ترین طراحان لباس جهان است.


ناركوها


 Narcos


اگر قرار باشد فهرستی از مخوف‌ترین انسان‌های قرن بیستم تهیه شود بدون شك پابلو اسكوبار كلمبیایی در این فهرست رتبه بالایی به‌خود اختصاص خواهد داد. اسكوبار ثروتمندترین قاچاقچی مواد‌مخدر تاریخ است كه توانست در دوران اوج فعالیت كارتل مواد‌مخدر «مدلین» كه می‌شود اواسط دهه 80میلادی، هفته‌ای بیش از 400میلیون دلار درآمد داشته باشد. اطرافیان او می‌گویند اسكوبار آنقدر پول نقد داشت كه نمی‌دانست با آنها چه كار كند و هر سال حدود 10درصد از درآمد 20میلیارد دلاری اش(حدود 2میلیارد دلار) را یا موش‌ها می‌خوردند یا در آنجایی كه آنها را مخفی كرده بود می‌پوسیدند. البته چون خودش از خانواده‌ای فقیر بود در اوج ثروت و قدرت حسابی به فقرا می‌رسید و به همین دلیل فقرای كلمبیایی به او لقب «رابین هود» داده بودند.

داغ‌های تابستانی 

جالب است بدانید این مرد بی‌رحم و خشن به‌شدت خانواده دوست بود و همه اطرافیان و دشمنانش این موضوع را می‌دانستند. اسكوبار در زندگی 44ساله‌اش همانطور كه دوست داشت زندگی كرد. حتی زمانی كه در سال 1991قرار شد طی معامله‌ای با دولت كلمبیا به زندان برود خودش زندانی ساخت و با اطرافیانش داخل آن رفت؛ زندانی كه بیشتر شبیه قصر بود و پلیس كلمبیا حق نزدیك شدن به آن را نداشت. بالاخره بخت از اسكوبار هم روی برگرداند و در یك عملیات بسیار پیچیده رهگیری و حمله همه جانبه به مخفیگاهش در سال 1993به ضرب گلوله پلیس كشته شد. در دوران سلطنت كارتل او در جهان، بیش از 7000نفر در درگیری‌های مختلف كشته شدند.


 زندگی پر فراز و نشیب اسكوبار آن قدر جذاب است كه شبكه «نتفلیكس» راضی شد با همكاری عواملی از آمریكای جنوبی سریال «ناركوها» را براساس مقطع اوج كار تا زمان سقوط و كشته شدن اسكوبار بسازد. سریالی بسیار خوش ساخت و پر از جزئیات دراماتیك درجه یك و صحنه‌های اكشن تماشایی كه در دو فصل 10قسمتی و در سال‌های 2015و 2016ساخته و پخش شده است. بازی درخشان و بی‌عیب و نقص واگنر مورا، بازیگر سرشناس برزیلی در نقش پابلو اسكوبار یكی از مهم‌ترین جذابیت‌های این سریال است. سازندگان سریال سعی كرده‌اند تا حد امكان شخصیت اسكوبار را داوری نكنند و به روایت همه جانبه او بپردازند. به همین دلیل شخصیت این قاچاقچی بزرگ مواد‌مخدر در سریال «ناركوها» بسیار چند لایه و پیچیده از كار درآمده و توان درگیر كردن كامل مخاطب را با خود دارد. از طرفی شناخت كامل عوامل سازنده از موقعیت جغرافیایی كلمبیا باعث خلق تصاویری بكر و بدیع شده كه شاید در كمتر فیلم و سریال دیگری گیر بیاورید؛ یك سفر جذاب و نفسگیر به قلب كلمبیا. دو فصل اول این سریال آن قدر مورد استقبال قرار گرفت كه «نتفلیكس» تصمیم گرفت فصل سوم آن را هم بسازد. آنها این بار رفته‌اند سراغ مهم‌ترین كارتل مواد‌مخدركلمبیا كه زمینه‌ساز سقوط اسكوبار شده بودند. این فصل مهر‌ماه امسال پخش خواهد شد.




پیشنهاد میشه بخونید : برای مشاهده جزئیات کامل این خبر «سریال های جذاب برای اوقات فراغت تابستان»اینجا را کلیک کنید. شفاف سازی:خبر فوق در سایت منبع درج شده و صرفا در این سایت بازنشر شده است .چنانچه به خبر فوق اعتراض دارید جهت حذف آن «اینجا» را کلیک کنید.

گزارش تخلف

تمامی مطالب از سایت های مجاز فارسی و ایرانی تهیه و جمع آوری شده است، در صورت وجود هرگونه مشکل از طریق صفحه گزارش تخلف اطلاع دهید.

اخبار برگزیده

هم اکنون میخوانند ..