تبلیغات ویژه

» خرید ممبر تلگرام »طراحی سایت و سئو »خرید فالوور و لایک »ادمین حرفه ای اینستاگرام »پکیج آموزش ارزهای دیجیتال »تبلیغات در اینستاگرام »خرید پیج اینستاگرام

مطالب مهم




همراه با سریال شهرزاد 2 روزهای دوشنبه

همراه با سریال شهرزاد 2 روزهای دوشنبه همراه با سریال شهرزاد 2 روزهای دوشنبه 

سریال پرطرفدار شهرزاد 2 روز دوشنبه توزیع می شود و باید دید آیا داستان به گونه اي هست که بتواند مردم را مثل سری اول به خودجذب کند؟ قرار دوشنبه‌هاي شهرزاد دوباره شروع میشود. سری دوم سریال شهرزاد در حالی روانه شبكه نمایش خانگی خواهد شد كه تهیه‌كننده‌اش از جزئیات اکران فصل جدید این سریال از شبكه‌هاي تلویزیونی

خارجی خبر داده هست. اتفاقی كه در این سال‌ها برای سریال‌هاي تركیه‌اي رخ داده، شاید در مورد شهرزاد هم قابل تكرار باشد؛ سریالی كه حالا خیلی‌ها چشم ‌انتظار سری دومش میباشند و نباید فراموش كرد كه حفظ موفقیت از رسیدن به آن دشوارتر هست. شهرزاد در سری اولش آن قدر توقع‌ها را بالا برده كه بتوان گفت سازندگانش در سری دوم

با كار بسیار دشواری مواجه بوده‌اند، به‌خصوص اینكه در فاصله شهرزاد 1 و شهرزاد 2، اتفاق‌هاي حاشیه‌اي و فرامتنی‌‌ هم رخ داد كه می‌توانست پرونده این سریال را به شكلی نامناسب ببندد. شهرزاد اما با تمام حاشیه‌ها و مشكلات به راه خودش ادامه داد تا دوباره دوشنبه‌هاي ایرانی‌ها را با هیجانی دلچسب همراه كند؛ گرچه به‌شرطی كه همۀ پیش‌بینی‌ها درمورد كیفیت شهرزاد 2 درست از كار درآید. اگر آن گونه شود مردم رفیق نیمه‌راه نخواهند بود.
همراه با سریال شهرزاد 2 روزهای دوشنبه

1: سال قبل در چنین روزهایی سریال شهرزاد به‌عنوان مهم ترین دستاورد شبكه نمایش خانگی در یك دهه جدید در حالی به اتمام راهش رسید كه در این مدت توانست مخاطبان بسیاری را با خود همراه كند؛ مخاطبانی كه پس از رودست‌هاي فراوانی كه از سریال‌هاي ناكام و ناموفق شبكه نمایش خانگی خوردند، این ‌بار از اعتمادشان پشیمان نشدند؛

اعتمادی كه راحت به‌دست نیامد و حسن فتحی و گروهش با زحمت و تلاش فراوان توانستند سریالی جذاب، پركشش و خوش ‌ساخت را با نظمی درخور تحسین روانه شبكه نمایش خانگی كنند. تب شهرزاد در جامعه آ نقدر بالا گرفت كه بتوان آن را فراتر از یك سریال و به مثابه پدیده‌‌اي اجتماعی مورد بررسی قرار داد. در دورانی كه تلویزیون

به دلایلی پرشمار و متنوع كمتر توانسته سریال‌هاي جذاب و پرمخاطب روانه آنتن كند و عده‌اي سلیقه مخاطب عام را با اندازه‌هاي اغلب حقیر آلبوم‌هاي شبكه‌هاي ‌فارسی ‌زبان ماهواره‌اي اندازه‌گیری می‌كردند، شهرزاد با ساختاری فاخر و ارزشمند از راه رسید و چنان گل كرد كه بازار راكد شبكه نمایش خانگی را به‌تنهایی رونق ببخشد. نكته مهم و كلیدی در مورد شهرزاد، ساخت آن توسط بخش خصوصی هست.

درحالی‌كه سریالی از این جنس و با این پروداكشن عموما جز از مجاری رسمی و دولتی به سرانجام نمیرسد، شهرزاد به واسطه احترامی كه سازندگانش از همان ابتدای شكل‌گیری ایده نخست تا آخرین مراحل ساخت به مخاطب گذاشتند به توفیق دست یافت؛ اینكه هیچ بخشی، بخش دیگر را تحت‌الشعاع قرار نداد و مهم‌تر

و كلیدی‌تر از همۀ، فیلمنامه، فدای شتاب و سهل‌انگاری‌هاي مرسوم و متداول نشد. شهرزاد نشان داد كه قصه عشق اگر با دقت و ظرافت روایت شود و اگر پس‌اساس سیاسی- اجتماعی آن با شناخت و آگاهی شكل گیرد، میتوان عاشقانه‌اي از دهه 30 را با چنان حس و حالی به نمایش گذاشت كه انبوه سلیقه‌هاي گوناگون

و متنوع هم از تماشایش رضایت‌دلیل داشته باشند. میان سلیقه مخاطبی كه پیگیر سریال‌هاي شبكه‌هاي ماهواره‌اي فارسی ‌زبان هست تا تماشاگری كه محصولات سینمای جهان را دنبال می‌كند و سریال‌هاي روز آمریكایی را می بیند، فاصله‌اي چندان وجود دارد و هنر شهرزاد این بود كه هر دو طیف را با تمام تفاوت‌ها در سلایق و علایق‌شان كنار هم قرار داد و حدود هشت ماه دوشنبه‌ها با افسونش ایرانی‌ها را با خود همراه كرد.

2: اما شهرزاد در چه شرایطی به مرحله ساخت رسید؟ چه شد كه حسن فتحی و گروهش این جسارت را كردند تا سریالی تاریخی را روانه شبكه نمایش خانگی كنند؟ در انتهای دهه 80 وقتی مهران مدیری با تلویزیون به بن‌بست رسید و سراغ شبكه نمایش خانگی رفت، داستان شكل دیگری داشت. سریال «قهوه تلخ» با شروعی طوفانی كارش را آغاز كرد.

استقبال مردم از كار تازه مهران مدیری به پشتوانه محبوبیت این هنرمند و گرچه تداوم حضوری 20 ساله در تلویزیون، حكم پشتوانه‌اي را داشت كه سازندگان قهوه تلخ از آن بیشترین بهره را بردند. در دورانی كه خیلی از مخاطبان در بند تهیه نسخه اصلی نبودند و بسیاری به‌جای نسخه اصلی از كپی‌هاي ارزان ‌قیمت بهره می گرفتند

و سریال‌ها و فیلم‌ها را در اینترنت دانلود می‌كردند، وقتی مدیری از مردم خواست تنها محصول اصلی را بخرند، بسیاری به این پیشنهاد عمل كردند.قهوه تلخ از تمام سریال‌هاي تلویزیون پیروز‌‌تر و پربیننده‌تر بود ولی کم کم كه از جذابیت داستان كاسته می‌شد، پای بد عهدی هم به میان آمد و در اتفاقی عجیب این سریال كه میلیون‌ها نفر آن را دنبال می‌كردند نیمه‌كاره رها شد.

دود اختلاف مدیری با تهیه‌كنندگان كه ظاهرا علت اصلی‌اش بدقولی‌هاي مالی بود، به چشم مخاطبان رفت. قهوه تلخ نیمه‌كاره ماند و در كنارش سریال «قلب‌یخی» هم با چندبار تعویض كارگردان و بازیگران، آن قدر نامرتب توزیع شد كه قسمت‌هاي پایانی اثر هنگامی اکران شد كه بسیاری جزئیات قسمت‌هاي قبلی را از خاطره برده بودند.

در سال‌هاي بعد هم سریال‌هاي «ابله» و «عشق كافی نیست» تتمه اعتماد مردم به شبكه نمایش خانگی را از میان بردند؛ سریال‌هایي كه با بلندپروازی‌هاي بسیار و حضور عواملی محبوب و حرفه‌اي ساخته شدند ولی نتیجه‌شان تنها شكست بود و ناكامی.

همراه با سریال شهرزاد 2 روزهای دوشنبه

در مورد ابله خیلی‌ها روی توانایی‌هاي بارها ثابت ‌شده كمال تبریزی حساب باز كرده بودند. قریحه خنده دار تبریزی در كنار حضور چهره‌هاي محبوب و سرشناسی چون محسن تنابنده باعث شد ابله با سروصدا و تبلیغات فراوان كارش را شروع كند ولی اکران چند قسمت نخست كافی بود تا ثابت شود حاصل كار یك كمدی مغشوش و آشفته هست.

درنهایت هم سریالی كه قرار بود در سه سری 12 قسمتی ساخت و توزیع شود، به سختی توانست همان 12 قسمت اول را راهی شبكه نمایش خانگی كند. این ‌بار هم مثل قهوه تلخ میان كارگردان و سرمایه‌گذاران اختلاف افتاده بود، با این تفاوت كه در مورد سریال مدیری می‌شد اطمینان داشت كه كار سود‌آور بوده

و مشكل هرچه ‌ هست فرامتنی هست. درحالی‌كه سریال تبریزی در برقراری رابطه با مردم شكست خورده بود و به‌نظر میرسید سرمایه‌گذاران به‌واسطه نداشتن توجیه اقتصادی از ادامه همراهی در ساخت ابله منصرف شده‌اند. عشق كافی نیست به كارگردانی بیژن بیرنگ و با حضور محمدرضا گلزار و مهناز افشار سرنوشت بدتری یافت.

همه ي خاطره خوشی كه مخاطبان از بیرنگ با سریال‌هاي «همسران» و «منزل‌سبز» داشتند با تماشای قسمت اول عشق كافی نیست رنگ باخت. تقلیدی ناشیانه از سریال آمریكایی «دوستان» آن قدر بی‌كیفیت بود كه پرونده آلبوم بیژن بیرنگ پس از توزیع قسمت پنجم بسته شد و در اقدامی كم‌سابقه بازیگران سریال علیه كارگردان

و تهیه‌كننده موضع گرفتند. پیش از این آلبوم، سریال «ساخت ایران» هم باوجود بهره‌ گرفتن از ستارگان سینما در جذب مخاطب ناكام مانده بود.مهران مدیری هم پس از نیمه‌ كاره گذاشتن قهوه تلخ، دو آلبوم «ویلای من» و «شوخی كردم!» را روانه شبكه نمایش خانگی كرد؛ آلبوم‌هایي كه هر دو شكست خوردند.

در شرایطی كه بازار شبكه نمایش خانگی به‌شدت ضعیف شده بود، داوود میرباقری با «شاهگوش» كمی امیدوار كننده ظاهر شد و همین توفیق‌ نسبی باعث شد تهیه‌كنندگان شاهگوش سراغ پروژه بلندپروازانه‌تری بروند. شهرزاد در حالی وارد پیش‌ساخت شد كه به‌نظر میرسید این سریال هم در نهایت به سرنوشت آلبوم‌هاي قبلی شبكه نمایش

خانگی دچار میشود. حسن فتحی به‌عنوان سازنده سریال‌هاي موفقی چون «شب دهم»، «میوه ممنوعه» و «مدار صفر درجه»، در گام اول اشتباه كارگردانان دیگر را تكرار نكرد. اغلب سریال‌ها با طرح كلی و نوشته‌ شدن چند قسمت اول فیلمنامه جلوی دوربین می‌رفتند و بعد شتاب در نگارش متن‌ها اولین و شاید بتوان گفت مهم ترین آسیب را به سریال‌ها وارد می‌كرد. سازندگان شهرزاد اما در این دام نیفتادند.

حسن فتحی طرح شهرزاد را در اختیار نغمه ثمینی گذاشت تا او فیلمنامه را بنویسد. فیلمنامه در آرامش نوشته و همزمان كارهای پیش ساخت آغاز شد.

3: اینجور كه فتحی روایت كرده، ایده شهرزاد 10 سال پیش به ذهن او خطور كرده؛ زمانی كه مشغول تماشای مجدد فیلم «عصیان» ساخته ماساكی كوبایاشی بوده هست. عصیان درمورد فئودالی هست كه همسرش را طلاق می دهد و از یكی از سامورایی‌هاي زیردستش می خواهد وی را به ازدواج پسرش درآورد.

پس از این اتفاق فئودال از تصمیم‌اش پشیمان میشود و تصمیم می گیرد همسرش را پیش خود بازگرداند. این درحالی هست كه خانواده سامورایی حاضر به پذیرش فرمان ارباب خود نمیشوند. تغییرات مكرری كه فتحی در طرح شهرزاد به عمل آورد در نهایت باعث شد چیز زیادی از كوبایاشی در متن باقی نماند، جز همان ایده نخست. دیدنی اینكه فتحی ابتدا قصد داشت

شهرزاد را در تلویزیون بسازد‌ ولی پس از مدت‌ها مذاكره، درنهایت به این نتیجه میرسد كه شهرزاد را نمی تواند آنطور كه دلخواهش هست در جایی كه بیش از دو دهه منزل‌اش بوده كارگردانی كند.از سال 92 فتحی به همراه نغمه ثمینی كار روی طرح شهرزاد و نگارش فیلمنامه را آغاز می‌كنند. با این شیوه كه طرح هر قسمت توسط فتحی

به ثمینی ارائه میشود تا او فیلمنامه را بنویسد. وسواس‌هاي فتحی كار را به بازنویسی‌هاي مكرر می‌كشاند. تأثیر این وسواس و دقت را بینندگان سریال شهرزاد به‌خوبی دیدن كرده‌اند؛ سریالی كه یكی از نقاط قوتش تبحر در قصه‌گویی هست و خلق شخصیت‌هایي كه شناسنامه و هویت دارند. به‌این ترتیب شهرزاد، فرهاد، بزرگ‌آقا، قباد، شیرین، آذر، حشمت و… بر بستری از قصه‌اي عاشقانه كه اساس‌هاي سیاسی- تاریخی آشكاری هم دارد خلق می شوند.

4: قصه شهرزاد در سال‌هاي پس از كودتای 28 مرداد سال 32 روایت می شود. شهرزاد سعادت، دانشجوی رشته پزشكی هست و نامزدش فرهاد دماوندی، دانشجوی ادبیات. فرهاد شاعر و روزنامه‌نگار هست و در دوران ملتهب پس از كودتا تاپای اعدام پیش میرود ولی بزرگ‌آقا وی را نجات می دهد؛ نجاتی كه گرچه یك نتیجه تلخ را به همراه دارد.

بزرگ‌آقا كه دخترش شیرین بچه‌دار نمیشود تصمیم میگیرد شهرزاد را به همسری دامادش قباد كه برادرزاده‌اش نیز هست در آورد. از این جا به بعد قصه عشقی كه به فراق می‌انجامد در بستری از رخدادهای سیاسی و شبكه پیچیده‌اي كه بزرگ آقا در مقام یك پدرخوانده ایرانی سركلافش را در دست دارد پیش می رود.

نكته اساسی در سریال شهرزاد، استحكام دراماتیك آن هست. برخلاف تعداد زیادی از آلبوم‌هاي ایرانی كه قسمت‌هاي زیادی صرف مقدمه‌چینی میشود، در شهرزاد بیننده از همان یكی، دو قسمت اول كاملا با شخصیت‌ها و سیر حوادث همراه می شود. فتحی و ثمینی از همان شروع داستان میتوانند همه ي شخصیت‌ها را توصیف كنند؛

هم فضا را به باور بنشانند و هم قصه را بدون لكنت روایت كنند. مایه عاشقانه اثر بعنوان موتور محركه درام لحنی تغزلی به سریال داده و این اتفاق با دیالوگ‌هاي آهنگین شهرزاد تشدید میشود. در دورانی كه این خرافه به غلط جا افتاده كه مخاطب امروز علاقه‌اي به دیالوگ‌هاي آهنگین ندارد و تنها با گفت‌وگوهایی كاملا واقع‌گرا و فاقد لحن شاعرانه رابطه برقرار می‌كند،

حسن فتحی و فیلمنامه‌نویس‌اش شاید به تأسی از سینماگرانی چون علی حاتمی و مسعود كیمیایی انبوهی از جملات قصار را می‌آفرینند كه در حافظه تماشاگر ثبت می شوند.دیالوگ‌هایي چون «من و تو تلاش كردیم دنیامون رو عوض كنیم، ولی دنیامون داره ما‌رو عوض می‌كنه…» در عین سادگی و قابل فهم ‌بودن،

خوشگل و همراه با صناعات‌هاي ادبی هست. به خصوص اینكه معمولا در سریال‌هاي تاریخی– سیاسی نوشتن دیالوگ چالش بزرگی محسوب شده هست. می شود از سریال «معمای شاه» مثال زد كه تقریبا همزمان با «شهرزاد» اکران آن از تلویزیون آغاز شد و گفت‌وگوهایش میتواند نمونه مثال‌زدنی دیالوگ‌هایي باشد كه از فرط توضیح واضحات و كوشش ناكام در انتقال همه ي چیز از طریق كلام، لحن به ظاهر جدی سریال را به سطح یك كمدی ناخواسته تنزل می دهد.

همراه با سریال شهرزاد 2 روزهای دوشنبه

5: سریال شهرزاد فستیوال بازیگری هست. آلبوم‌اي از برترین بازیگران سینما و تلویزیون در یك همنشینی و همراهی به‌یاد ماندنی كنار یكدیگر قرار گرفته‌اند تا بالاترین سطح حضور در سریال‌هاي شبكه نمایش خانگی را رقم بزنند. علی نصیریان بازیگر نسل طلایی تئاتر، سینما و تلویزیون، مثل همه ي این سال‌ها توانسته توانایی‌هاي تازه‌اي از خود بروز دهد؛ توانایی‌هایي تازه آن هم پس از گذشت نیم قرن فعالیت هنری.

بزرگ‌آقا با تمام دقت و ظرافتی كه نویسندگان در پردازش كاراكترش صرف كرده‌اند، بدون اجرای دقیق و استادانه نصیریان می‌توانست تبدیل به یكی از همین پدرخوانده‌هاي قلابی سریال‌هاي ایرانی شود. میشود گفت تجربه و وقاری كه نصیریان با خود به شهرزاد آورده، روی كیفیت حضور بازیگران نسل‌هاي بعدی هم تاثیر گذاشته هست؛

بازیگرانی كه گرچه تعدادی از آن ها چون شهاب حسینی از برترین‌هاي این دوران میباشند. نقش پیچیده و دشوار قباد با اجرای گرم و تصور درست شهاب حسینی از كاراكتر، باعث شده قطب به ظاهر شر سویه‌ ماجرای عاشقانه اثر، باورپذیر و حتی سمپاتیك از كار درآید. به طوری كه می توان گفت بعد از علی نصیریان،

برترین بازی سریال را شهاب حسینی ارائه داده هست. از ترانه علیدوستی به ندرت میتوان بازی ضعیف به دلیل آورد. نقش مركزی شهرزاد كه در واقع كانون تعداد زیادی از رخدادهای سریال هست، با اجرایی خوددار و خودآگاه از سوی علیدوستی همراه شده هست، با غروری در لحن و نگاه كه در مقاطعی با افسردگی تركیب می شود

و تنها جایی كه این لحن تغییر می‌یابد، در مواجهه با فرهاد هست. به واقع تنها با عشق هست كه شهرزاد لحن عوض می‌كند و نگاه از بالایش را كنار می گذارد.مصطفی زمانی بیش و پیش از هر بازیگر دیگری در شهرزاد توانست قابلیت‌هاي خود را به نمایش بگذارد. آن هم پس از مدت‌ها حضور بلاتكلیف و باری به هر جهت كه حاصلش نقش‌ها و بازی‌هایي بود

محو و كمرنگ و به خاطرنماندنی. در چنین شرایطی زمانی از فرصت مغتنمی كه فتحی در اختیارش گذاشته برترین بهره را گرفته. زمانی در نقش فرهاد كه شمایلی از نسل جوان روشنفكر و فرهیخته جامعه ایران در دهه‌هاي 30 و 40 هست، برترین حضور كل كارنامه سینمایی و تلویزیونی‌اش را ارائه داده هست.

پریناز ایزدیار زمانی به گروه سازنده شهرزاد پیوست كه هنوز خبری از ابد و یك روز نبود. به این ترتیب سریال شهرزاد مقدمه‌اي بود بر درخشش پریناز ایزدیار كه سطح خود را از بازیگر ملودرام‌هاي سطحی تلویزیونی بالاتر بكشد. در نقشی كه تندخویی و پرخاش بخشی از مؤلفه‌هایش هست، پریناز ایزدیار پیروز ظاهر شده هست.

دیگر بازیگران شهرزاد هم اغلب حضوری قابل قبول مقابل دوربین دارند؛ از غزل شاكری كه در قسمت‌هایي نقش پررنگی برعهده داشت گرفته تا جمشید هاشم‌پور كه سال‌هاست هر فرصت كوتاهی را به مجالی مغتنم و ارزشمند تبدیل می‌كند؛ مجالی برای دیدن حرفه‌اي‌گری و توانمندی بازیگری كه نقش‌هاي معمولی را هم با اجرایی فوق‌العاده همراه می‌سازد.

6: اگر به حافظه‌تان رجوع كنید، تقریبا هیچ اثر عاشقانه‌اي را به یاد نمی‌آورید كه موسیقی و احیانا ترانه‌اش به یادماندنی نبوده باشد. به تعبیر دقیق‌تر عکس عشق، معمولا با حاشیه صوتی شنیدنی و گوش‌نوازی همراه و برتاثیرش اضافه شده هست. بنابراین طبیعی بود كه در مورد عاشقانه‌اي چون شهرزاد هم چنین اتفاقی در مورد موسیقی و ترانه‌هایش رخ دهد.

دیدنی اینكه سریال شهرزاد2 آهنگساز و دو خواننده داشت. در قسمت‌هاي اول موسیقی فردین خلعتبری و آواز علیرضا قربانی كه ترانه زیبای مرغ آمین را هم با مهارت اجرا كرده بود و هم اینكه ترانه به لحاظ مفهومی با حال‌وهوای سریال تناسب داشت، به نوعی یادآور همكاری‌هاي قبلی این دو با حسن فتحی بود.

مساله شناخت از سلیقه و دیدگاه‌هاي كارگردان و تأمل كافی در فضای سریال و رسیدن به موسیقی و ترانه‌اي متناسب با آن، امتیاز تیم خلعتبری و قربانی بود كه گرچه نباید نام زنده‌یاد افشین یداللهی را بعنوان ترانه‌سرا از قلم بیندازیم. بنابه دلایلی بعد از چند قسمت اول، خلعتبری و قربانی جای خود را به امیر توسلی و محسن چاوشی دادند.

اینكه این دلایل چه بود و چه شد كه رشته همكاری‌هاي مداوم خلعتبری و قربانی با حسن فتحی گسسته شد، یك داستان هست و آن چه بر شهرزاد گذشت داستانی دیگر. واقعیت این هست كه اقبال عمومی نسبت به سریال از همان اولین قسمتی كه ترانه كجایی؟ چاوشی با شهرزاد اکران شد، بالاتر رفت. تفاوتی كه شاید نشانه تفاوت جایگاه موسیقی سنتی

و كلاسیك با موسیقی پاپ هم باشد. بدون بحث ارزش‌گذاری، نمیتوان انكار كرد كه پاپ به خصوص در بین جوان‌ها پرطرفدارتر هست و به همین نسبت محسن چاوشی نسبت به علیرضا قربانی. اینكه با هر متر و معیاری جز محبوبیت در بین عامه، قربانی را به چاوشی ترجیح می دهیم، نمی تواند منكر این حقیقت شود

كه در مورد سریال شهرزاد، آمدن چاوشی هم باعث افزایش مخاطبان و هم بالا رفتن تأثر و تاثیر عاطفی مورد نظر و مورد نیاز در روایت قصه عاشقانه شهرزاد شد. موسیقی امیر توسلی را هم شاید اهل فن نسبت به موسیقی فردین خلعتبری دم‌دستی ارزیابی كرده باشند ولی به لحاظ گرما و حس و حال مورد نیاز سریال، تناسبی اکثر با شهرزاد دارد.

7: شهرزاد چه در زمان ساخت و چه در ایام اکران، با حاشیه‌هاي زیادی مواجه شد. از همین تغییر تیم آهنگساز- خواننده گرفته تا فضای پرتنش حاكم بر پشت صحنه كه دلخوری‌ها و اختلافاتی میان عوامل به همراه داشته و داخل پرانتز باید گفت اگر فضای پشت صحنه با تنش همراه بوده این را باید كاملا طبیعی دانست.

ساختن سریالی با قصه‌اي تاریخی و با این كیفیت در بخش خصوصی، طبیعی هست كه فشار فراوانی را به عوامل تحمیل می‌كند و در دل چنین فضایی طبیعی هست كه مشكلاتی هم پیش آمده باشد. مثل انچه در مورد ابوالفضل پورعرب رخ داده و در نهایت به كناره‌گیری او از سریال شهرزاد انجامید. یكی، دو حاشیه هم به هنگام اکران پیش آمد كه به خوبی مدیریت شد.

مهمترین آن سوءتفاهمی در مورد مردم كرمان بود كه با عذرخواهی سریع و به موقع كارگردان و دیگر عوامل خیلی زود جمع شد و كار به جای باریك نكشید. فراموش نكنیم كه سریال «سرزمین كهن» تبریزی با سوءتفاهمی نمونه قربانی شد. حاشیه دیگر كه رنگ و بوی سیاسی هم به خود گرفت به اشتباهی بازمی‌گشت كه در مورد حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه كیهان پیش آمد.

همراه با سریال شهرزاد 2 روزهای دوشنبه

نمایش چهره شریعتمداری جوان در ایام زندان بعنوان یك مبارز ماركسیست جنجال‌هایي را به همراه داشت و حتی مشكلاتی هم میان یكی از تهیه‌كنندگان و كارگردان پیش آمد كه گرچه این یكی هم به خیر گذشت. اما مهم ترین حاشیه سریال شهرزاد درست در آغاز ساخت سری دوم رخ داد و آن دستگیری محمد امامی تهیه كننده سریال بود؛

اتفاقی كه باعث شد نام سریال شهرزاد با بانك سرمایه و صندوق ذخیره فرهنگیان گره بخورد. حالا كه در آستانه اکران سری دوم شهرزاد مشكل پرونده اقتصادی محمد امامی ظاهرا حل شده و او نه‌تنها از زندان بیرون آمده كه به تازگی به تورنتو كانادا هم سفر كرده، در فضای مجازی كمپین‌هایي با عناوینی چون «نه به شهرزاد»، به راه افتاده هست.

با این منطق كه مردم سریال شهرزاد را خریداری نكنند؛ چون منابع مالی این سریال نامشخص هست. هنوز زود هست كه بتوانیم درمورد تاثیر این حاشیه‌ها بر شهرزاد2 قضاوت كنیم. نكته اینجاست كه اگر چالشی به وجود بیاید اکثر به كیفیت سریال بازخواهد گشت تا حاشیه‌هایي از این جنس. بنابراین اگر كیفیت سری اول شهرزاد حفظ شده باشد می توان با اطمینان گفت شهرزاد 2 هم با اقبال عمومی مواجه خواهد شد.

8: با مرگ بزرگ‌آقا در انتهای سری اول، غیبت علی نصیریان در شهرزاد 2 قطعی به‌نظر میرسید. با دقت به سهم پررنگ علی نصیریان در توفیق شهرزاد باید دید بدون حضور او، سریال چه سر و شكلی پیدا می‌كند. در مقاطعی گفته شد كه نصیریان هم در شهرزاد2 بازی خواهد كرد و تعدادی فلاش‌بك در سریال گنجانده شده كه بزرگ‌آقا در آن ها حضور دارد.

كمی بعد اما خود نصیریان اعلام كرد ‌ با دقت به اینكه بزرگ‌آقا در سری اول از جهان رفته، دلیلی برای حضورش در شهرزاد2 وجود ندارد.بقیه بازیگران اصلی شهرزاد اما در سری دوم حضور دارند. شهرزاد2 فرصتی فراهم می‌كند تا همچنان سرنوشت فرهاد، شیرین، قباد و گرچه خود شهرزاد را پیگیری كنیم. در روزهای سخت ساخت سری دوم،

ترانه علیدوستی، شهاب حسینی، مصطفی زمانی و پریناز ایزدیار پشت سریال ایستادند و از آن حمایت كردند. در سری دوم امیر جعفری، رضا كیانیان، رویا نونهالی و آتنه فقیه‌نصیری هم به جمع بازیگران اضافه شده‌اند.سرنوشت شهرزاد2 تا حد قابل‌توجهی به كار نغمه ثمینی بستگی دارد. اگر فیلمنامه سری اول و جادوی قصه‌گویی و نوشتن

دیالوگ‌هاي شاعرانه و جذاب و درست درآوردن مایه عاشقانه اثر در كنار ارجاع‌هاي سیاسی- اجتماعی هوشمندانه، در سری تازه هم به چشم بخورد، می شود به سرنوشت شهرزاد2 امیدوار بود. در یك كلام اگر فیلمنامه سری دوم شهرزاد به خوبی قسمت اول باشد، تكرار موفقیت سری اول، كمترین انتظاری هست كه میتوان از این سریال داشت.

9: در این نوشته اشاره‌هاي زیادی به تم عاشقانه شهرزاد شد و شاید لازم باشد كمی هم از حال‌وهوای جنایی معمایی سریال گفته شود. سریال شهرزاد بخشی از توفیق خود را مدیون گره‌افكنی‌ها و گره‌گشایی‌هاي متناسب‌اش بود. سازندگان شهرزاد قواعد بازی را به خوبی رعایت كردند و با ایجاد تعلیق و كشش داستانی،

تماشاگر را با حس كنجكاوی و علاقه‌مندی به تماشای قسمت‌هاي گوناگون آن كشاندند. معماهای ریز و درشتی كه در شهرزاد طراحی و اجرا شدند و اغلب هم با مقدمه‌چینی درستی همراه بودند، به شكل متناسبی گسترش یافتند و به فرجام مناسبی هم رسیدند. وقتی ملودرامی جنایی را روایت می‌كنید باید حواس‌تان باشد كه در انتهای ماجرا به مخاطب احساس رو دست

خوردن و دست‌كم گرفته شدن دست ندهد. هم حسن فتحی و هم نغمه ثمینی در شهرزاد 1، حواس‌شان به این موضوع بود و باید دید در شهرزاد2 چه كرده‌اند.

10: شهرزاد با بحبوحه گرفتن كینه‌ها و دشمنی‌ها و گرچه زنده ‌شدن عاشقانه‌ها به اتمام رسید. انچه در انتهای سری اول شهرزاد شاهدش بودیم نشستن قباد بر صندلی بزرگ‌آقا و كینه و عداوت شدیدش به شهرزاد بود. باید دید در شهرزاد2 مسیر طولانی اما پیوسته عشق تا نفرت چگونه طی می شود؟ عاشقانه‌هایي كه با خون ‌دل‌هاي فراوان به ثمر نشسته چه فرجامی می‌یابند؟

قباد با نشستن در جایگاه بزرگ‌آقا، چگونه قطب شر داستان را رهبری می‌كند و از سوی دیگر شهرزاد چه می‌كند؟ شاید مهم‌تر از همۀ این ها جمله مشهور حمید هامون باشد و باید دید در شهرزاد2 به سر عشق چه می آید؟!

همراه با سریال شهرزاد 2 روزهای دوشنبه




پیشنهاد میشه بخونید : برای مشاهده جزئیات کامل این خبر «همراه با سریال شهرزاد 2 روزهای دوشنبه»اینجا را کلیک کنید. شفاف سازی:خبر فوق در سایت منبع درج شده و صرفا در این سایت بازنشر شده است .چنانچه به خبر فوق اعتراض دارید جهت حذف آن «اینجا» را کلیک کنید.

گزارش تخلف

تمامی مطالب از سایت های مجاز فارسی و ایرانی تهیه و جمع آوری شده است، در صورت وجود هرگونه مشکل از طریق صفحه گزارش تخلف اطلاع دهید.

جستجو های اخبار روز

اخبار برگزیده

هم اکنون میخوانند ..