وی افزود: قصهها کودکان را به فکر کردن وا میدارند و کودکان با همانند سازی با شخصیت قصه خود را به جای این افراد میگذارند و این امر بر شناخت و عاطفه و رفتار کودکان در مورد مسئلهای که میخواهیم آموزش دهیم تأثیر میگذارد که در صورت مواجهه با شخصیتی که مورد بحث است باورها و عاطفه و رفتاری ش. فکنی، انتقال عواطف و آرزوها است که این نقش اساسی در تغییر نگرش و پذیرش کودکان ناشنوا از سوی همسالان عادی شان دارد.
وی با اشاره به پژوهش صورت گرفته در راستای آگاهسازی متمرکز بر قصه گویی بر نگرش کودکان عادی در مورد همسالان کم شنوا در مدارس تلفیقی گفت: ممانعت مسؤلین برای دادن مجوز برای اجرای کار پژوهش، در اختیار قرار ندادن دانش آموزان برای مداخله آموزشی به دلیل کمبود وقت و اجرای برنامههای درسی دانش آموزان و کمبود منابع برای قسمت پیشینه و تحلیل پژوهش از محدودیتهای پژوهش بود که با رفع آن میتوانیم شاهد جریانات خوبی در عرصه حمایت از کودکان استثنایی کشور، ارتقاء سطح آگاهی دانش آموزان عادی، والدین آنها و آگاهسازی پویای جامعه باشیم.
وی گفت: برنامه آگاه سازی متمرکز بر قصه گویی بر نگرش کودکان عادی در مورد همسالان کمشنوا در مدارس تلفیقی تأثیر مثبت داشته است و اگر کودکان کم شنوا در کنار کودکان عادی باشند بهتر میتوانند در جامعه رشد کنند، زیرا از ابتدا در جامعهای که افراد عادی هستند وارد میشوند بعدها مشکلاتی از قبیل خجالت در حضور افراد عادی نخواهند داشت و کودکان عادی به این افراد به چشم یک فرد غیر طبیعی نگاه نمیکنند.
عضو هئیت علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی اختصاص مراکزی از سوی مسؤلین به دانشجویان برای اجرای کار پژوهش، جهت از بین نبردن روحیهی تحقیق در دانشجویان در راستای حمایت عالمانه کودکان استثنایی را از رسالتهای دانشگاهی توانبخشی، مراکز بهزیستی و سایر نهادهای متولی دانست.
انتهای پیام/