ساعت: 14:11 منتشر شده در مورخ: 1396/03/16 شناسه خبر: 1121867
در سایهی سیاستهای اشتباه جمعیتی دههی هفتاد، ایران روز به روز پیرتر میشود و مشکلات اقتصادی امروز و عدم ازدواج جوانان و فرزندآوری بر دامنهی این معضل میافزاید.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از آناج، جمعیت کشور در سال ١٣٩۵ به ٧٩ میلیون و ٩٢۶ هزار و ٢٧٠ رسید که نسبت به سال ١٣٩٠ نزدیک به ۴ میلیون و ٧٧۶ هزار نفر افزایش یافته است؛ ضمن اینکه تعداد خانوار ایرانی در سال ١٣٩۵ به ٢۴ میلیون و ١٩۶ هزار و ٣۵ رسیده است که نسبت به سال ١٣٩٠ حدود ٣ میلیون خانوار افزایش داشته است.
بر اساس نتایج سرشماری سال 95، نرخ رشد جمعیت نسبت به سال ۹۰ صفر شده است؛ در عین حال نرخ رشد جمعیت شهری ۰.۲- درصد و نرخ رشد جمعیت روستایی ۰.۰۶- درصد است.
جامعه جوان ایرانی در حال پیر شدن میباشد و این زنگ خطر نه امسال بلکه از دهه هفتاد شمسی به صدا در آمده است. شعار فرزند کمتر زندگی بهتر سیاستی بود که به شدت از طرف دولت وقت سازندگی تبلیغ میشد، در جامعه در حال گذار ما، سنتهای پیشین در مورد خانواده و ازدواج کمرنگ شده و مدرنیته ارزشهای خود را بر زندگی ایرانیان غالب کرده است.
دیگر از خانواده گسترده به همراه زندگی با پدر پزرگ و مادر بزرگ در یک منزل بزرگ پدری خبری نیست. از سالها پیش روستائیان بسیاری به امید زندگی بهتر به شهرهای بزرگ مهاجرت کردند و تعادل جمعیتی به هم ریخت. افزایش سواد، افزایش امید به زندگی و افزایش شاخصهای بهداشتی در طی سالهای اخیر باعث شد تا جامعه ایرانی پوست اندازی کند.
زندگی ماشینی، آپارتمان نشینی، هستهای شدن خانواده و بسیاری از عوامل دیگر ذائقه و روحیه ایرانیان را عوض کرده و آنان به دنبال رفاه و آسایش بیشتر گام برمیدارند به طوریکه گاهی زن و مرد هر دو برای رسیدن به اهداف مادی خود در زندگیشان کار میکنند و دیگر میلی برای بچهدار شدن و یا داشتن فرزند بیشتر ندارند.
در طول این سالها ایران عنوان جوان ترین کشور در دنیا لقب گرفته بود. نیروی فعالی که میتوانست سکوی پرتاب به سوی پیشرفت و تعالی باشد. سرمایه انسانی باهوش و تحصیل کرده اما آنچنان که باید مدیریت نمیشود و دغدغه شغل، ازدواج و مسکن آزارش روح و روان جوان امروزی را آزار میدهد و تا به امروز این مشکلات حل نشده و وعدههای مسئولان اجرایی تحقق نیافته است.
جوانانی که به جای کار در خط تولید مسافر کشی و دستفروشی میکنند و یا اینکه پس از چهار سال تحصیل در دانشگاه مدرک به دست به دنبال کار دولتی میگردند. اینها و بسیاری از معضلات دیگر سبب شده تا سن ازدواج در بین دختران و پسران افزایش یابد. البته جوانان امروزی به دلایل موجه و ناموجه میلی به ازدواج ندارند و زندگی مجردی را ترجیح میدهند زیرا آیندهای روشن که در آن صاحب شغل و درآمد و مسکن باشند متصور نیستند.
با این اوصاف آیا میتوان مردم را به فرزند بیشتر و جوانان را به ازدواج ترغیب کرد در حالیکه مشکلات متعدد زندگی آنان را میآزارد. وقتی که درآمد و هزینه خانوار با همدیگر همخوانی ندارند و والدین نگران شغل و مسکن آینده فرزندان خویش هستند طبیعی است که نخواهند فرزند دیگری داشته باشند.
طرز فکر مردم و برداشت آنان از زندگی با بیست سال قبل فرق کرده است. نه فقرا و نه اغنیا دیگری میلی به داشتن فرزند بیشتر ندارند و ترجیح میدهند با تربیت صحیح همان یکی دو فرزند خود و تامین نیازهای آنان زندگی بیدردسری را سپری نمایند.
به نظر میرسد ساختار جمعیتی کشور در حال دگرگونی است و نیروی جوان و فعال دهه هفتاد به سوی سالمندی حرکت میکند و نگرانیها از پیر شدن جامعه ایرانی دوچندان میشود.
انتهای پیام/