تبلیغات ویژه

» خرید ممبر تلگرام »طراحی سایت و سئو »خرید فالوور و لایک »ادمین حرفه ای اینستاگرام »پکیج آموزش ارزهای دیجیتال »تبلیغات در اینستاگرام »خرید پیج اینستاگرام

مطالب مهم




دانشگاه فرهنگیان به «بنگاه کاریابی» تبدیل شده است/ ۴ معاونت اصلی دانشگاه در اختیار افرادی خارج از دانشگاه است

به گزارش خبرنگار آموزش و پرورش خبرگزاری فارس، جمعی از اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان در نامه‌ای نارضایتی و اعتراض خود را از عملکرد هیأت حاکمه این دانشگاه ابراز کردند.

در این نامه قید شده است: «1- عدم توجه به منویات مقام معظم رهبری در راستای حفظ و اعتلای دانشگاه فرهنگیان: برای نشان دادن نظر مرحمت آمیز و موشکافانه مقام معظم رهبری نسبت به اهمیت این دانشگاه و بی‌اعتنایی مسئولان با این بصیرت و دقت تنها به دو مورد بسنده می‌کنیم. در خانه اگر کس است، یک حرف بس است:

الف : "دانشگاه فرهنگیان خیلی مهم است. همه فرآیندهایی که منتهی می‌شود به جذب معلم برای تدریس و برای تعلیم و تربیت بایستی سالم و با معیاراسلام و انقلاب سنجیده بشود اگر این کار را کردیم؛ نتیجه همان چیزی خواهد بود که شما می‌خواهید هم مورد رضای خدا خواهد بود هم برای آینده کشور مولّد یک نسل باعظمت و امیدبخش خواهد بود اگر این‌ها نشود نه."

ب: "دانشگاه فرهنگیان یکی از مراکز بسیار مهم است که باید برای توسعه کمی و کیفی آن هر آنچه می‌توان سرمایه‌گذاری کرد."

آیا روشن‌تر از این می‌شود نقشه راه ترسیم کرد؟ یعنی مسئولان واقعا این دقت نظر را تشخیص نمی‌دهند؟ آیا نتایج ویران کننده این سرپیچی از رهنمودها را نمی‌توان پیش بینی کرد؟ بلاشک نسل‌های آینده از این بی‌توجهی آسیب خواهند دید.

2- عدم اعتقاد به ضرورت و اهمیت دانشگاه فرهنگیان:

در بخش اهداف اساسنامه دانشگاه فرهنگیان (ماده 1- بند 1) آمده است: دانشگاه فرهنگیان، دانشگاهی است برای تأمین، تربیت و توانمندسازی منابع انسانی وزارت آموزش و پرورش، پیشرو در آموزش، پژوهش، تولید و ترویج علم نافع مورد نیاز آموزش و پرورش، سرآمد در آموزش و شایستگی‌های حرفه‌ای و تخصصی تربیت‌محور، توانمند در بهره‌گیری از فناوری‌های نوین آموزشی و تربیتی در انجام مأموریت‌ها، مبتنی بر معیارهای نظام اسلامی، توانمند در زمینه‌سازی برای شکوفایی فطرت، استعدادها و شکل‌گیری هویت یکپارچه اسلامی- ایرانی- انقلابی دانشجومعلمان، برخوردار از هیأت علمی و مدیران مؤمن، آراسته به فضائل اخلاق اسلامی، عامل به عمل صالح، تعالی‌جو و تحول‌آفرین، باورمند به جامعه عدل جهانی....

حتی بررسی کم‌عمقی از وضعیت کنونی این دانشگاه نمایانگر این مسأله است که مسیر در حال طی شدن، به هیچ عنوان ما را به اهداف اساسنامه نزدیک هم نخواهد کرد چه رسد به آنکه آن را محقق سازد!

دانشگاهی که بر طبق آمار موجود از کمترین ظرفیت خود برای جذب دانشجو معلم 4 ساله استفاده می‌کند چگونه قرار است به پرورش معلمانی مطابق با اهداف اساسنامه دانشگاه نائل آید؟!

دانشگاهی که تبدیل به مؤسسه کاریابی فارغ‌التحصیلان بیکار دانشگاه‌ها و برگزاری دوره‌های ضمن خدمت شده چگونه قرار است نقشی در تربیت کسانی داشته باشد که حتی 6 ماه هم در فضای این دانشگاه حضور ندارند؟! آن هم کسانی که شخصیتی کاملاً شکل یافته دارند!

3- عدم اعتقاد به جذب دانشجو به شیوه تأکید شده در اساسنامه دانشگاه:

در اساسنامه دانشگاه در تبیین وظایف و اختیارات دانشگاه (ماده 3- بند1) صراحتا ذکر شده: تعلیم و تربیت دانشجومعلمان و مدیران و کارشناسانی با شایستگی‌های اخلاقی، اعتقادی، انقلابی، تخصصی و حرفه‌ای و مسلط بر مبانی و شیوه‌های تربیت اسلامی، در طراز جمهوری اسلامی ایران از طریق آموزش‌های بلندمدت، با مجوز شورای گسترش آموزش عالی بر اساس همین بند اساسنامه مسؤولان وقت در سال 91 دستور جذب 25 هزار دانشجو در دانشگاه فرهنگیان را صادر کردند که نهایتاً قریب به 22500 نفر جذب گردید؛ جالب آنکه از مجموع یک میلیون داوطلب ادامه تحصیل در دانشگاه‌های سراسر کشور بیش از 700 هزار نفر برای ادامه تحصیل در دانشگاه فرهنگیان ابراز تمایل کرده بودند!

ولی متاسفانه پس از آن سیر نزولی جذب دانشجوی شبانه‌روزی آغاز شد، به گونه‌ای که در سال 92: 17500 نفر؛ در سال 93: 10000 نفر؛ در سال 94: 4300 نفر و در سال 95: 3800 نفر (بدون احتساب تکمیل ظرفیت به دلیل نامشخص بودن تعداد) در دانشگاه فرهنگیان پذیرفته شدند.

همچنین در سال 94 به بهانه عدم وجود امکانات و منابع مالی کافی، ماده 28 اساسنامه را دستاویز قرار دادند و شروع به جذب حدود 5000 نفر از فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های دیگر کردند. در ماده 28 اساسنامه آمده است: تأمین "بخشی از" نیازهای "خاص" آموزش و پرورش در رشته‌هایی که امکان توسعه آن ازطریق «دانشگاه» وجود ندارد، مطابق ضوابط و مقررات وزارت آموزش و پرورش از میان دانش‌آموختگان سایر دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی و پژوهشی کشور و حوزه‌های علمیه، مشروط به گذراندن دوره یکساله مهارت‌آموزی در «دانشگاه» "بلامانع می‌باشد.

باید توجه کرد که در تمامی رشته‌هایی که هم‌اکنون دانشگاه در آن دانشجوی ماده 28 می‌پذیرد، کرسی فعال برای جذب دانشجومعلم متعهد خدمت و شبانه‌روزی وجود دارد و هیچ‌یک از این رشته‌ها رشته خاص نیستند!

دیگر اینکه ذکر مشخص "بخشی از نیازها" نشان می‌دهد که جذب دانشجو معلم از طریق این ماده، تنها جزء کوچکی از پذیرش اصلی (پذیرش بر اساس بند 1 ماده 3 اساسنامه) است؛ نه آنکه دو تا سه برابر پذیرش دانشجوی شبانه روزی را به خود اختصاص دهد!

دیگر اینکه ذکر عبارت "بلامانع می باشد" در پایان این ماده، نشان از تأکید تنظیم‌کنندگان اساسنامه بر استفاده از آن، تنها در شرایط اضطراری و خاص دارد و اختصاص ردیف 28 از 31 ماده به آن شاهدی بر این ادعاست. نهایتا اینکه هیچ کدام از دانشجویان ماده 28 دوره یک ساله برای مهارت‌آموزی نداشته‌اند و نهایتاً 6 ماه دوره دیده‌اند. جالب‌تر آنکه کارورزی خود را نیز در تابستان و در دانشگاه گذرانده‌اند و برای این دوره، پول هم داده‌اند!!

با وجود اینکه جذب از طریق ماده 28 بازخورد بسیار نامناسبی در داخل و خارج دانشگاه داشت و منجر به ورود معلمانی نامطمئن، بی‌انگیزه و سردرگم و با سنین بالا به نظام آموزش و پرورش شد، امسال هم به جذب 10000 نفر دیگر از طریق این ماده اقدام شده است!

متأسفانه به نظر می رسد حریم متعالی و مقدس تربیت معلم در حد یک بنگاه کاریابی برای جویندگان کار تنزل کرده و صرفه اقتصادی برای مسؤولان فعلی، اولویت اول و آخر شده است!

اگر چه برنامه‌ریزان دانشگاه، ماده 28 را برای استفاده‌ای مناسب منظور کرده‌اند، ولی مطمئناً چنانچه سوءاستفاده از آن را پیش‌بینی می‌کردند، از آوردن این ماده صرف‌نظر می‌نمودند؛ علاوه بر این در نهایت تأسف، راهکار جدیدی نیز توسط مسئولان دانشگاه برای پذیرش معلمان آینده پیشنهاد شده است: ترکیبی از تحصیل در دانشگاه فرهنگیان و سایر دانشگاه‌های کشور! موسوم به روش 2+2!! مطمئنا این شیوه نیز در اجرا و بازخورد نتایج، ضعف‌های بسیاری را نمایان خواهد ساخت و ما را بیش از پیش از دستیابی به اهداف سند تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش و اهداف تربیتی و اخلاقی دانشگاه فرهنگیان عقب خواهد انداخت و نتایج آن زمانی مشخص خواهد شد که دیگر کار از کار گذشته است!

الگوبرداری ناقص و بدون تناسب از دیگر دانشگاه‌های وزارت علوم و روش‌های تربیت معلم سایر کشورها، نه تنها کارساز نیست که تربیت معلمان آینده نظام را با سردرگمی و ابهام هر چه بیشتر روبه‌رو خواهد کرد. به نظر می‌رسد برای مسئولان دانشگاه، اجرای آزمایشی نظریات شواب، شون و... از اهمیت بیشتری نسبت به اجرای اهداف اساسنامه یافته است!

بدین شرح دانشگاه فرهنگیان نیازی به اساسنامه‌ای خاص ندارد و تکرار اساسنامه یکی از دانشگاه‌ها مانند آزاد، پیام نور، علمی کاربردی و.... می تواند پاسخگوی نیازها و اهداف کنونی این دانشگاه باشد!

مطمئنا کاهش روزافزون دانشجویان پیوسته و حضوری دانشگاه، زنگ خطری جدی برای سیاست گذاران تعلیم و تربیت کشور است.

4- به کارگیری مدیران وارداتی و عدم استفاده از نیروهای متخصص تربیت معلم:

متأسفانه عدم اعتقاد و اطمینان به نیروهای قدیمی و پیشکسوت تربیت معلم باعث شده که شاهد وجود جمع کثیری از وابستگان به سایر دانشگاه‌ها و سازمان‌ها در سطح مدیریت‌های خرد و کلان دانشگاه باشیم. چگونه می‌توان امید داشت اشخاصی که هرگز فضای تربیت معلم را درک نکرده‌اند در پیشبرد اهداف متعالی آن مؤثر واقع شوند؟!

مطمئنا عدم اعتقاد سرپرست محترم دانشگاه به توانمندی‌های افراد درون مجموعه، موجب گشته که هر 4 معاونت اصلی دانشگاه و اکثر مدیریت‌های استانی به دست افرادی از اغیار اداره شوند!

متأسفانه تعلق مدیران و مسئولان حاکم به فضایی خارج از دانشگاه، موجب شده که حرف و دیدگاه چندان مشترکی میان ستاد و صف موجود نباشد و نیازهای هیأت حاکمه دانشگاه کاملاً متفاوت و گاه در تقابل با نیازها و درخواست‌های اعضای هیأت علمی و کارکنان صف قرار گیرد.

برای اثبات مدعا کافی است نگاهی به مصوبات هیأت امنا در سه سال اخیر بیاندازیم؛ کاملاً واضح است که دغدغه اصلی دانشگاه اجرای نظریات هیأت رئیسه در رابطه با شیوه‌های مختلف جذب دانشجو معلم به جز شیوه اصلی است! که با دغدغه‌های کارکنان و اعضای هیأت علمی فاصله بسیار دارد!

باید پرسید اگر این همه تغییر در سیستم پذیرش دانشجو معلم به بهانه کمبود بودجه و امکانات است، پس چه نیازی به ورود نیروهای آزاد، بازنشسته و هیأت علمی دیگر دانشگاه‌هاست که به صورت قراردادی ماهانه، بودجه های کلان دانشگاه به آنان تحت عنوان حقوق و مزایا پرداخت می‌شود؟!

5- تغییرات نامناسب در چارت سازمانی دانشگاه:

متأسفانه یکی از بلاهای جبران ناپذیری که دانشگاه بدان گرفتار آمد، تغییرات نامناسب و غیر اصولی در چارت سازمانی دانشگاه است؛ با وجود اینکه در اساسنامه دانشگاه تنها پردیس ها (ماده 5، ماده 18،ماده 16 بند4) و دانشکده‌ها (ماده 5، ماده 8 بند 10، ماده 15) دیده شده و هیچ ذکری از مدیریت پردیس‌های استانی وجود ندارد، در یک حرکت ناباورانه تأسیس مدیریت پردیس‌های استانی توسط دانشگاه پیشنهاد و اجرا شد! و لایه‌ای جدید به لایه‌های مدیریتی قبل افزوده شد!

دانشگاهی که به گفته مسئولانش با کمبود بودجه بسیار مواجه است، لایه مدیریتی‌ای را بنیان نهاد که هر ماهه بودجه کلانی از دانشگاه را برای پرداخت حقوق مدیران و کارکنان و سایر مخارج می بلعد.

این درحالی است که مراکزی که دانشجویان در آن زندگی و تحصیل می‌کنند از حداقل امکانات برخوردارند و برای انجام امور روزانه خود با مشکلات متعدد دست و پنجه نرم می‌کنند؛ علاوه بر این در چارت جدید توسعه بیش از پیش حوزه ستادی باعث گردیده بیش از 3000 کارمند در دانشگاه پدید آید که این نسبتی بی‌بدیل به تعداد اعضای هیأت علمی و میزان پذیرش دانشجومعلم در میان کل دانشگاه‌های ایران است!

در چارت جدید با کمال تأسف، مراکز آموزش‌عالی به "واحد" یا همان "ساختمان" تنزل یافته و از کمترین میزان پرسنل و منابع مالی برخوردار گردیده است. مراکزی که روزی خود در حد یک دانشگاه فعالیت داشتند، اکنون به مکان‌هایی متروک و بی‌متولی تبدیل شده که حتی از کوچک‌ترین امکانات درآمدزایی نیز محروم مانده‌اند!

هرگونه درآمدی باید به پردیس، لایه استانی و نهایتا سازمان مرکزی واریز گردد تا پس از یک تا دو سال درصد کوچکی از آن به واحدها باز گردد. این روند دقیقا متناقض با سیاست‌های درآمدزایی کشور و دیگر دانشگاه‌ها در حرکت است.

متأسفانه نظام لایه لایه مدیریتی با هم پوشانندگی‌های بسیار و تعدد پست‌های مشابه در پردیس، مدیریت پردیس‌های استانی و نهایتاً سازمان مرکزی، نه تنها موجب توسعه و پیشرفت دانشگاه فرهنگیان نشده که موجبات کندی بسیار در انجام وظایف محوله و پاسخ‌گویی به کارکنان، اعضای هیأت علمی و دانشجو معلمان عزیز را پدید آورده است. این مسأله خصوصاً در واحدهای دانشگاهی که دانشجو معلمان در آن زندگی و تحصیل می‌کنند، بسیار مشهود است و ادامه آن چیزی جز خسران بی‌بازگشت و تداوم نارضایتی در پی ندارد. به جرأت می‌توان گفت زمانی که مراکز تربیت معلم با حداکثر 15 نفر نیروی همراه و متخصص در حوزه ستادی اداره می‌شدند عملکردی به مراتب بهتر از اکنون داشتند.

تشکیل کارگروه‌های ناکارآمد و پست‌های متعدد با وظایف مشابه در پردیس، لایه استانی و سازمان مرکزی، وجود مشاوران متعدد و نمادین، تأسیس معاونت عریض و طویل "نظارت و ارزیابی" که در هیچ دانشگاه دیگری مشابه ندارد! و ... موارد متعددی است از هدر رفتن سرمایه‌ها در حوزه ستاد. متأسفانه باید اذعان کنیم که وظیفه اصلی دانشگاه یعنی تربیت دانشجو معلم مورد نظر نظام و اساسنامه دانشگاه کاملا به دست فراموشی سپرده شده و خانه از پای‌بست ویران است!

دوستداران ایران، استادان و دانشجو معلمان! دانشگاه را از بلای تعدد مراکز تصمیم گیری وهزینه های بی فایده نجات دهید.

6- مدیریت متمرکز و اقتدارگرا:

متأسفانه اکنون شاهد شیوه مدیریت متمرکز و اقتدارگرا در سازمان مرکزی هستیم. عدم استفاده از ظرفیت‌های مختلف مراکز و پردیس‌ها و نیروهای متعهد و متخصص تربیت معلم، موجب از بین رفتن سرمایه‌های مادی و معنوی بسیاری گشته است. مسلماً مدیریت از بالا به پایین و بی‌اعتمادی به حوزه صف موجبات چنین مسأله‌ای را فراهم آورده که خود ناشی از عدم حضور نیروهای قدیمی و پیشکسوت در مدیریت‌های کلیدی دانشگاه است.

در بخش تغییرات چارت نیز اشاره گردید که امکان هرگونه در آمد زایی از مراکز سلب شده و حتی کوچک‌ترین و بی‌اهمیت‌ترین تصمیم‌گیری‌های آموزشی، پژوهشی، فرهنگی و مالی همچنان بر عهده سازمان مرکزی است و در اغلب مواقع پردیس‌ها و لایه‌های استانی با وجود گستردگی زیاد، تنها ارجاع‌دهنده نامه‌ها به سازمان مرکزی‌اند و نقش اتوماسیون اداری را اجرا می‌کنند که در مقایسه، البته اتوماسیون عملکردی سریع‌تر و مطمئن‌تر دارد!

7- عدم توسعه امکانات رفاهی مراکز و پردیس‌ها:

ایجاد تغییرات عمده در چارت سازمانی و تولید لایه‌های مدیریتی متعدد و هم‌پوشاننده موجبات هدر رفتن بودجه‌های کلان را فراهم آورده تا سهم دانشجو معلمان عزیز که سرمایه‌های اصلی نظام تعلیم و تربیت هستند، از این خوان نعمت بسیار اندک و ناچیز باشد.

عدم وجود حداقل امکانات خوابگاهی و آموزشی در عموم رشته‌ها خصوصا رشته‌های علوم پایه در اغلب واحدهای دانشگاهی، نمونه بارزی از این کوتاهی دانشگاه است. هزینه‌ای که در این چند سال برای اجرای طرح‌ها و نظریات بی‌پایه و اساس و گسترش سرسام‌آور حوزه ستادی صرف گردید، می‌توانست صرف دانشجو معلمان، یعنی همان چیزی شود که واقعاً برای آن اختصاص یافته است.

باید توجه کرد که بر طبق آمار مستند در چند سال اخیر بسیاری از رتبه‌های دو رقمی و برتر کنکور سراسری روی به دانشگاه فرهنگیان آورده‌اند، ولی متأسفانه دانشگاه، همتی شایان برای فراهم کردن امکاناتی شایسته و لایق جوانان مستعد و علاقمند به معلمی نداشته است.

8- عملکرد غیرکارشناسانه در برنامه‌ریزی آموزشی:

اگرچه دانشگاه، بر طبق اساسنامه مکلف شد تا 35 واحد درس تربیتی و اسلامی را به دروس پیشین اضافه نماید، ولی این مسأله فرصتی استثنایی را برای اجرای نظریاتی غریب فراهم آورد!

دانشگاه در یک حرکت ناباورانه، کلیه بخش‌های برنامه درسی دانشجویان کارشناسی پیوسته تربیت معلم را بر هم ریخت و گذراندن 150 واحد درسی را بر دانشجو معلمان تحمیل نمود. همچنین در تقسیم‌بندی جدید واحدها تنها 57 واحد واقعی را به دروس اختصاصی رشته‌های شانزده‌گانه کارشناسی پیوسته دانشگاه اختصاص داد و کلیه اعضای کارگروه بازنگری و نویسندگان سرفصل‌ها را مجبور به اجرای این تقسیم‌بندی غیرکارشناسانه کرد.

این درحالی است که بارها و بارها توسط اعضای کارگروه‌های بازنگری، اعضای هیأت علمی و حتی نمایندگان وزارت علوم، تذکرات متعددی به معاونت آموزشی دانشگاه داده شد که نهایتاً به هیچ‌کدام ترتیب اثر داده نشد و نظریات مسئولان سازمان مرکزی، بالاخره پس از مقاومت بسیار از سوی وزارت علوم تصویب شد!

باور نکردنی است که دانشجو معلمی مثلا در کارشناسی رشته ریاضی بتواند با گذراندن صرفاً 57 واحد و 2 تا 3 درس ریاضی در هر ترم به معلمی متخصص تبدیل شود، مسلما نتایج تحقیقات در سال‌های آینده معین خواهد کرد که این بازنگری چقدر صدمه به نظام آموزش و پرورش وارد کرده است، ولی افسوس که بسیار دیر خواهد بود.

 نکته قابل تأمل این که چرا دانشجو معلمانی که از طریق کنکور و به شکل شبانه‌روزی به دانشگاه وارد می‌شوند، باید دروس را براساس بازنگری‌های جدید بگذرانند و با شیوه‌ها و تمهیدات پیچیده و خاصی 4 ترم کارورزی و پروژه آن را به پایان رسانند و نهایتاً نیز در آزمون اصلح نمره قبولی کسب کنند تا مشخص شود که ایشان برای رفتن به مدرسه مناسب‌ هستند!!

ولی همین دانشگاه در نهایت شگفتی با استخدام لیسانس‌های بعضاً غیر مرتبط از دانشگاه‌های نامعتبر و با آموزش کوتاه‌مدت چندماهه با اطمینان کامل آنان را به کلاس‌های درس گسیل می‌دارند؟ این تناقض آشکار را چگونه باور کنیم؟

تغییرات چندباره در آیین‌نامه‌ها و بخشنامه‌های آموزشی، اجرای سرفصل‌های جدید خصوصا از جنس PCK که حتی یک دوره برای تبیین آن اجرا نشده، عمل به برنامه جدید کارورزی با پیچیدگی و ابهام زیاد، عدم تطابق زمان موجود و محتوای سرفصل‌ها با تعداد روزهای حضور دانشجویان در دانشگاه، تعدد دروس تخصصی 1 واحدی کارگاهی و عملی در اغلب رشته های بازنگری شده، طرح غیر اصولی حداکثر 5 واحد درسی در یک روز برای دانشجو معلمانی که باید حداقل 150 واحد درسی به علاوه ساعات فرهنگی را بگذرانند، جذب برخی استادان پیمانی بدون توجه به وجود رشته تخصصی ایشان در آن مراکز، حضور بسیاری از مأمورین آموزش و پرورش در دانشگاه، بدون وجود نیاز واقعی به ایشان و با وجود دریافت حقوق از مقصد!

نامشخص بودن وضعیت تطبیق واحدهای دانشجو معلمان و حتی نام رشته‌ها و عناوین دروسی که قرار است در ریز نمرات تطبیق‌یافتگان وارد شود، مشکلات بسیار در سامانه آموزشی دانشگاه، عملکرد سلیقه‌ای در تأیید افراد برای تبدیل وضعیت به هیأت علمی، عدم ارتباط مناسب و صمیمی اعضای هیأت علمی با حوزه معاونت آموزشی دانشگاه، همه و همه نمونه‌هایی از اغتشاش بیش از اندازه در حوزه آموزش دانشگاه است.

9- خودداری از اطلاع‌رسانی و نشر شفاف مصوبات هیأت امنا، شورای دانشگاه و هیأت رئیسه:

نکته دیگری که کارکنان و اعضای هیأت علمی دانشگاه از آن رنج می برند، عدم اطلاع رسانی مصوبات هیأت امنا، شورای دانشگاه و هیأت رئیسه دانشگاه است؛ به گونه‌ای که هیچ‌یک از اعضای هیأت علمی و کارکنان خارج از حلقه جلسات و حوزه ستادی نمی‌توانند به مصوبات دسترسی داشته باشند؛ این در حالی است که در کلیه دانشگاه‌های کشور این جلسات برای بهبود اوضاع درون دانشگاه صورت می‌پذیرد و پس از مدت کوتاهی به صورت مبسوط و بند به بند در اختیار همگان قرار می‌گیرد، ولی در دانشگاه فرهنگیان مصوبات هیأت امنا و دیگر جلسات در حد گزارشی کلی و بسیار کوتاه منتشر می‌شود، آن هم نه برای همه جلسات! باید پرسید این همه پنهان‌کاری به چه منظوری صورت می‌پذیرد؟

چرا مخاطبان این گونه مصوبات، باید از رؤیت این اوراق محروم بمانند؟! اگر مصوبات قانونی درست اجرا می‌شود؛ چه نیازی به پنهان‌کاری است؟

10- عدم پیگیری وضعیت احکام قطعی اعضای هیأت علمی و عدم رسیدگی به وضعیت رفاهی اعضای هیأت علمی:

تبدیل شدن یک مرکز علمی به دانشگاه مسبوق به سابقه است و در موارد مشابه مثل دانشگاه پیام‌نور و دیگر موارد یک بار برای همیشه مدرسان آن مراکز بدون توجه به سوابق و مطابق مدارک تحصیلی خود به هیأت علمی وزارت علوم تبدیل کرده‌اند ولی اینجا چه اتفاقی افتاده که تصمیم گیرندگان این دانشگاه که با فضا و پیشینه این دانشگاه غریبه‌اند، با مخالفت‌های بی‌وجه، حتی مصوباتی را که در اختیار هیأت امنای دانشگاه است و رئیس جمهور محترم به عنوان رئیس هیأت امنا آن‌ها را تصویب کرده‌اند، از اجرای آن‌ها خودداری کرده‌ و از دادن پایه‌های استحقاقی نیز استنکاف نموده‌اند؟!

به هیچ‌کدام از تحقیقات علمی ـ پژوهشی اعضای هیأت علمی امتیاز پژوهشی داده نشده است؛ در حالی‌که در تمام دانشگاه‌ها به نظیر همین فعالیت‌ها، امتیازات تعلق می‌گیرد. هیچ کدام از امتیازات متعلق مادی و معنوی که قانون جذب هیأت علمی معین نموده است؛ به اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان اعطا نشده است!!

از امتیازات رفاهی متعلق نیز بهتر است سخنی به میان نیاید، در حالی‌که همه دانشگاه‌های کشور، برای اعضای هیأت علمی خود امتیازات رفاهی در نظر گرفته‌اند و همه کسانی که نسبت به ما چنین سختگیری‌های بی‌وجه می‌کنند، خودشان در دانشگاه‌های محل خدمت‌شان از همه آنها برخوردارند.

لازم است طبق دستور صریح حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی) در مورد اهمیت بسیار فراوان مأموریت دانشگاه فرهنگیان، وزارت علوم و شورای‌عالی انقلاب فرهنگی در راستای تبدیل وضعیت اعضا به هیأت علمی رسمی وزارت علوم و اعطای امتیازات هیأت علمی، مشکل این اعضا با صندوق بازنشستگی که از همین استنکاف و سختگیری‌های بی مورد اداری سازمان مرکزی دانشگاه، ایجاد شده را حل نمایند.

با عنایت به موارد ذکر شده در بالا، درخواست‌های زیر، مصرانه توسط اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان مدنظر است:

1- توجه کامل مسئولان دانشگاه به منویات مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در ارتباط با حفظ، نگاه‌داشت و ارتقای دانشگاه فرهنگیان.

2- مشخص شدن وضعیت ریاست دانشگاه فرهنگیان.

3- تعیین معاونان کلیدی دانشگاه از میان پیشکسوتان تربیت معلم.

4- حمایت همه جانبه وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم، شورای‌عالی انقلاب فرهنگی و سایر ارگان‌ها از دانشگاه فرهنگیان به منظور انجام وظیفه خطیر آن یعنی تربیت معلمان آینده مطابق با اهداف اساسنامه دانشگاه.

5- رسیدگی عاجل به مطالبات برحق و معوق اعضای هیأت علمی دانشگاه.

6- تربیت معلمان مورد نیاز وزارت آموزش و پرورش از طریق دوره‌های بلندمدت ذکر شده در اساسنامه دانشگاه به همراه تجهیز زیرساخت‌ها و تأمین امکانات شایسته دانشجویان کنونی و آینده، حذف جذب دانشجو از طریق ماده 28 و مقابله با اجرای شیوه‌های احتمالی دیگر مانند 2+2 و...

7- نگاه بنیادین، کلیدی و غیر هزینه‌ای مسئولان به دانشگاه فرهنگیان.

8- حذف لایه‌های متعدد مدیریتی در دانشگاه به منظور تسریع و تسهیل امور و کم کردن هزینه‌ها (حذف مدیریت‌ها یا لایه‌های استانی) و تفویض اختیارات سازمان مرکزی به سطوح دیگر مطابق با شرح وظایف پست‌ها.

9- تغییر و ترمیم چارت سازمانی جدید و تبدیل واحدهای کنونی (مراکز آموزش عالی در چارت قبل) به دانشکده، با توجه به اساسنامه دانشگاه (ماده5، ماده 8 بند 10، ماده 15)

10- افزایش حداقل 20 واحد به واحدهای تخصصی کنونی (57 واحد) رشته‌های بازنگری شده دانشگاه فرهنگیان

11- اطلاع‌رسانی شفاف مصوبات دانشگاه و قرار دادن تصمیمات مسئولین در دسترس اعضای هیأت علمی و کارکنان همانند سایر دانشگاه‌های کشور

اکنون با عنایت به رهنمودهای روشنگرانه و راه‌گشای رهبرفرزانه انقلاب در مورد دانشگاه فرهنگیان و اهمیت موضوع تربیت معلم به عنوان نیروهای آینده ساز کشور، از مقامات محترم و نمایندگان منتخب ملت تقاضا داریم اعضای هیأت علمی این دانشگاه را برای دستیابی به درخواست‌های مطرح شده استعانت فرمایند».

انتهای پیام/

http://fna.ir/I0FR5A



پیشنهاد میشه بخونید : برای مشاهده جزئیات کامل این خبر «دانشگاه فرهنگیان به «بنگاه کاریابی» تبدیل شده است/ ۴ معاونت اصلی دانشگاه در اختیار افرادی خارج از دانشگاه است»اینجا را کلیک کنید. شفاف سازی:خبر فوق در سایت منبع درج شده و صرفا در این سایت بازنشر شده است .چنانچه به خبر فوق اعتراض دارید جهت حذف آن «اینجا» را کلیک کنید.

گزارش تخلف

تمامی مطالب از سایت های مجاز فارسی و ایرانی تهیه و جمع آوری شده است، در صورت وجود هرگونه مشکل از طریق صفحه گزارش تخلف اطلاع دهید.

جستجو های اخبار روز

اخبار برگزیده

هم اکنون میخوانند ..