ساعت: 11:51 منتشر شده در مورخ: 1396/02/31 شناسه خبر: 1110250
در میان لج و لجبازی والدین این کودکان هستند که دچار سردرگمی میشوند و آیندهشان رو به تباهی میرود.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از آناج، طلاق پایان زندگی زناشویی رسمی یک زن و مرد و خاموشی شعلههای محبت میان آنهاست، با جدایی والدین کودکان اولین قربانیانی هستند که زیر بی توجهی والدین به آنها له میشوند و کودکان خانه را محل وحشت دانسته و در جستجوی پناهگاهی غیر از خانه خود و محل آرام میشوند.
طلاق کودکان را دربهدر کرده و نابسامانی آنها و همچنین سپردنشان به دست نامادری یا ناپدری حاصل طلاق است. پس از طلاق کودکان تبدیل به مجسمهای متحرک میشوند و دست به دست شدن آنها در خانه عمه و عمو و دایی و خاله و حتی پرورشگاه موجب به وجود آمدن تفاوتهای فرهنگی میشود.
پس از طلاق انگیزه ادامه تحصیل برای کودکان از بین میرود و آنها را با افت تحصیلی مواجه میکند، کودکی که از والدین خود جدا میشود از مهر و نوازش دو طرف سیر نمیشود و اغلب با تشنگی عاطفی مواجه است و بعید نیست در جستجوی محبت، به دام افراد شیادی بیفتد و عفت و پاکدامنی خود را از دست بدهد، امری که در جوامع مختلف به نمونههای بسیاری از آن برخورد میکنیم.
یکی از آثار عاطفی طلاق بر کودکان این است که انسجام و هماهنگی خانوادگی را از آنان میگیرد و نسبت به دوستانی که با پدر و مادر خود زندگی میکنند، احساس حسادت دارند. انزواطلبی و شرکت نکردن در امور اجتماعی مدرسه و فعالیتهای فوق برنامه نیز از جمله آثار بر کودک در مدرسه است.
طلاق و جدایی والدین از عمدهترین علل بیماری روانی کودکان است وقتی زوجین از هم جدا شدند، ترس ناشی از احساس بیسرپرستی و واهمهای ناشی از آیندهای مبهم برای او پدید میآید که روان او را جدا آزرده میکند. عقدههای غیرقابل تحمل، نگرش توام با نفرت نسبت به والدین، احساس از دست دادن امنیت از عوارضی است که در این خصوص قابل ذکرند.
رفتار کودکان پس از طلاق نشاندهنده این اضطراب است و پس از طلاق میزان اختلالات عاطفی و رفتاری در کودکان بالا میرود.
همچنین عواقب و پیامدهای طلاق یا تاثیر طلاق در پدیدههای روانی و اجتماعی کودکان را میتوان به طور اختصار چنین برشمرد: بزهکاری کودکان و نوجوانان، ناسازگاریها و رفتارهای ضد اجتماعی و فحشا بویژه در نتیجه فقر و ناآگاهی و همچنین کاهش میل به ازدواج در دیگر افراد خانواده بویژه بچههای طلاق واهمال و مسامحه والدین در تحکیم و تربیت فرزندان و آسیب دیدن روانی و اجتماعی.
بچههای طلاق با گذشت چندین سال نمیتوانند ثبات هیجانی و عاطفی خود را به دست آورند. فرزندان طلاق در آینده اکثرا افسرده، گوشهگیر و منزوی هستند و اتکای به نفس آنان نیز بشدت کم میشود. آنان آیندهای قوی را برای خود تصور نمیکنند و اطمینان خود را به ارکان زندگی از دست میدهند و در آینده نسبت به افراد پیرامون خود و مقیاس بالاتر اجتماع، به نوعی بیاعتنایی و بیتوجهی کشیده میشوند.
در همه فرهنگها، به ویژه در دین اسلام جز در موارد بسیار ضروری و اجتنابناپذیر توصیه شده و در کلام رسول اکرم (ص) از آن به عنوان منفورترین حلال یاد شده است. طلاق همچون قطع عضوی از بدن، برای آنان که گرفتارش میشوند تجربهای تلخ و تکاندهنده است.
طلاق برای والدین پایان آمال و آرزوهاست و برای کودکان شاید پایان دنیا و رویاهای شیرین آنان باشد. طلاق همه اعضای خانواده را دچار اضطراب میکند، ولی برای فرزندان ناگوارتر است و والدین باید بدانند تشنج و از هم پاشیدگی ناشی از طلاق منحصر به یک یا چندهفته و ماه نیست.
انتهای پیام/